حجت الاسلام محمد ادریسی، تحلیلگر و نویسنده اجتماعی و فرهنگی نوشت:اگر شخص سلبریتی و مشهوریا مدلینگی در اینجا تحت تأثیر قرار گیرد، جامعه نیز تحت تأثیر قرار میگیرد، نه فقط یک شخص چون برخی از افراد از سلبریتی ها و مدلینگ ها و مشهورها تقلید میکنند.
ما در یک دنیای باز هستیم، همه به فرهنگ هم نگاه میکنند و آنها را امتحان میکنند و سلایق هم مختلف است،لباس، آزادی شخصی است اما حدود و مرزهای نیز دارد، هیچ کس سرپرستی بر روی آن ندارد گرچه عرفیات نیز باید لحاظ شود؛شخص حق دارد مدلهای گوناگون مورد نظر خود را بسازد و تست کند، زیرا حق دارد آنچه را که میخواهد بپوشد و این گفته یکی از جوانها در گفتگو با ما است.
سواد مصرف مد و الگوی رفتار مصرف کننده ها تغییر کرده است و مدها توجه جوانان را به خود جلب میکند و مراقبت از فرهنگ ظاهر یک وظیفه است و ناگفته پیداست که هرمدی منعکس کننده ویژگیهای اساسی دوران خود است، و همچنین پیوندی با تغییرات در کشور را دارد.
در گذشته نه چندان دور لباس نمادی از وابستگی اجتماعی و فرهنگی و تعلقهای فکری و اعتقادی و اصالتی بود که آن را میپوشیدند، اما امروزه به وسیلهای برای ابراز وجود و شخصیت تبدیل شده است، به ویژه در بین جوانانی که ذائقه خود را در لباس و تبعیت از مد میبینند که بارروانی و اجتماعی گاه بارمنفی را پرورش میدهد.
گزارشی های که از تولیدات تصویری و صفحات اجتماعی بعضی مدلینگ ها و مد ترویج کننده ها را که می بینید نگرانیهای را به وجود آورده است.
بسیار دیدهاید، ممکن است یک مد قدیمی از گذشته باشد، دوباره توسط شرکتهای تخصصی و مدلینگ ها بازیابی و بازیافت میشود تا به شکل جدیدی بازگردد و جوانان به سمت آن هجوم میآورند و جیب و ذهن خود را تخلیه میکنند به خیال اینکه مد روز است و باید تابع آن باشیم.
سؤال این است: چگونه میشود که پدیده مد و مدلینگ را حداقل محدود کرد و کمتر آن را گسترش داد؟
در ابتدا گفته میشود که علاقه روزافزون به مد و هزینه و مکان و زمان بزرگی که در زندگی جوانان اشغال میکند، به یک پدیده اجتماعی تبدیل شده است که باید علل آن مورد مطالعه و تحلیل و در رسانهها موردی برای بررسی باشد.
به کمد خود که با لباسها انباشته شده است نگاه کردهاید که کدام یک مد روز است و کدام یک نیست؟!شاید برای بسیاری از ما کم یا حتی بی اهمیت باشد.
با مقدار دقت درمییابیم که در خانوادهها و در دیدگاههای خود میان سنت رایج در بین جوانان درسبک لباس پوشیدن تفاوت های به چشم می خورد.
جالب است بدانید که زنان و دختران ذاتاً بیشتر از مردان و پسران دنبال کننده و نگران مد هستند و این شاید طبیعی است.
مد یک پدیده مبهمی در مسائل اجتماعی و فرهنگی است وآنچه در آینده اتفاق می افتد، صادرات فرهنگ در مقوله مد ما به غرب است همانگونه که مدهای فرهنگ غرب به کشور ما صادر شد و این طبیعی است.
کلمه مد، معمولاً به معنای لباس است، اما مد نیز نشانه های از سبک زندگی، اتومبیل، رستوران رفتن ها، نوع فیلم دیدن و…و سایر پدیدههایی است که شخص را احاطه کرده است.
پدیده مد در جامعه مدرن مربوط به مصرف و الگوی رفتار مصرف کننده است ومدها تعدادی قانون دارند که بر شخص و ذهن مصرف کننده ها تأثیر میگذارند.
مدها این امکان را به شما میدهد تا روندی از ارزشها و نیازهای جدید را بپذیرید.
جوانان توزیع کنندگان اصلی روند مد در جوامع مختلف بشری از غرب تا شرق هستند.
مد درمسائل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی جوانان و حتی بر فرهنگ نوجوانان و دانش آموزان تأثیر میگذارد و در زندگی روزمره، شکل گیری ساختار نیازها و سیستم ارزشها را نیز چه بسا تغییر بدهد.
افرد با مد آشنا میشوند و از مدها نفوذ میگیرند و تا آنجا پیش میروند که تا حدودی بخشی از زندگی مصرف کننده ها میشود.
نیاز فرد برای به دست آوردن چیزی توسط پدیدهای مانند مد مشخص میشود که امروز به یکی از سازمان دهندگان رفتار اجتماعی تبدیل شده است.
مد یکی از پدیدهها در زندگی است که مورد توجه محققان، تحلیلگران و دانشمندان و همچنین یکی از مواردی است که افراد جامعه به صورت روزمره در کوچه و خیابان و همه جا با آن روبرو هستند.
با بررسی ها گفته می شود که مفهوم مد از اواسط قرن چهارم در کشورهای اروپای غربی به وجود آمد و در لباسهای جدید با شکلها و نامهای مختلف ظاهر شد.
همچنین با بررسی ها گفته می شود که این مفهوم توسط مدلینگ های زن و مرد در قرن هفدهم، مد شروع به تأثیرگذاری بر محافل کرد.
ما واردات عظیمی را میبینیم که نه تنها جنبه مادی را شامل میشود و آن وارد کردن مدهای مختلف است بلکه حتی بر معنویات هم تاثیر گذار است.
ما نمیتوانیم توجه به ظاهر بیرونی را انکار کنیم اما برخی بیشتر از حد به آن توجه میکنند.
بعضی معتقد هستند که اگر شما در زندگی علمی خود فردی مهم و موفق هستید و شرایط اجتماعی برجسته دارید باید شخصی با لباسهای زیبا و خوش پوش هم باشید.
اما توجه به ظاهر و پیگیری مد به معنای توجه به فریادهای غربی نیست که این نشانگر یک فکر نادرست است.
در این عرصه در حقیقت، ما در یک درگیری اخلاقی و فکری نافرمی زندگی میکنیم.
فکر کردن به موضوعات مختلف از جمله اینکه مردم چه میپوشند ونمی پوشند، یک فکر و دیدگاه سطحی نیست.
در مورد مد و توجه به ظاهر، این خود با بلوغ فکری مغایرت ندارد، به این معنی که ممکن است شخصی را پیدا کنید که به ظاهر خود اهمیت میدهد و درجه بالایی از فرهنگ و بلوغ فکری است و ممکن است برعکس نیزباشد.
در میان پسران و دختران دنیای از شلوار و پراهن های مختلف، رنگهای متنوع، جلوههای مختلف و انگیزههای به تن زدن های متعدد وجود دارد.
گاهی بعضی از جوانان بدون احساس قربانی مد میشوند زیرا این امر به مدلینگ تبدیل شدن و مدپرستی ها به تمرکز اصلی زندگی آنها تبدیل میشود و آنها را کنترل میکند.
در این موضوع تفاوت فرهنگها و ایدهها و مدگرایی ها یک چیز بسیار طبیعی است و ما باید آن را بپذیریم، در غیر این صورت ما قادر نخواهیم بود با یکدیگر همزیستی داشته باشیم.
اتلاف زمان، هدر دادن پول و عمر گران بها، تقلید کورکورانه را این روزها شاهد هستیم اما برخی از جوانان جز آنچه خود میخواهند انجام دهند، کاری دیگر را انجام نمیدهند.
با رواج این چیزها و تکنیکهای مدرن برای ظاهر جوانان، مد به طرز چشمگیری چند برابر شده است، هرچند با آداب و رسوم ما بیگانه باشد نمیتوان آن را نادیده گرفت.
گاهی هم مدها منزجر کننده دیگران است گرچه تأیید برخی را نیز به همراه دارد و در میان دختران و پسران مدهای با رنگهای مختلف، ظاهر متفاوت و حتی انگیزههای دنبال کنندگیهای متعدد وجود دارد.
یکی از جوانان میگوید: لباسی که من میپوشم سلایق جامعه را خدشهدار نمیکند و این امر متعلق به خود من است و در محدوده آزادی شخصی من است که در آن هیچ کس مورد آزار و اذیت قرار نمیگیرد اما باید به او گفته شود که این طور هم نیست.
جوانان همیشه به دنبال دنیای خاصی هستند که در آن زندگی کنند و همه اینها در مرحله جوانی آنها طبیعی است، اما اگر از مرز مجاز عبور کند به یک وسواس بیمارگونه تبدیل میشود و چه بسا افرادی هم قربانی این احساس بیمارگونه میشوند.
در دنیای خاص مد و مدلینگ شدن این موضوع محور زندگی برخی از جوانان می شود و آنها را کنترل میکند بجای اینکه آنها مدها را کنترل کنند.
ما در یک موج زندگی میکنیم و این موج مد گرایی است که البته جدید هم نیست و تابع تز خاصی هم نیستند و فقط میکوشند که به هر طریقی دیده شوند.
با موج جدیدی از احیای تفکر موفق شدن با مدلینگ شدن به شیوهای روشنفکرانه روبرو هستیم که موضوع جدیدی است و نیاز به تحلیل علمی و عینی دارد.
در این موج میتوان چندین حالت را تشخیص داد که مثلاً یکی از آنها این است که مربوط به روشنفکران همسو با طبقه مرفه جامعه هستند که برخیها دوباره به این مرفهها و تاریخ اندیشه آنها اعتماد پیدا میکنند و امروز با التقاط زیاد یا عدم درک از ریشه تفکرات آنها به خواندن و تقلید کورکورانه از آنها باز میگردند.
این به اصلاح رایج روشنفکران را میتوان برانگیخته کننده مدها و مدلینگ ها دانست اما نمیتوانند برای خیزشهای آینده و کارهای فرهنگی، تشکلها منسجمی داشته باشند.
در نهایت گسترش این پدیدهها و مدها به این معناست که جوانان فقط به ظاهرعلاقه مند میشوند واین موضوع مورد توجه زندگی خود قرار میدهند، به یک وسواس نگران کننده تبدیل میشود و برخی نیز به دنبال صنعت مدلینگ میرود که آن هم مشکلات خود را دارد.
نکته عجیب این است که برخی از جوانان نمیدانند که ظاهرهر چقدر هم که جذاب شود معادل زیبایی واقعی و درونی که همان زیبایی روح است نیست، فکر، ذهن، فرهنگ زیبا علاوه بر توجه به ظاهر ظاهری به عنوان پشتیبان شخصیت مبنا قرار گیرد.
به نظر شما برای ساختن یک جامعه ایده آل به مد و مدلینگ نیاز داریم؟ بایست بررسی شود.
آیا با تبعیت از مد و مدلینگ ها خودمان را کامل میبینیم؟ بایست بررسی شود.
چه کسی میگوید لباس شخصی یا آزادی غربی اشتباه است؟ عقل یا دین؟بایست بررسی شود.
مد بخشی جدایی ناپذیر از جنبههای مختلف فعالیتهای انسانی است و از نزدیک با فرهنگ ارتباط دارد.
پس بنابراین میتوانیم نتیجه بگیریم که مد واقعاً شناخت خاصی از مردم است و آنها را با استانداردها ، تحولات و ارزشهای خاص پیوند میدهد که جامعه پذیری هم دارد.
میتوانیم نتیجه بگیریم که مد یک پدیده فرهنگی،اجتماعی است که یک مرحله تاریخی و چه بسا مذهبی خاص را منعکس میکند و افردای به آن علاقه مند میشوند.
در گذشته لباسها و مدها به وابستگی اجتماعی و وابستگی متمدن شخصی مرتبط بود و نمادی شده بود اما امروزه اینچنین نیست.
پسر جوانی بالای 25 سال دارد و معتقد است لباس مد روز پوشیدن او در میان دیگر جوانان متمایز میکند واین تمایز باعث میشود او مورد توجه باشد اما این توجه ها تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟!