رهبر انقلاب در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور با طرح این سؤال که «آیا در جمهوری اسلامی توانستهایم، نماز جمعه را در جایگاه رفیع و شایسته خود قرار دهیم» گفتند: «به نظر میآید کوتاهیهایی داشتهایم که باید همت کنیم تا این کوتاهیها برطرف شود.»
با مطالعه همین سخنان اخیر رهبری، به خوبی راهبردهای برطرف کردن کوتاهی ها نیز قابل استخراج است و اگر این راهبردها به خوبی پیگیری و اجرایی شود، رسیدن نماز جمعه به جایگاه شایسته خود دور از دسترس نخواهد بود.
یک: راهبرد کاهش تضادها؛ رهبری فرمودند، «امامان جمعه همانگونه که در خطبه های نماز جمعه، همه را امر به تقوا می کنند، خود نیز باید در تحصیل تقوا و عمل به آن حداکثر تلاش خود را انجام دهند زیرا اگر غیر از این باشد، نتیجه عکس خواهد داد.» اما این راهبرد کاهش تضادها به بسیاری موضوعات دیگر نیز باید تعمیم داده شود، یعنی امام جمعه اگر به ساده زیستی توصیه می کند، مردم نباید نشانههای زندگی اشرافی از او ببینند، یا مثلا اگر به زیست سالم سیاسی اشاره میکنند، مردم نباید در مواضع و عمکرد سیاسی او موارد خلاف زیست سالم سیاسی بیابند. ساده آنکه ائمه جمعه باید در همه موضوعات فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سبک زندگی، مواضع سیاسی تلاش کنند نقاط تضاد را در درون خود، پیرامون خود و ستادهای جمعه اگر هست را در یک سیر نموداری رو به کاهش قرار بدهند و اصلاح کنند.
دو: راهبرد نگاه پدرانه؛ رهبری در بخش دیگری از سخناشان فرمودند: «در نماز جمعه قشرها و سلایق مختلف حضور دارند، رفتار امامجمعه باید همانند رفتار پدر با فرزندان خود باشد و باید همه را بر سر سفره معنویت و دین بنشاند.» اولین کار این است که ائمه جمعه برآورد دقیقی از این داشته باشند که اولا آیا میزان حضور سلایق مختلف در نماز جمعه شهرشان وجود دارد، دوما این میزان حضور سلایق مختلف کمی و کیفی چگونه است، سوما برای حضور سلایق مختلف برنامهریزی کنند و اصلاح روند داشته باشند تا حضور سلایق مختلف در نماز جمعه در عمل اتفاق بیافتد و مرحله چهارم و نهایی نیز این است که امام جمعه با سلایق مختلف وارد ارتباط نزدیک و تعامل حقیقی اجتماعی شود. خلاصه اینکه به نظر میرسد که ستاد ائمه جمعه کشور باید شاخص حضور سلایق مختلف در نماز جمعه و میزان ارتباط امام جمعه با این سلایق را به عنوان یک شاخص مهم ارزیابی ائمه جمعه مورد توجه قرار بدهد و از آنها نیز مطالبه کرده و خود نیز برای فرآهم شدن زمینه حضور سلایق تلاش جدید محتوایی، اجرایی و سیاستگذاری داشته باشد.
سه: راهبرد مردمی و اجتماعی بودن؛ از بررسی سخنان رهبری میتوان اینگونه بیان کرد که اجتماعی و مردمی بودن یک امام جمعه مصادیقی عینی دارد، مثل حضور مستمر در بین مردم و گفتگو با آنها، عدم ارتباط با یک گروه خاص از مردم و ارتباط گرفتن با همه اقشار و گروه ها و به صورت ویژه ارتباط گیری با جوانان و حتی تدارک دیدن سازکار برای آن است. در این میان شرکت در خدمات اجتماعی، همچون کمک به مردم در حوادث طبیعی و توجه حمایتی و ویژه به طبقه محروم و مستضعف جامعه از جمله نمونههای است که به بروز اجتماعی امام جمعه بسیار کمک میکند. در این میان ستاد ائمه جمعه نیز میتواند، معیار جذب مخاطبان جدید و میزان موفقیت در ارتقاء اجتماع مردم در نماز جمعه شهرها را به عنوان یکی از شاخصهای مهم ارزیابی خود بیشتر مورد توجه قرار دهد.
چهار: راهبرد طهارت اقتصادی؛ داشتن طهارت اقتصادی در دیدگاه رهبری برای ائمه جمعه آنقدر مهم است که ایشان با فعالیت اقتصادی حتی به عنوان تأمین هزینههای نماز جمعه نیز مخالف هستند. عدم غفلت از این مساله آنجا اهمیت پیدا میکند که بدانیم، که فعالیت اقتصادی تعداد معدودی از ائمه جمعه در برخی نقاط کشور، سالهاست به عنوان یک منبع تولید شبهه و زمینهساز تخریب جمهوری اسلامی به صورت منطقهای بوده و همچنان نیز برخی موارد ادامه دارد. در این میان این هنر مدیریتی امام جمعه نیز است که با به صحنه آوردن مردم به جای فعالیت اقتصادی مستقیم هزینههای برگزاری نماز جمعه را به صورت کاملا مردمی و بدون ایجاد شبهه تامین کند. از سوی دیگر بدیهی است که یکی از وظایف قطعی ائمه جمعه، نظارت مستمر بر سلامت اقتصادی ستادهای خود و پیرامونشان هست و نباید از آن غافل شوند.
پنج: راهبرد ارتقا محتوای خطبههای نماز جمعه؛ بی شک ائمه جمعهای که از یکسو محتوای سخنانشان، پُر مغز، آموزنده و پاسخگوی سؤالات عمومی و از سوی دیگر ادبیات خطبههایشان گرم، صمیمی، اتحادآفرین، امیدبخش، بصیرتافزا و آرامشبخش به مردم باشد، به صورت طبیعی نیز پرمخاطبتر خواهند بود. برعکس آن نیز مورد تصور است و آن اینکه خطبههای امام جمعهای که موجب اضطراب، حاشیهسازی، تلاطم روحی، بدبینی به وضع کنونی و آینده شود و برای هجمه معاندان نیز دستاویز ایجاد کند، نه تنها جذبکننده مخاطب نیست بلکه موجب کاهش نمازگزاران جمعه نیز میشود.