اشاره: شغل قضاوت، شغل سختی است. قاضی باید ادلهها را ببیند و طبق آن حکم کند. طرفین دعوا نیز همیشه خود را محق میدانند. بهخصوص اگر یک طرف سازمانی عریض و طویل با عنوان سازمان مجاهدین خلق باشد که نفاقش از دور هویدا و طرف دیگر نیز جمعیتی میلیونی باشند که تعداد زیادی شهید دارند. بدتر از آن منافقی که اسلحه بهدست میگیرد و ناگهان ترور میکند، کسی است که پنهانی در سازمانهای حساس وارد میشود، میماند، میماند و میماند!
از این رو خبرنگار به سراغ حجتالاسلام ذبیح الله نعیمیان، مدیر مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا (ع) رفت تا به بازخوانی جریان نفاق و عملکرد قوه قضاییه در مقابله با این جریان بپردازد.
رسا ـ ویژگیهای بارز جریان نفاق در دهه شصت و تطبیق آن با جریان نفاق در دهه فعلی چیست؟
همواره از صدر اسلام بحث نفاق وجود داشته است. بخشی از فعالیتهای منافقان تکرار پذیر است. فتنه انگیزی منفاقان را میتوانیم از فعالیت جدی آنها در همه ابزار تمدن اسلامی رصد کنیم. همکاری با دشمن میتواند شکلهای مختلفی داشته باشد؛ ولی نقش ویژهای که منافقان بازی میکنند، یارگیریهای قابلتوجهی برای تقابل با جمهوری اسلامی است.
یارگیریها در اول انقلاب شکلی داشت که بهسرعت خشونتآمیز شد؛ اما نفاق در دوران جدید رنگهای جدیدی پیدا کرده است. سازمان مجاهدین خلق بهسرعت دست به تقابل نظامی با جمهوری اسلامی زدند و حمایتهای بین المللی استعماری را پشت خود قرار دادند که این حمایتها همچنان برقرار است.
منافقان از این مرحله عبور کردند و حضور فیزیکی خود را در نهادهای مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و امنیتی تقویت کردند. یارگیریهای جدیدی که جریان نفاق انجام میدهد نفاق و با لباس و قامت یک انسان فرهیخته انقلابی ظاهر میشود؛ چنان که آنها روزی به صورت جدی پرچم اصلاحات را بر دوش کشیدند و کارهایی را در ظاهر این جریان در کشور مرتکب شدند.
بخش معتنابهی از عملکرد جریان ناهمسو با انقلاب از شعار، ادبیات، مفاهیم، چارچوب نظری و اقدامهای عملی آن برخاسته است که در دو دسه دهه قبل خود را به صورت صریح در عرصه و اقدامهای عملی نشان داد. بازخوانی تجربه مجاهدین به جریان نفاقی که غیر از جریان سازمان مجاهدین به دنبال نفوذ در ارکان و دستگاههای کشور برای خرابکاریهای مختلف بودند به آنها کمک کرد تا بدون این که دست به اسلحه ببرند، به نهادهای مختلف کشور نفوذ کنند و تا جایی که بتوانند عنان مدیریتی آنها را در دست بگیرند.
الگوی مردم سالاری دینی در جامعه اسلامی این زمینه را برای مردم ما ایجاد کرده است. بازخوانی نقش آفرینی گروههای مختلف و تغییر مناسبات سیاسی که مردم بتوانند با رأی مثبت و منفی افراد را جا به جا کنند امری طبیعی است. نمیگوییم همه جریان اصلاحات دغدغه تقابل با نظام دارند؛ اما بخشی از آنها که به دنبال تقابل نرم و خشن با نظام اسلامی هستند و سعی میکنند از ظرفیت مدنی استفاده کنند. آنها میخواهند با جلب رأی و خوش بینی جامعه، مصادر امور را به دست بگیرند؛ اما ناکارآمدی عملی آنها توانست ریشه حذفشان را فراهم کند.
حذف مدنی و تغییر جریان اصلاحات یا کارگزاران از طریق انتخابات توانست بخشی از نفاق را برای مردم عیان کند. در این هنگام بخشی از ناکارآمدی جریان نفاق عیان شد و طبل رسواییشان بهصدا در آمد. همان رأی عمومی این طبل را پاره کرد. افراد بسیار مختلفی را میتوانیم در نهادهای مختلف سراغ بگیریم که با جمهوری اسلامی تقابل دارند؛ اما با یک منطقی نظام جمهوری اسلامی با تمام افراد ناهمسو تعامل و یا تقابل میکند.
رسا ـ شیوه برخورد با جریان نفاق به چه شکل میتواند دنبال و اجرایی شود؟
رهبر انقلاب میفرمایند براندازان با ناقدان و کسانی که همواره تیغ انتقاد بر میدارند؛ اما برانداز نیستند و لطمه نمیزنند تفاوت دارند. شاید آنها نقد خوبی در جایی دارند. به همین جهت باید مواجهه با آنها منطقی و بر اساس تنوع فکری و سلیقههای افراد باشد. در مواجهه با کسانی که به صورت جدی در زمره منافقین تلقی میشوند باید با کسانی که نقد یا دلخوریهایی دارند که در این شرایط بد اقتصادی، طبیعی است، متفاوت باشد.
افرادی که به انقلاب دل بسته هستند، شاید ناخرسندی دارند که ما نباید این افراد را با منافقین به یک شکل ببینیم. البته منافقین تلاش میکنند دیگران و افراد عادی را سیاهی لشکر خود کنند. جریان نفاق ذهن منسجم، برنامه ریزی، آینده سازی و آینده نگری خاص خود را دارند. ادبیات قرآنی بسیار کمک میکند تا بتوانیم این جریان را بشناسیم. از سوی دیگر خداوند متعال فرمان جهاد با منافقین را صادر میکند که به معنای تقابل غیر از تقابل خشن و با شمشیر است.
نگاه قرآنی در واقع تقابل با منافقین را یک اصل اساسی متناسب با وضعیت جامعه و رفتار جریان نفاق میداند. رفتار با آنها باید متناسب با زمان و مکان همراه با روشنگری از سوی نخبگان برای برانگیختن حساسیت عمومی جامعه و از بردن اعتماد به آوردهها و دادههای مخدوش اطلاعاتی آنها صورت بگیرد.
در مبارزه و تقابل با جریان نفاق نیازمند تکیه بر آموزههای قرانی هستیم؛ چرا که مقوله نفاق از صدر اسلام در آیات شریفه قرآن بازتاب داشته و امروز که نفاق شکلهای جدیدی به خود میگیرد، یا بهصورت عمده در خیرخواهی با ما وارد تعامل میشود تا بخشی از پروژهاش یعنی تخریب ذهنیت و آرامش روانی جامعه را دنبال کند، مورد بحث قرار گرفته است.
نا امید سازی جامعه نسبت به آینده و موفقیتهای آتی نظام اسلامی با ارائه اطلاعات غلط و مخدوش سازی اطلاعات درست در کنار پنهان سازی و کنار زدن اطلاعات درست با هدف مخدوش کردن ذهنیت جامعه نسبت به ظرفیتهای نظام جمهوری اسلامی برای القای ناکارآمدی در توان مدیریتی جمهوری اسلامی است. برای مثال آنها به دنبال القای این گزاره هستند که ما به غرب نیاز داریم و با تببین ضرورت پیروی از غرب، به دنبال ایجاد انفعال در مذاکره هستند.
رسا ـ عملکرد دستگاه قضایی برای محاکمه جریان نفاق چگونه بود و چطور دستاویز عدهای برای تخریب نظام و چهرههای انقلابی از سوی جریانی خاص قرار گرفت؟
دستگاه قضایی عملکردی متنوع را در برابر این جریان دارد. فعالیتهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در دهه ۶۰ به شکلی عریان بود و مردم میتوانستند آن خشونت و وحشت درونی یا ذاتی جریان نفاق را ببینند و لمس کنند. عملکرد جریان نفاق در آن دوران در واقع به خشونت نظامی و بغی تبدیل شد. نباید جریان منافقین را به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و سازمانهای مارکسیستی ابتدای انقلاب محدود کنیم. تقابل قوه قضاییه با مجاهدین و منافقین خلق که فعالیت آنها معمولاً به فعالیتهای تند و خشن نظامی محدود میشد، صورت پذیرفت. تقابل با آنها به قدری جدی دنبال شد که بخش قابل توجهی از منافقین از کشور متواری شدند.
تقابل فقره بسیار مهمی درباره آنها بود. هنگامی که جنگ به پایان میرسید آنها با مساعدت صدام حمله گاز انبری را دنبال کردند و تحت عنوان عملیات فروغ جاویدان در کنار دشمن و با هماهنگی با منافقینی که در زندانها حضور داشتند تا به گمان خودشان انقلاب را سرنگون سازند؛ اما شکست خوردند. منافقینی که از قبل حکم اعدام داشتند و به حکم رأفت اسلامی به آنها تخفیفهایی داده شده بود، با دستور حضرت امام به دلیل حمله گسترده مجاهدین خلقی که اسلحه به دست آمده بودند تا در کنار زندانیان نفاقی که قبلاً اسلحه علیه نظام کشیده بودند، انقلاب را سرنگون سازند؛ کمیتههای ویژهای به فرمان امام خمینی تشکیل شد تا کسانی را که هنوز مواضع مشترک با سازمان منافقین دارند را شناسایی و حکم اعدام آنها را نهایی کنند.
رأفت اسلامی به حدی بود که حتی کسانی که به دروغ میگفتند با سازمان همکاری نخواهند کرد، آزاد میشدند و به همین جهت اعدامهای معدودی از کسانی که حمله و ترورهای سازمان را قبول داشتند، صورت پذیرفت که این خود نیز اوج رأفت اسلامی را نشان میدهد. نباید فراموش کرد که جریان نفاق هفده هزار نفر از مردم و نیروهای مخلص جمهوری اسلامی ایران را ترور کردند و از طرفی به صورت علنی در کنار دشمن خارجی به کشور لشکرکشی کردند.
حکم طبیعی این اقدامات اعدام بود که آنها با مساعدت رسانههای غربی مظلوم نمایی کردند. مقابله قوه قضاییه با آنهایی که در تقابل با جمهوری اسلامی ایران تعصب میورزیدند صورت پذیرفت. نباید فراموش کرد که نفاق سطوح مختلفی دارد. نفاقی که به شورش مسلحانه دست بزند با کسانی که ناقد نظام هستند و رویکرد تعاملی دارند تفاوت میکند.