چندی پیش مذاکرات دوحه با محوریت رفع تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران در حالی به پایان رسید که برخی رسانههای غربی مجدداً با طرح برخی موضوعات انحرافی تلاش کردند، جوّ گفت وگوها را با هدف تداوم فشار به ایران منفی نشان دهند. در این میان مسئولین سه کشور اروپایی و ایالاتمتحده در اظهارنظرهای گوناگون و جداگانه ادعا کردند که ایران مسائل قدیمی که قبلاً حلشده بودند را دوباره مطرح و از فرصت پیشآمده برای موفقیت مذاکرات استفاده نکرده است. ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا مدعی شد که ایران طی هفتهها و ماههای گذشته مطالباتی فرعی مطرح کرده که خارج از چارچوب برجام بودهاند.
در این میان به نظر میرسد که منظور غربیها از طرح مسائل قدیم از سوی ایران بهعنوان مانع دستیابی به توافق، پافشاری ایران در اخذ تضمین از طرفهای غربی باشد. گرچه مسئولین مذاکرهکننده ایرانی، صریحاً صحبتی دراینباره نداشتهاند اما سایر مطلعین ازجمله وحید جلال زاده، رئیس فراکسیون امنیت ملی مجلس ایران در این خصوص اظهار داشت که در دو موضوع با آمریکا به نتیجه نرسیدیم؛ انتفاع اقتصادی یکی از آنهاست، آمریکا حاضر نیست حتی تا پایان دوران بایدن به ایران ضمانت دهد.
به هر صورت، ازآنجا که موضوع تضمینها ازجمله موضوعاتی است که ایران بههیچوجه از آن کوتاه نمیآید، لذا سؤالی که ممکن است در میان افکار عمومی مطرح شود این باشد که دلیل پافشاری ایران بر اخذ تضمین از طرف آمریکایی چیست و آیا اساس درخواست تضمین از سوی ایران، رویکرد درستی در مذاکرات احیای برجام است؟
ایران چرا تضمین میخواهد؟
دلایل کاملاً عقلانی و منطقی در چرایی این درخواست وجود دارد. ابتدا میتوان پرسید که آیا ایالاتمتحده خود حاضر است به توافقی رضایت دهد که طرف مقابل هیچگونه تضمینی را برای پایبندی به تعهداتش نپذیرد؟ و یا اینکه آیا آمریکا و سایر طرفهای حاضر در مذاکرات میپذیرند که دولتهای آیندهشان بدون هیچ دلیلی تعهدات ایران برای ایجاد محدودیت در فعالیتهای صلحآمیز را کنار بگذارند؟
گرچه اقتضای کنونی ایران، حکم میکند که توافق هستهای صورت بگیرد، اما این توافق الزاماً باید گونهای باشد که مجدداً برای ایران خسارت و ضرر نداشته باشد.
از جهتی بدیهی است که اگر قرار است آمریکا دوباره به توافق برگردد باید به دلیل خدشهای که با بیمسئولیتی به اعتبار خودش وارد کرده است، طرفین حاضر در برجام بهویژه ایران را مطمئن کند که در آینده به بیقانونی و بیمسئولیتی اقدام نخواهد کرد و اتفاقات خروج از برجام را تکرار نمیکند. خصوصاً که اکنون در آمریکا جمهوریخواهان با توافق مخالفت میکنند و در ماههای آینده نیز احتمالاً اکثریت کنگره در اختیار جمهوریخواهان قرار بگیرد، در این صورت آنها ممکن است که بلافاصله توافق را از بین ببرند، در چنین شرایطی هیچ بازیگر عاقلی قبول نمیکند بدون اخذ تضمین لازم از طرف آمریکایی به توافقی متزلزل برسد.
بنابراین، ایران که در سالهای اخیر اجرای برجام بهخوبی نشان داده که به پذیرش هزینههای ناشی از قبول تعهداتش پایبند است، بدیهی است که برحسب تجربیات پیشین، در مذاکرات احیای برجام نیز بر «قوی، پایدار و قابل اتکاء بودن» هرگونه توافقی تأکید و بر این واقعیات، پافشاری کرده که نمیتواند در مقابل آمریکا بهعنوان طرفی که با بدعهدی، ضمن خروج از برجام، تحریمهای یکجانبه و غیرقانونی را علیه ملت ایران اعمال داشت، از موضوع تضامین صرفنظر کند، چرا که در این صورت، مجدداً خسارت محض ناشی از خروج مجدد آمریکا از توافقنامه را دچار خواهد شد.
گفتنی است که ایران در حالی بر موضوع لغو تحریمها متمرکز شده که در مذاکرات مربوطه، چیزی فراتر و یا کمتر از توافقنامه برجام را طلب نکرده است. البته واقعیت امر نیز اینجاست که بدون برآورده شدن کامل بندهای توافقنامه برجام برای ایران، این توافقنامه برای مردم ایران، توافقنامهای بیفایده خواهد بود. چنانچه حدود چهار سال نیز اینگونه بوده و دولت و ملت ایران بهطور کامل از حقوق و مزایای مشروع و قانونی خود تحت توافقنامه برجام محروم بودهاند.
بنابراین اگر غربی ها می خواهند که توافقنامه هستهای، احیا و تعهدات هستهای ایران طبق آن یک بار دیگر از سر گرفته شود، طبعاً باید که ابتدا لغو تحریمها و بهرهمندی ایران از عواید اقتصادی برجام، درست مطابق با بندبند توافقنامه را تضمین کنند. خواستهای که طبق تجربههای پیشین، خواستهای منطقی و کاملاً منطبق با روح و متن برجام است. در این میان اگر آمریکایی ها نیز واقعاً خواهان احیای برجام هستند همانگونه که در مرگ برجام پیشقدم بودهاند، باید در احیای آن نیز گام مهمی از جمله ارائه تضمین های مکفی را بردارند و پنجرهها و عواید اقتصادی این توافقنامه را برای ایران، باز و تضمین کنند.