پشت سر زن در حال حرکت بودم، زن مانتوشلوار اداری بر تن داشت و خستگی در صورت او هویدا بود، تمام مسیر بچه را بغل گرفته بود در پله برقی، سپس واگن مترو، البته که حق داشت هیچ فرد عاقلی دختر بچهی را در ازدحام جمعیت ساعت ۱۶:۳۰ دقیقه عصر رها نمیکند، زن وزن بچه را از این دست به آن دست جابجا میکرد و بچه مدام در حال گلایه و گفتن جمله «کی میرسیم؟» بود، چند زن دیگر که کنار مادر و کودک ایستاده بودند و مشخص بود حوصلهی شنیدن صدای بچه را ندارند گاهی با اخم به بچه نگاه میکردند. ایستگاه بعد دروازه دولت بود و برای تغییر خط پیاده شدیم بچه چیزی به مادرش میگفت: «مامان من دستشویی دارم» واقعا بدتر از این ممکن نبود! زن را دیدم که غرغرکنان دست کودک را گرفته بود و به سمت خروجیهای ایستگاه حرکت میکرد و بعد در ازدحام جمعیت دیگر او را ندیدم البته آرزو کردم خارج از ایستگاه پارکی با توالت عمومی یا مسجدی که درب سرویسهای بهداشتی آن باز باشد وجود داشته باشد.
رنجهای مادران در مواجهه با سیستم حمل و نقل شهری
چنان رفت و آمد مادران در سطح شهر سخت شده که گویی پذیرفته ایم مادرانگی برابر با در خانه ماندن است، در حالی که هر روزه مطالب زیادی دربارهی حقوق زنان در رسانهها مخابره میشود، اما پیرامون محرومیت مادران از سادهترین حقوق شهروندی مثل استفاده از سیستم حمل و نقل و تردد همراه با بچه در سطح شهر کمتر سخنی به میان میآید. دکتر زهرا میرحسینی جامعهشناس و عضو هیئت علمی گروه مطالعات زنان و خانواده دانشگاه الزهرا (س) در گفتگو با خبرگزاری دانشجو با اشاره به این موضوع که که زنان اکنون فقط انتخاب نمیکنند که در سطح شهر رفت و آمد کنند بلکه نیازمند حضور زنان در جامعه و فضاهای شهری هستیم بیان کرد: در تقسیم بندی جامعه به عرصهی عمومی و خصوصی خانمها به سمت فضای خصوصی خانه و خانواده سوق داده شدهاند؛ و مناسب سازی فضاهای شهری مطابق با تحولاتی که ما در جامعه فعلی داریم چندان به وجود نیامده است. در حالی که طی سالهای گذشته زنان مطالبات جدیدی داشتهاند برای اینکه در این فضاها تردد کنند و مشغول به کار شوند. مثلا در گذشته تعداد زنانی که در بازار تردد داشتند کمتر بود، اما اکنون زنان علاوه بر اینکه از این فضاها برای رفت و آمد به محل کار استفاده میکنند، برای گذران زندگی شخصی نیز باید در این محیطها رفت و آمد داشته و عده زیادی از زنان نیز در این فضاها مشغول به کار و فعالیت هستند.
زنها اگرچه طی سالهای گذشته به وسایل نقلهی شخصی دسترسی پیدا کرده اند و نسبت به ۳۰ یا ۴۰ سال گذشته ما رانندگان زن بیشتری را در خیابانها میبینیم، ولی با این حال همچنان در مقایسه با مردان دسترسی کمتری به وسیله نقلیه شخصی دارند و بیشتر از وسایل نقلیه عمومی برای ترددهای روزنانه خویش استفاده میکنند. اما متاسفانه وسایل نقلیه عمومی به صورت عادلانه به زنان و مردان تخصیص داده نشده است.. مثلا در مترو دو واگن اول و اخر به زنان اختصاص دارد در حالی که زنان واقعا دسترسی کمتری به وسایل نقلیه شخصی دارند و اگر بخواهند مثلا از تاکسی و یا مسافربرهای شخصی که ویژگیهای شخصی بیشتری دارد استفاده کنند علاوه بر هزینههای زیادی که باید متحمل شوند بحث امنیت اجتماعی آنها نیز باید در نظر گرفته شود. حال در نظر بگیرید که بسیاری از این زنان به ویژه در قشر زنان شاغل و یا کارمند، مادر هستند و در ترددهای روزانه در فضاهای شهری فرزندان خود را نیز به همراه دارند. به عنوان مثال باید بچه را ساعت ۷:۳۰ صبح سوار brt و یا مترو کنند که بسیار شلوغ است و ممکن است برای بچه مخاطراتی به وجود بیاید خصوصا در شرایط کرونا، همه اینها باعث شده زنان برای حضور در شهر و استفاده از فضاهای شهری و همچنین بهره مندی از وسایل حمل و نقل عمومی با تجربیات روزمره ناخوشایندی مواجه شوند که به لحاظ روحی-روانی و استرسهای شهری، مسائل و دغدغههای بسیاری را برای آنها وجود بیاورد.
تاثیر محرومیت از امکانات شهری بر رشد جمعیت ایران
در سال ۱۴۰۰ دیگر نمیتوان زنان را نادیده گرفت و این را گفت که «زنان باید در منزل باشند». زن امروزی این را نمیپذیرد و جامعه هم نمیتواند زنان را حذف کند و بسیار از مشاغل باید توسط زنان انجام شود.. مناسب سازی شهر برای زنان، اعم از حمل و نقل و مبلمان شهری علاوه بر ایجاد امنیت اجتماعی و امکان حضور و بهره مندی از فضاهای شهری، میتواند در تصمیم گیریهای به ظاهر غیر مرتبط تری نظیر مادری و فرزندآوری آنها نیز تاثیرگذار باشد. زنی که در فعالیتهای روزمره خود در شهر با چالشهای فراوانی مواجه است و امکانات شهری نیازهای وی را در نظر نگرفته و برآورده نمیکند، مسلما این فضا را برای فرزندش نیز نمیتواند مساعد در نظر بگیرد و ممکن است فرزند آوری را کنار بگذارد.
میرحسینی در ادامه بحث با تاکید بر این نکته که شهرهای ما بچه دوست و مادر دوست نیستند و سوء مدیریتهای شهری تاثیر زیادی بر فرزندآوری خانوادهها دارد به چند مورد از اقدامات مادرانه محور اشاره کرد و در توضیح این مسئله ادامه داد: طی یک قرن اخیر ما نمیتوانیم معلولیت را یک نقص جسمی در نظر بگیریم؛ اگر ما توان استفاده از فضای شهری را نداشته باشیم معلول به حساب میآییم. این فضاهای شهری به هیچ عنوان برای بچهها مناسب نیست. امکانات شهری شهروند دوست نیستند و از آن بدتر مادر دوست و بچه دوست نیستند. این تصور وجود دارد که صرفا عوامل اقتصادی باعث شده خانوادهها فرزند آوری نداشته باشند در حالی که این یک پازل است که اگر تکههای آن را کنار هم بگذاریم مجموعه عواملی در این تصمیم گیری خانوادهها و کاهش میل به فرزندآوری نقش دارند که یکی از آن هم میتواند عدم در نظر گرفتن نیازهای زنان و مطالبات آنها در برنامه ریزیهای شهری و تخصیص و توزیع امکانات و فضاهای شهری به زنان و به ویژه مادران باشد.
با سوء مدیریت شهری سهم مادران فقط نکوهش و محرومیت شده است
مسئله مهم برای حمایت از مادران، پذیرش مادری و فرزندآوری آنها است. اگرچه همواره مادری امر مقدس بیان شده، ولی در عمل، حمایتی از زنان و مادران نمیشود و در بسیاری از برنامه ریزیها و تخصیص منابع و توزیع امکانات و. زنان باردار و مادران نادیده گرفته شده و آنها را به طور پیش فرض در خانه تصور کرده و از فضاهای اجتماعی حذف میکنند. در بسیاری مواقع نیز مادری و فرزندآوری زنان با پیش داوری و قضاوتهای زیادی همراه است. برخی مدیران ممکن است به این امر معتقد باشند که مادران نمیتواند کار خود را درست انجام دهد در حالی که زنها توانایی این نوع مدیریت را دارند که همزمان مادر باشند و کار خود را هم داشته باشند و فقط نیازمند حمایت معنوی برای کنار گذاشتن قضاوتها و پذیرش توانمندیها و همچنین حمایت مادی برای مناسب سازی شهرها و محیطهای کاری هستند. ناناوری یک مرد در جامعه پذیرفته شده و امتیازات زیادی برای آن وجود دارد؛ مثل در فیش حقوقی، عائله مندی و حق اولاد برای مردان درنظر گرفته شده، اما برای فرزند آوری زنان در بسیاری مواقع فقط نکوهش و سرزنش وجود دارد که ااگر مادر است از کارش دارد کم میکند و کمکی به او نمیشود یعنی فرزند اوری زن نادیده گرفته شده است و این درحالی است که انتظار داریم برنامههای افزایش جمعیت ما موفق باشد! عدهای از زنانی که انتظار میرود فرزند بیاورند همین خانمهای تحصیلکرده هستند که میتوانند مادران خوبی باشند، اما آنان اگر میخواهند مادر شوند هم باید نکوهش شوند و هم از امکانات شهری و موقعیتهای اجتماعی محروم شوند. این محرومیت تا جایی ادامه دارد که برای برخی زنان شاغل که با وجود این چالشها مادر شده اند، خود سرزنشی و عدم رضایت از خود را نیز به همراه دارد که شاید مادر خوبی برای فرزندش نبوده اند!.
اقداماتی که میشود برای رفاه حال مادران انجام داد
دکتر میرحسینی در ادامه به چندین اقدامی که میشود برای رفاه حال مادران انجام داد از جمله مسائل مربوط به بهداشت عمومی و افزایش فضا و امکانات سیستم حمل و نقل اشاره کرد و افزود: از کارهایی که باید صورت گیرد به عنوان مثال تعبیه فضاهایی برای اینکه بچهها از سرویسهای بهداشتی استفاده کنند، چون سرویسهای بهداشتی در سطح شهر بسیار کم و آلوده هستند. در مترو و brt مثلا یکی دو تا پیشنهاد اولیه این است که یکی دو واگن را به مادران و کودکان اختصاص دهیم که خیلی شلوغ نباشند. در ایستگاههای اتوبوس اتاق و فضایی مثل نمازخانه که خیلی از جاها هست، اتاقی هم مناسب مادران و کودکان برای استراحت باشد، چون بسیاری از زنان کودکان را باید در مسافت طولانی با خود ببرند و کودک خسته میشود، اگر بخواهند به کودک غذا بدهند اتاقی برای این کار باشد. چون بسیاری از مواقع حتی رستورانها و کافیشاپها هم مناسب سازی نشده است و همانطور که اشاره شد این امکانات کودک دوست نیستند.
مهدکودک؛ راه حل دور ازدسترس
واکنش عمومی نسبت به طرح چنین مشکلاتی این است که مادران کودکان خود را به مهدکودک بسپارند تا توان انجام امورات شخصی خود در سطح شهر را داشته باشند. از طرفی مهدکودکها هزینههای گزافی برای نگهداری از کودکان اخذ میکنند و از طرف دیگر رفت و آمد به مهدکودکها برای اینکه بچه را برسانند و دوباره برگردانند یک مسافت جدید به طول مسافتهای قبلی اضافه میکند. چرا که مهدکودکهایی که شرایط بهینه داشته باشند تراکم کمی دارند. دکتر زهرا میرحسینی کارشناس زنان و خانواده با بیان این نکته که مهدکودکها یکی از راه حلهای رفاه حال مادران در سطح شهر است تاکید کردند که دربارهی احداث مهدکودکها باید شیوههای نوینی اتخاذ گردد تا مادر و کودک تعامل بیشتری با یکدیگر داشته باشند و در توضیح بیشتر بیان کردند: در کشورهای اسکاندیناوی مهدکودکها خیلی توسعه و گسترش یافته است و در تمام محلهها مهدکودک وجود دارد که متناسب با درآمد از خانوادهها هزینه و شهریه دریافت میکنند؛ و یک راه حل است و راه حل بدی هم نیست، ولی ما نیازمند این هستیم که کودک با مادر خود تعامل بیشتری داشته باشد و من همواره گفتهام باید در خود سازمانها و دانشگاهها و … مهدکودکهایی باشد مثلا در دانشکدههای بزرگ جایی باشد که مادر و کودک یکدیگر را ببینند و حتی میشود مثلا از دانشجویان رشتهی روانشناسی برای کار در این مهدکودکها (یا اتاق مادر و کودک) استفاده کرد، در ادارات هم همینطور. البته با بکارگیری استانداردهای آموزشی_تربیتی و نظارت و هزینههای متناسب با درآمد مردم. در آخر باید به این نکته مهم اشاره کنم که ما نیازمند شهری هستیم که نیازها و مطالبات همه اقشار جامعه را در نظر داشته باشد و تلاش شود تا امکانات و فرصتهای اجتماعی به طور عادلانه و مناسب و به شکلی جنسیت محور در جامعه توزیع شود.
شهر پر از زنانی است که بیرون رفتن به فرزندان خود هراس دارند و همواره به دنبال مأمنی میگردند تا فرزندان خود را برای ساعتی نزد آنها بسپارند و اینها همه نشانههایی است از اینکه شهرها برای انسانهای بالغ طراحی شده اند و بچهها فراموش شدهاند، البته انسانهای بالغ بجز مادران، چرا که اگر واقعا زنان کنار گذاشته نمیشدند و رفاه ایشان مدنظر بود باید پذیرفته میشد که یک زن سالهای قابل توجهی را در مراقبت دائم از کودک خود سپری میکند و نباید ترددهای معمولی مادر و کودک در سطح شهر تبدیل به دغدغه و ناراحتی روحی و جسمانی شود. در نهایت اگر طراحان و مسئولان شهری به حذف کودکان ادامه دهند ترس از مادری و اجتناب از آن با سرعت پیشتری گسترش خواهد یافت که تبعات زیان باری برای تمام خانوادهها و نهایتا کشور خواهد داشت.
مرضیه انبری