بازنمایی قدرت گیری مجدد طالبان در افغانستان در فضای مجازی

پس از حدود ۲۰ سال نبرد، سرانجام طالبان در ۲۴ مردادماه ۱۴۰۰ قدرت را در افغانستان در اختیار گرفت. پس ازاین رویداد اشرف غنی به همراه بخش زیادی از سران دولت، به سرعت کشور را ترک نمود. سرعت بسیار بالای سقوط شهرها و عدم مقابله جدی ارتش به رغم تجهیزات کافی و نیروی انسانی مناسب، موجب شگفتی جهانیان شد. این رویدادها واکنش های مجازی گسترده فارسی زبانان ایران و افغانستان را به همراه داشته است؛ به طوری که حجم تولید و بازتولید محتوا در مورد افغانستان در این بازه زمانی به طور چشمگیری افزایش داشته است. عمده ترین هشتگ مورداستفاده در فضای توییتر در این بازه به ترتیب #پنجشیر، #طالبان، #افغانستان، #احمدمسعود و درنهایت #تیپ_اصلاحیون هستند. همچنین کاربران از دخالت پاکستان در قدرت گیری طالبان نیز انتقاد کرده اند.

کلید واژه: افغانستان، طالبان، فضای مجازی، پاکستان

ضرورت و اهداف پژوهش

اهمیت آینده سیاسی اجتماعی افغانستان برای ایران به جهاتی بیش از هر کشور دیگری است. ۲۰ تا ۳۰ درصد از مردم این کشور شیعه هستند. علاوه بر این در حال حاضر ایران و افغانستان ۸۱۵ کیلومتر مرز مشترک دارند. همچنین با استناد به داده های مرکز آمار حداقل ۱.۶ میلیون افغان در ایران زندگی می کنند و افغان ها بزرگ ترین جمعیت مهاجر حاضر در ایران هستند. به علاوه، بر اساس گزارش های موجود، جمعیت قابل توجهی از افغان ها پس از سقوط دولت این کشور راهی مرزهای ایران شده اند. پیامدهای قدرت گیری طالبان از چند جهت می تواند عامل بروز مشکل برای ایران باشد:

  1. در درجه نخست عقبه عقیدتی طالبان به مدرسه دیوبندی، شبکه حقانی و دیگر گروه های تندروی اهل سنت برمی گردد که در بهترین حالت رویکرد کلی آن ها نسبت به شیعیان، مساعد تلقی نمی شود؛
  2. در درجه دوم، خروج آمریکا منجر به افزایش نفوذ پاکستان در این کشور شده است، قدرت گیری طالبان می تواند به افزایش توازن قوا به نفع پاکستان و محور اخوان منطقه منجر شود؛
  3. در درجه سوم، با توجه به خلأ امنیتی و حکومتی حاکم بر افغانستان، این کشور می تواند به مأمن گروه های تروریستی نظیر القاعده، داعش و حرکت اسلامی ازبکستان تبدیل شود؛
  4. درنهایت، با توجه به جمعیت ۴۰ میلیونی افغان و رشد ۴.۶ درصدی جمعیت این کشور، ناتوانی طالبان در اداره کشور و فشار نیروهای طالبان به اقلیت های غیر پشتون و شیعه، می تواند کشور را با موج گسترده ای از مهاجران مواجه سازد، مهاجرانی که ازهرجهت (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، امنیتی، بهداشتی و فرهنگی) چالشی جدید برای ایران در شرایط اقتصادی کنونی هستند.

از همین رو در این پژوهش به بررسی «بازتاب های قدرت گیری طالبان در افغانستان» در فضای مجازی پرداخته می شود. در پایان نیز راهکارهایی برای جمهوری اسلامی ایران در مقابل افغانستان ارائه می شود.

برداشت مردم افغانستان از طالبان و وضعیت افغانستان

موسسه بنیاد آسیا از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۹ به شکل نظام مند از تعدادی از شهروندان افغانستان با در نظر گرفتن متغیرهای محل سکونت، جنسیت، مذهب و… نگرش سنجی استاندارد و معتبری را در یک بازه ۱۵ ساله انجام داده است. نتایج این پیمایش به برخی ابهامات و فرضیات رسانه ها و کاربران جهان در رابطه با سقوط افغانستان پاسخ می دهد:

  • بررسی اعتماد مردم افغانستان به طالبان: در بین کلیه قومیت های افغان با میانگین ۶۹ درصد، طالبان به عنوان یک تهدید امنیتی قلمداد شده است؛
  • بررسی همدلی مناطق روستایی با طالبان: ۷۵.۸ درصد از روستانشینان افغان طالبان را به مثابه یک خطر بالقوه قلمداد نموده اند. همچنین اختلاف معناداری میان مناطق روستایی و شهری در همدلی و علاقه به طالبان وجود ندارد؛
  • بررسی میزان اعتماد مردم به ارتش: ۷ درصد از مردم افغانستان در طی این پیمایش ارتش ملی این کشور را صادق و منصف توصیف کرده بودند.

بازتاب قدرت گیری طالبان در بسترهای مجازی در تابستان ۱۴۰۰

در طول بازه سه ماهه مختوم به ۱ مهر، تنها در بستر تلگرام بیش از ۱.۳ میلیون و در بستر توییتر حدود ۱.۹ میلیون مطلب در مورد افغانستان تولید یا بازتولید شده است. در بستر خبری نیز بیش از ۱۱۳ هزار مطلب در این رابطه منتشر شده است که رقم بسیار بالایی تلقی می شود. به طورکلی، نتایج بررسی این محتواها را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:

  • تقریباً تمامی محتوای تولید شده با مرجعیت طالبان در دو بستر توییتر و اینستاگرام که توسط کاربران ایرانی و افغان (به زبان فارسی) تولید شده منفی تلقی می شود؛
  • محتوای مثبت تولید شده در مورد طالبان (توسط کاربران افغان) عمدتا به دو زبان اردو و انگلیسی است و البته تفکیک این کاربران از کاربران پاکستان امری دشوار به نظر می رسد؛
  • بیشترین محتوای مثبت تولید شده در دو بستر موردمطالعه به احمد مسعود و جریان مقاومت ملی تعلق دارد و با توجه به عدم شناخت کافی در مورد جریان مقاومت (اهداف و عملکردها(، حجم بالای حمایت از وی را می توان احساسی، هیجانی و ناشی از مخالفت با طالبان قلمداد کرد؛
  • در بستر توییتر، بیشترین محتوای منفی در مورد پاکستان تولید شده و علاوه بر کاربران افغانی کاربران ایرانی نسبت به پاکستان حساسیت بسیار بالایی به خرج داده اند. این در حالی است که عموم مردم ایران تجربه تاریخی و شناخت دقیقی از کشور پاکستان نداشته و ندارند؛
  • در دو بستر توییتر و اینستاگرام با توجه به محتواهای مثبت و منفی تولید شده در مورد طالبان و مسعود، تنها بین ۱ الی ۳ درصد محتوای مثبت در مورد طالبان تولید شده است؛
  • همذات پنداری شدید ایرانیان با مردم افغانستان و نفرت پراکنی علیه طالبان می تواند محل تأمل و تحقیق باشد؛
  • اختلاف کاربران حامی نظام (اصولگرا) و منتقد داخلی (اصلاح طلب) در حال حاضر بر سر حمایت یا عدم حمایت از طالبان نیست (رویکرد نظام در حال حاضر کاملا محتاطانه است(، بلکه بر سر حمایت یا عدم حمایت از جریان مقاومت ملی افغانستان است؛
  • درمجموع رویکرد کاربران ایران و افغان نسبت به قدرت گیری مجدد طالبان کاملا منفی است و با توجه به حجم و کیفیت محتوای تولید شده بعید است به زودی تغییری در نوع نگرش مردم نسبت به طالبان به وجود آید.

راهکارهای سیاستی برای ایران در مقابل افغانستان

بر اساس بررسی های انجام شده در این پژوهش، سه راهکار سیاستی به شرح ذیل پیشنهاد می شود:

  • مقاومت ملی افغانستان به چالشی ملی برای ایرانیان تبدیل شده است. به رغم فشارهای وارده از سوی افکار عمومی، جمهوری اسلامی مانند اغلب نظام های سیاسی و سازمان های بین المللی، از دخالت و اظهارنظر جدی در امور افغانستان پرهیز نموده است. رویکرد کلی نظام را با توجه به حساسیت ها، سرعت بالای وقوع رویدادها و وعده های طالبان می توان رویکرد حفظ فاصله عنوان نمود که درمجموع هوشمندانه و واقع گرایانه به نظر می رسد. درهرصورت، با توجه به تجهیز طالبان به حجم بالایی از سلاح های روز و شمار بسیار بالای نیروهای جهادی، تصاحب ولسوالی پنجشیر امری قابل پیش بینی بود و به رغم فشارهای عمدتاً هیجانی، حمایت ایران از مقاومت ملی افغانستان، نوعی قمار سیاسی از پیش باخته بود. با توجه به مرزهای گسترده ایران و افغانستان و پیروزی محتوم طالبان سکوت دستگاه دیپلماسی را واقع گرایانه می توان قلمداد کرد؛
  • به دلایلی متعدد، استراتژی فاصله گیری نمی تواند و نباید چندان طولانی باشد. ارتباط بسیار قوی طالبان با کشورهای اخوانی (قطر، ترکیه) و به طور خاص پاکستان که از سوی کاربران دو بستر توییتر و اینستاگرام نیز مورد اشاره قرار گرفت را به هیچ وجه نباید نادیده گرفت. سیطره آی.اس.آی بر طالبان چیزی شبیه به رابطه ایران و نیروهای حشدالشعبی است. ازاین جهت طالبان می تواند به مثابه ابزاری از سوی پاکستان علیه هند، تاجیکستان و البته ایران، مورداستفاده قرار گیرد. از حیث امنیتی و سیاسی برگزاری مانور سه برادر در مرزهای شمالی ایران به میزبانی آذربایجان و همراهی پاکستان و ترکیه را نمی توان بی ارتباط با قدرت گیری دوباره طالبان در افغانستان قلمداد کرد. ازاین جهت، نظام باید هر چه سریع تر رویکرد تاکنون انفعالی خود را کنار گذاشته و اقدام به طراحی راهبردهای علمی در مورد افغانستان نماید؛
  • پس از سقوط دولت افغانستان و به رغم وعده های سیاسی مکرر مقامات طالبان، گزارش های متعددی از اقدامات غیرانسانی دولت طالبان به بیرون درز شده است. کشتار مقامات و نظامیان سابق افغانستان، برخورد غیرانسانی با مرتکبین جرائم خرد نظیر سارقان و معتادان و درنهایت کشتار و آواره سازی شیعیان افغانستان برخی از اقدامات گروه های مختلف طالبان بوده است. تأکید بیش ازحد بر وجود طالبان به عنوان واقعیت سیاسی، نباید منجر به غفلت از سایر واقعیت های تاریخی، سیاسی و دینی افغانستان و ارزش های انقلاب اسلامی در حمایت از مظلومان جهان شود. ذکر این نکته ضروری است که با توجه به نگرش منفی کاربران ایران و افغان به طالبان و فارغ از مباحث انسانی، سکوت نظام در برابر جنایات طالبان و داعش، بر سرمایه اجتماعی و مشروعیت نظام جمهوری اسلامی تأثیرگذار خواهد بود. ازاین جهت ضروری است که نظام جمهوری اسلامی، ضمن اولویت بخشی به رفاه و امنیت کشور، تلاش خود را در جهت اعمال نفوذ بر طالبان و حمایت از شیعیان و مظلومان افغان، دوچندان نماید.

جمع بندی

با توجه به درصد قابل توجه شیعیان در افغانستان، گستره ی مرز ایران و افغانستان و تعداد مهاجران افغان در ایران، اهمیت آینده سیاسی اجتماعی افغانستان برای ایران بیش از هر کشور دیگری است. در این پژوهش به بررسی محتواهای تولید شده در دو بستر توییتر و اینستاگرام پرداخته شد. نتیجه این بررسی نشان می دهد که محتوا با مرجعیت طالبان منفی تلقی می شود و بیشترین محتوای مثبت تولید شده به احمد مسعود و جریان مقاومت ملی تعلق دارد. از طرفی دیگر، پاکستان به عنوان عاملی موثر برای به قدرت رسیدن طالبان شناخته شده که هم کاربران افغان و هم کاربران ایرانی با این نظر موافق هستند. پیشنهاد این پژوهش، تغییر استراتژی فاصله گیری ایران و حمایت از مظلومان است که باید در کنار واقعیت های سیاسی موردتوجه قرار گیرند.

دیدگاهتان را بنویسید