«امروز دنیا شاهد یک الگوی موفق و یک نمونه سرافراز از قدرت و حاکمیت سیاسی اسلام در ایران اسلامی است؛ ثبات و استقلال و پیشرفت و عزت جمهوری اسلامی، حادثهای بس عظیم و پرمعنی و جذاب است که میتواند اندیشه و احساس هر مسلمان بیدار را به خود جلب کند. ناتواناییها و عملکردهای بعضاً خطای ما کارگزاران این نظام که دستیابی کامل به همه برکات حکومت اسلامی را به تأخیر انداخته، هرگز نتوانسته است پایههای مستحکم و گامهای استوار که نشأت گرفته از اصول اساسی این نظام است، متزلزل سازد و پیشرفت مادی و معنوی [آن] را متوقف کند».
این فرازی از پیام حج امسال رهبر معظم انقلاب اسلامی است. گرچه این عبارات با شیوایی، شفافی و همهجانبهگری بیان شدهاند اما از آنجا که در چنین پیام و مناسبتی، بنا بر حداکثر ایجاز بوده، شایسته بسط و تبیین میباشد.
۴۳ سال است که این نظام دینی در معرض انواعی از دشمنیها از جنگ سخت تا جنگ نرم و از عداوت سیاسی تا امنیتی و تا اقتصادی و تا فرهنگی قرار گرفته است در همان حال اگر ایران امروز با اکثر کشورهایی که در طول ۵۰ و ۱۰۰ سال گذشته در معرض هیچ نوعی از این دشمنیها نبودهاند، مقایسه شود، به طور قطع از آنان بالندهتر و پیشروتر است. در همین محیط همسایگیمان، ایران را با هر کدام از همسایگان و به ویژه آن دسته از همسایگانی که نام و نشانی در سیاست و اقتصاد دارند، مقایسه کنیم آن را جلوتر میبینیم. کما اینکه همین دو سه ماه اخیر یک مرکز معتبر اقتصادی جهان اعلام کرد تولید ناخالص داخلی ایران از کشورهای ترکیه و عربستان جلوتر بوده و از این حیث در ردیف ۱۶ جهان قرار دارد. اگر جمهوری اسلامی ایران را با کشورهای اروپایی هم مقایسه کنیم، ایران از اکثر این کشورها در موقعیت بهتری قرار دارد کما اینکه رتبه شانزدهم اقتصادی بر این موضوع هم دلالت دارد.
این نکته را هم در نظر داشته باشیم، ایران در این ۴۳ سال فقط از سوی دشمنان خارجی و ائتلافهای غربی در معرض دشمنی قرار نداشته بلکه از داخل هم با مشکلات عدیدهای نظیر تجزیهطلبی عوامل استکبار جهانی و هویتستیزی از سوی جریانات به ظاهر فرهنگی غربباور مواجه بوده است.
شخصیتهایی که در طول این دوران یکییکی به صحنه آمدند تا طرح انقلاب اسلامی در داخل ایران را به بنبست بکشانند، از صدها نفر فراتر رفتهاند، از کسانی در کسوت مرجع تقلید، تا کسانی در کسوت قائممقامی رهبری، تا کسانی در لباس مجتهد و تا کسانی در کسوت مقامات ارشد نظام و از دولتهایی که به نام خدمت به مردم رأی گرفتهاند و در نهایت از این آراء غره شده و ساز مخالف نظام کوک کردهاند، تا ناکارآمدیهایی که در دولتهای مختلف پیش آمده، تا گندمنمایی و جوفروشی کسانی که به نام انقلاب و نظام اسلامی به میدان آمدهاند، اما راهحل را در تبعیت از نسخههای از مد افتاده غرب دانسته و وقت کشور را تلف کردهاند.
اینها همه وزنههای سنگینی بر پای نظام اسلامی بوده و بهاندازه خود در حرکت آن کندیهایی پدید آوردهاند که اگر نبودند ایران و نظام اسلامی، امروز در نقطه بالاتری قرار داشت.
انقلاب اسلامی در این جاده ناهموار حرکت کرده و امروز به جایی رسیده که بانک جهانی رتبه اقتصادی آن را ۱۶ خوانده است. اشتباه نشود قرار داشتن در چنین جایگاه افتخارآمیزی بدان معنا نیست که مشکلات مردم برطرف شده و دیگر نگرانیهای اقتصادی در ایران جایی ندارد.
ایران از نظر رشد تولید ناخالص داخلی در موقعیت ویژهای قرار دارد اما آیا این تولید ناخالص به درستی در جامعه توزیع شده است؟ مسلماً خیر. نظام اسلامی از این حیث نیاز به اقدامی شجاعانه دارد. این آمار میگوید ایران ثروتمند است نه اینکه آحاد شهروندان هر کدام بهاندازهای که مشکل آنان رفع شده باشد، ثروتمند میباشند. کما اینکه ایران از نظر رتبه علمی مقام اول جهان اسلام و منطقه غرب آسیا را دارد اما این هرگز به معنای آن نیست که اکثر ایرانیان از نظر علمی در موقعیت ممتازی قرار دارند.
ایران از حیث ارتباط فعال با جوامع بشری بدون تردید حرف اول را میزند. حضور ادبیات و گفتمان ایران در آمریکای لاتین و در شرق آسیا و در آفریقا و در غرب آسیا و در بخش وسیعی از کشورهای اروپایی، یک حضور مثالزدنی است.
به ارتباط فکری و گفتمان ایران با آمریکای لاتین نگاه کنید؛ همین الان ایران در نیمی از این کشورها به عنوان یک الگو شناخته میشود و این در حالی است که مردم این منطقه – عمدتاً – نه مسلمان، نه آریایی، نه فارسزبان و نه همرنگ ما ایرانیها میباشند.
واقعیت این است که آمریکای لاتین که فرهنگ ضدآمریکایی در آن لایهبهلایه و کشور به کشور جلو میرود، مدیون انقلاب اسلامی و ملت ایران است؛ چرا که مقاومتی که ایران در این ۴۳ سال در برابر نظام استکباری انجام داد و به پیروزی رسید، به مقاومت مردم آمریکای لاتین بسیار کمک کرده است.
مردم در این منطقه بسیاری از شخصیتهای رشید ایران را میشناسند و به سمت آنان گرایش دارند و لذا عجیب نیست که «مادرو» رئیسجمهور بولیوار ونزوئلا، بعد از دیدار با رهبر معظم انقلاب در توئیت خود تصریح کرد، با دیدار از ایران انرژی تازهای گرفته است. این جاذبه انقلاب اسلامی و این نظام مقدس میباشد. حالا شما این موقعیت را با موقعیت منطقهای و جهانی کشورهایی نظیر ترکیه و عربستان مقایسه کنید. این دو کشور نه تنها در ۵۰ سال اخیر در معرض تحریم و تهدید نبودهاند، بلکه مورد حمایت استکبار جهانی هم بودهاند، اما به هیچ وجه در منزلت و موقعیت ایران قرار ندارند و حال آنکه کشوری مثل پادشاهی سعودی با تکیه بر درآمدهای سرشار نفت، ریخت و پاش زیادی در کشورهای منطقه و فرامنطقه داشته است.
پادشاه سابق عربستان سعودی – ملک عبدالله – در اواسط ۲۰۱۲ با صراحت اعلام کرد، کشورش برای تغییر حکومت در سوریه، ۲۰۰ میلیارد دلار در نظر گرفته است. اما موقعیت منطقهای ایران را به دست نیاورده است.
برخلاف تبلیغاتی که در مورد هزینه کردنهای ایران در محیط منطقهای میشود، ایران در مقایسه با عربستان و هزینههای چند تریلیون دلاری که آمریکا در منطقه غرب آسیا کرده است، از آنچنان توانایی مادی برخوردار نبوده تا بتواند درصدی از این عددهای نجومی را هزینه کرده باشد.
واقعیت این است که بخش عمدهای از قدرت و بالندگی ایران در محیطهای بینالمللی و منطقهای مرهون مقاومت صادقانه و پایدار در برابر آمریکا و رژیم صهیونیستی است. با توجه به شدت نفرت آشکار ملتها و نفرت غیرآشکار اکثر دولتها از آمریکا و رژیم جنایتکار صهیونیستی، هر کس پرچم مخالفت با آنان را بردارد و در طول زمان پایمردی نشان دهد، توجه و اطمینان ملتها را درپی میآورد. مردم حتی در کشورهایی که به ظاهر یا به واقع رقیب ایران در منطقه شمرده میشوند، از جمهوری اسلامی حمایت میکنند و این موضوع تحقق و به ثمر نشاندن دشمنی علیه ایران را بسیار دشوار میکند.
به همین جهت در طول سالهای گذشته تلاش زیادی در خارج و داخل ایران معطوف به جداسازی ایران از فلسطین، لبنان، یمن، سوریه، عراق، افغانستان؛ ونزوئلا و… شده است. دشمنان به خوبی میدانند که اتصال ایران به این کشورها چه قیمتی دارد و میدانید که مثلاً مقامات عربستان برای جداسازی بشاراسد از ایران چه عددهای بزرگی را پیشنهاد کردهاند.
در طول ۱۰۰ سال گذشته ملتها انواعی از جنبشها و خیزشها را با عناوین مختلف و ایدئولوژیهای گوناگون تجربه کردهاند و در این دورهها به بسیاری از آنان چشم امید دوخته بودند اما این جنبشها عمری بیش از دو دهه پیدا نکردند و از میان رفتند در حالی که حتی زیر درصدی از فشارهایی که متوجه انقلاب اسلامی شد، قرار نداشتند.
بر این اساس پایداری ۴۳ ساله ایران برای این ملتها خیلی شوقانگیز و اطمینانآور است به همین جهت حتی کسانی که – به دلیل تبلیغات سوء – از نظر مذهبی خود را در نقطه مقابل ایران ارزیابی میکنند، از حیث سیاسی – ضدیت با استکبار و صهیونیسم و به طور کلی از جهت غربستیزی – خود را هم جبهه ایران میدانند و آرزوی هرروزهشان پایداری و بالندگی جمهوری اسلامی در این مصاف است و این آینده و بالندگی روزافزون ایران را تضمین میکند.