اگرچه بسیاری از ما از سپری کردن زمان در شبکههای اجتماعی بهویژه اینستاگرام لذت میبریم، اما از طرفی هم ممکن است در همین شبکههای اجتماعی، احساس خشم، افسردگی و انزوا به ما دست بدهد که علت آنهم همین عادتهای غلط باشد. حتی در برخی مواقع متأثر از زیست مداوم در شبکههای اجتماعی خصوصاً اینستاگرام، دچار اختلالات رفتاری شویم، اما خودمان از وجودشان بیخبر باشیم. این موضوعات در حالی ذهن بیشتر روانشناسان و جامعه شناسان را به خود مشغول کرده که عده دیگری از کارشناسان در همین حوزهها، با تأکید بر مزایای این شبکه اجتماعی، صریحاً به دیده اغماض بر معایب آن مینگرند و با برشمردن کارایی این پلتفرم پرطرفدار در جهان، معتقدند این ابزار، همبستگی اجتماعی را بیشتر کرده و سبب باروری خلاقیتها میشود. در عین حال کاربران را قادر میسازد از خدمات این شبکه برای مستند ساختن رویدادها و بهروز نگه داشتن خود با مرور روزآمدهای دیگران بهره ببرند و حتی به همین واسطه، دولتها را نسبت به عملکردشان در قابل جامعه، پاسخگو کنند. دکتر مصطفی اقلیما استاد دانشگاه، محقق و مددکار اجتماعی که دیدگاه دوم را پیگیری میکند، معتقد است شبکههای مجازی کسی را خراب نمیکند بلکه باعث شده مسئولان کشورها پاسخگو باشند؛ مشروح این گپ و گفت در ادامه از منظر شما میگذرد:
به نظر شما چه میزان تحلیلهای روانشناسان و جامعه شناسان درخصوص پدیده اینستاگرام که در سالهای اخیر به شدت در میان کاربران اجتماعی اقبال پیدا کرده مقرون به واقعیت است و کاربران حقیقتا دچار عوارض و آسیبهای ناشی از این شبکه اجتماعی هستند؟
اقلیما: ببینید در کشور ما روان شناسی جهان سومی است و چیزی از خود ندارد یعنی به صورت میدانی در شهرهای مختلف ایران به صورت مستمر کار نکردهاند که مشاهده کنند این پدیده برای مثال چه اثرات وضعی روی روان مردم داشته و نظریه در این رابطه بدهند. آنان اغلب، نظریههای جهانی را مطرح کرده و بر همان اساس، جامعه ایرانی را ارزیابی میکنند. جامعه شناسان هم هنوز نظریهای مستقل در این رابطه ندارند و بیشتر نظریات غربی را بازگو میکنند. مددکاران، اما از دریچه دیگری به این موضوع مینگرند. نگاه آنها آسیب شناسانه است و درصدد هستند با بیان علل و عوامل بروز مشکلات و انتقال آنها به دولتها گامی برای حل این مسائل بردارند. البته دولتها هم گوشی برای شنیدن حرفهای ما ندارند. اما درباره این پدیده باید کمی به عقب برگردیم. پیشترها یک روزنامه و یک رادیو بود که هر چه میگفتند مردم آن را میپذیرفتند، چون منبع اطلاعاتی دیگری در دسترس مردم نبود، اما امروز این رویه تغییر کرده و فضای مجازی برد پیدا کرده است.
گرایش مردم به شبکههای اجتماعی از این روست که میخواهند بدانند حقیقت مسائل چیست
افراد هر آنچه بخواهند میتوانند ببینند و بشنوند و دیگر اینطور نیست حرف را که باب میل مثلا فلان وزیر است صرفا گوش کنند و بپذیرند. حتی امروزه، تلویزیون مثل گذشته مورد استقبال قرار نمیگیرد. گرایش مردم این روزها به شبکههای خارجی نیز از این بابت است که خروجی متناسب با سلیقه تغییر یافته مردم به آنها عرضه نمیشود لذا مردم به تماشای شبکههای خارجی مینشینند. افراد به سبب عقل و اختیاری که خداوند در نهادشان قرار داده در این باره نیز تصمیم میگیرند و بعدا هم برای آن بازخواست خواهند شد. افراد صاحب شعور هستند و روزگاری نیست که به مردم بگوییم نمیفهمند. وقتی بحث از فضای مجازی میشود داریم در مورد عقاید مردم میگوییم که هر فردی به میل خودش از اینستاگرام یا شبکههای مجازی دیگر استفاده میکند و با شعور خودش، مطالب را درک کرده و میپذیرد. افراد عقاید مختلف دارند مثل اعضای یک خانواده که هر عضوی میتواند صاحب یک تفکر متفاوت از دیگری باشد؛ لذا نباید دنبال تفاوت عقاید شخصی دیگران باشیم. دین ما میگوید که تفحص در زندگی شخصی افراد درست نیست. از طرف دیگر، ما قوانینی داریم که انجام کاری خلاف آن مستوجب جریمه و مجازات است. گرایش مردم به شبکههای اجتماعی از این روست که مردم میخواهند بدانند حقیقت مسائل چیست و براساس فهم خود درک و دریافت کنند. اگر میخواهیم این روال تغییر کند باید به نوع دیگری اطلاعات به مردم ارائه شود بدون کسری و مقرون به حقیقت تا در ایران مردم نسخه کامل وقایع را در اختیار داشته باشند و نیازشان به شبکههای خارجی برای دانستن مسائل، کمتر شود. در عین حال، سرگرمی در ایران تعریف نشده و اینستاگرام ارزانترین سرگرمی در این رابطه است. اگر دولت برنامه متنوع برای مردم در نظر بگیرد این گرایش کمتر میشود لذا نمیتوان به مردم خرده گرفت که چرا به سمت اینستاگرام میروند. تنها راهی است که بتوانند سرگرم شوند. این مردم بیمار نیستند از قضا باشعورند و خوب و بد را به نسبت فهمشان متوجه میشوند. اگر ما افراد جامعه را باشعور بدانیم مسلما نوع دیگری با آنها برخورد میکنیم و مسائل طور دیگری حل میشود. مشکل این است که ما افراد جامعه را با تفکر و شعور خودشان قبول نداریم و میخواهیم همه را تغییر دهیم.
با توجه به این توضیحات، آیا شما آسیبی از طرف فضای مجازی برای جامعه قائل نیستید؟
اقلیما: ببینید مجازی ما اشکالی ندارد. چرا در کشورهای دیگر آنقدر برای فضای مجازی سرمایه گذاری نمیکنند و هزینه اینترنت نمیدهند، اما در ایران برعکس این روند جریان دارد. دلیلش این است که مردم در ایران، اطلاعاتی که میخواهند را دقیق به دست نمیآورند؛ لذا مردم به سمت فضای مجازی و ماهوارهها میروند و خب در آنجا هم ممکن است هر کسی یک دروغی هم حفظ منافع خودش بگوید. فضای مجازی اشکالی ندارد، این ما هستیم که برنامههای درست نداریم و افراد را به طرف دیگری سوق میدهیم. این مشکل ماست. من اختیار دارم که بدانم چه چیزی درست و غلط است وقتی برای افراد شعور قائل شویم، دیگر همه مساله ما حضور افراد در اینستاگرام نیست، چون برنامه ما درست است. ما برای انسانها ارزش قائل نیستیم. این رویه در ادارات و… هم همینطور است و میتوان بی ارزش بودن انسانها را در روابط میان مدیر به کارمندانش ملاحظه کرد.
در این صورت، با پذیرش اینکه افراد شعور و حق انتخاب دارند، پس باید این را بپذیریم که متحمل آسیبهایش هم بشویم…
فضای مجازی اشکالی ندارد، این ما هستیم که برنامههای درست نداریم و افراد را به طرف دیگری سوق میدهیم
اقلیما: نه آسیبی از این نظر نداریم. ببینید در همین ایران، قانون چطور به وجود آمده. وقتی خواست اکثریت مردم بر موضوعی باشد، قانونگذار آن را به صورت قانون در میآورد و اقلیت هم از همان قانون پیروی میکنند، اما متاسفانه ما اقلیتی داریم که برای اکثریت قانون مینویسند و اینجاست که آسیب ایجاد میشود. وقتی ما به کسی رای میدهیم یعنی شعوری داریم و براساس آن فردی را انتخاب کردهایم و از او میخواهیم برنامههای اعلامی اش را که ما هم قبول داریم انجام دهد. اگر این افراد منتخب، بگویند مردم فاقد شعور بودهاند، انتخاب خود این فرد، زیرسوال میرود. مشکل این است که این فرد منتخب حالا نماینده مجلس باشد یا در منصب دیگری، رای آورده و به خواست خودش رفتار میکند نه خواست رای دهندگان. وقتی اینگونه میشود شعور عمومی زیرسوال میرود. در مورد قوانین هم همینطور است.
اگر قوانین براساس خواست مردم باشد جامعه آسیب نمیبیند، ولی وقتی براساس خواست یک اقلیتی باشد دچار آسیب میشود. در همین قانون اساسی ما گفته شده که مثلا درخصوص تورم، دولت مرجع است و معادل آن تورم، هر سال باید حقوق افراد در جامعه تغییر کند. ما سی سال است که هر میزان دولت تورم اعلام میکند یک سوم حقوق را بالا میبرد و همین شده که مردم از نظر معیشت به تنگنا رسیدهاند، چون میزان درآمدشان با خرجشان همخوانی ندارد. فقر و بیکاری اینگونه بیشتر میشود. مردم چگونه با این وضعیت زندگی شان را اداره کنند. تورم ۴۵ درصدی با افزایش حقوق ۱۰ درصدی! ما به تفاوت ۳۵ درصد واقعا زیاد است و مردم به جای ۶-۵ درصد افزایش قیمتها یکدفعه ۳۵ درصد با افزایش قیمت کالاها مواجه اند. اینگونه افراد فقیرتر میشوند. از آن طرف، یارانه دادن هم دردی دوا نمیکند. پول خودمان را به خودمان میدهند و میگویند کمک میکنیم. چگونه باید مردم زندگی کنند؟ همین مسائل در رسانههای دیگر تبیین میشود و اقتصاددانها آنها را توضیح میدهند و این در حالی است که دولت اصرار دارد که انجام دهد و مردم هم بر این مسائل، گردن بگذارند. اینجا مشکل پیش میآید که دولت خود را برتر از مردم بداند در فهم مسائل و شعوری برای آنها قائل نباشد. دولت موظف است که جوابگوی مردم باشد. رهبری همواره تذکر میدهند که دولتها باید شایسته سالاری را باب کنند و افراد شایسته را بر سرکارها بیاورند و دیگر اینکه در قبال مردم پاسخگو باشند. فرهنگ اسلامی ما هم همین را میگوید که فرد انتخاب شده مسلمان باشد، چون این فرد مسلما عاری از هرگونه اشتباه مثل پارتی بازی و عدم تعهد و مال خواری و… است. اینکه هر رئیس جمهوری بیاید بگوید رئیس جمهور قبلی کارها را خراب کرده که نمیشود. از دوره خاتمی این روال شده اگر اینطور است چرا آنها را بخاطر ناکارآمدی شان بازخواست نمیکنید. چون برای مردم شعور قائل نمیشوند و همین میشود که مردم هم دولتها را جدی نمیگیرند.
بنابر نظر شما میتوان اینگونه نتیجه گرفت که اینستاگرام و سایر شبکههای مجازی هیچگونه کارکرد نامطلوبی ندارند؟
اقلیما: به نظرم نامطلوبی نه برای ما بلکه برای مسئولان از آنجاست که دوگانهها را بیشتر نمایان میکند. اینکه رئیس جمهور یک حرفی میزند و دیگران حرف دیگر. این شبکهها این دوگانگی را بیشتر نشان میدهند. در تمام کشورهای دنیا اگر بدترین قانونها اجرا شوند، مردم میتوانند زندگی خوبی داشته باشند. مشکل این است که ما بهترین و بیشترین قوانین را داریم ولی اجرا نمیکنیم.
جناب دکتر، تقلیل این فضا به حوزه سیاسی کمی دور از واقعیت است. البته که فضای سیاسی را این شبکهها متاثر از خود میکنند، اما از طرف دیگر، بحث سبک زندگی و یکسری آسیبهای اجتماعی هم وجود دارد که نمیتوان آنها را انکار کرد؟
مشکل این است که ما افراد جامعه را با تفکر و شعور خودشان قبول نداریم و میخواهیم همه را تغییر دهیم
اقلیما: ببینید مسائل فردی با مسائل اجتماعی متفاوت است. آسیبهای اجتماعی دورههای ۳۰ الی ۵۰ ساله را دارد و قبل از انقلاب هم یکسری مسائلی بوده که به امروز هم رسیده است. برای پیدا کردن راه حل این مسائل هم، باید ۵۰ سال دستکم زمان بگذاریم. وقتی میگوییم فقر از گذشته به امروز آمده، اگر امروز عزممان را جزم کنیم برای ساماندهی این موضوع، ۵۰ سال دیگر میتوانیم به نقطهای برسیم که فقر کاهش یابد. در مورد بزهکاری هم همینطور است. یک شبه ایجاد نشده و یک روزه هم برطرف نمیشود. باید برنامه داشته باشیم اشکال آسیبها این است که به هم قابل تبدیل هستند. مثلا اینکه کسی فقیر باشد امکان دارد به سمت بزه برود و خلاف کند. آسیبهای اجتماعی در نتیجه برنامههای اشتباه سیستمهای اجتماعی به وجود میآیند. بچهای که به دنیا میآید از بدو تولد بزهکار نیست. این کودک ممکن است در خانوادهای باشد که مثلا از ازدواج غلط داشتهاند و بیکاری و فقر و عدم سازشی در خانواده وجود داشته است. در گام بعدی همین کودک با آن آسیبها که در خانواده دیده وارد مدرسه میشود. در همان مدرسه، مدیر و ناظم و… به سبب آسیبهایی که خودشان در زندگی دارند میتوانند به کودک آسیب روانی ایجاد کنند. با ورود این کودک به جامعه، مسائلش عدیدهتر میشود؛ لذا وقتی میبینیم کودکی دزدی میکند، مقصر ما هستیم که با کنشهایمان او را دزد کردهایم. وقتی نمیشود از طریق مراجع رسمی و رسانههای رسمی حرفها را زد، لاجرم به اینستاگرام و… متوسل میشویم تا هشدار درباره رویههای غلطی که در جامعه هست را به مسئولان بدهیم.
رسانههای داخلی ما از وقایع عقب هستند و زمانی به مسائل میپردازند که رسانههای خارجی درخصوص آنها سروصدا به پا کردهاند. یعنی مرجع خبر برای ایرانیها همان رسانههای خارجی شدهاند و همانها هم برای داخلیها تعیین میکنند که مساله چیست. در صورتی که رسانههای داخل باید قبل از آنها به مسائل توجه کنند و به آنها بپردازند. همه کشورها در حال حاضر از فضای مجازی استفاده میکنند آیا همه آنها از بابت وجود این موضوع، اسیب دیدهاند؟ نه، در حال زندگی خودشان هستند. نخست وزیر انگلیس دروغی گفته بود و به استیضاح کشیده شد و به هر حال مردم متوجه شدند و بخاطر دروغش تا پای اخراج از منصبش هم رفت و جریمه داد. همین یک خبر که به ایران میآید واکنشهای اجتماعی ایجاد میکند. چراکه ما در ایران چنین روالی را نمیبینیم.
با توجه به فرمایشاتتان، نظر شما این است که فضای مجازی و اینستاگرام یک بستری است برای مردمسالاری، دموکراسی و اصلاح یک جامعه؟
اقلیما: نظرم این است که این فضا کمک میکند به اینکه نشان داده شود مسئولینی کارشان را درست انجام نمیدهند و بخاطر این فوکوسی که از طرف فضای مجازی روی آنها انجام میگیرد مجبور شوند پاسخگو باشند. اتفاقا اشکالی در این نمیبینم. اگر حاشیه سازیها در فضای مجازی دروغ است پس آن مسئول بیاید و بگوید و تکذیبش کند. چرا پاسخگو نیستند؟ حتی به ما که کارشناس آسیبها هستیم هم، پاسخی نمیدهند. سالهاست که موضوعات آسیبها را از هر تریبونی اعلام میکنیم، ولی جوابی نمیگیریم. چون برایشان مهم نیست. اگر اشتباه داریم بگویید. اما صدایی از کسی در نمیآید. مشکل کار ما اینجاست.
پس شما معتقدید کارکرد مثبت فضای مجازی و اینستاگرام بیشتر از نکات منفی آن است؟
اقلیما: صددرصد.
ببینید امروز تحقیقاتی انجام شده در دنیا که انجمن سلطنتی بهداشت بریتانیا آن را منتشر کرده و نتیجه اش این شده که اینستاگرام بدترین شبکه اجتماعی از لحاظ تاثیرات روی سلامت روان جوانها بوده، چون افراد با دیدن زندگی افراد دیگر در این فضا احساس بدبختی بیشتری میکنند و یک خشم و افسردگی نسبت به کاربران دیگر دارند. این موضوع را شما چطور تبیین میکنید؟
اقلیما: این موضوع حاوی چند نکته است. این تحقیق اشتباه است. من خودم از کودکی از بامیه فروشی شروع کردم و میدانستم پدرم شرایط مالی مساعدی ندارد پس باید کار میکردم. در مدرسه همان زمانها به من میگفتند که اگر فلان بچه پدرش خانه دارد، چون کار کرده و پدربزرگش هم همینطور و اینگونه صاحب خانه شدهاند؛ و میگفتند لابد پدربزرگ تو کار نکرده که الان پدرت هیچی ندارد. با این حال ما هیچ وقت عقده نمیکردیم و ناراحت نمیشدیم. اما امروز طور دیگری شده است و فرهنگ جامعه به سمتی رفته که اول خودمان را میبینیم. یکسری هستند که به نظرم از نظر روانپزشکی این داستانها را میگویند. اشکالی در این قضیه نیست. این تحقیقات صرفا بازی کردن با لغات است. اگر من با منطق با مسائل مواجه شوم و واقعیت اطرافم را بدانم، هیچ وقت اذیت نمیشوم. در همان سطح خودم، انتظار از زندگیام دارم. بله این درست است که در این مملکت، پول دست عدهای است و اکثریت محروم از آن هستند. یعنی تبعیضات وجود دارد و این از همان فرهنگی نشات گرفته که ضابطهمند نیست. اما این مساله برایم نباید عقده شود. این مسائل در خارج از کشور مثل ایران نیست. انگلیسیهایی هم که این مسائل را مطرح میکنند برای جیب خودشان است و کسب اعتبار. نه مردم مساله دارند نه بیماری. کارمان درست شود زندگی مان را میکنیم. گاهی خودمان تنبلی میکنیم و کار نمیکنیم. انگلستان براساس ضابطه جامعه خودش این تحقیقات را بیان میکند و با ما که در ایران هستیم خیلی متفاوت است. ما اگر پدر و مارمان فقیر باشند افسردگی نمیگیریم. این مجازیها کسی را خراب نمیکند بلکه باعث شده مسئولان کشورها پاسخگو باشند. واقعیات را باید گفت تا مردم بدانند درست و غلط چیست.
پس شما معتقد هستید کسب آگاهی مخاطب از فضای مجازی در اولویت است و حالا در این بین افرادی هم برای دیده شدن به این فضا گرایش دارند و یک زندگی نمایشی از خود ارائه دهند؟
رسانههای داخلی ما از وقایع عقب هستند و زمانی به مسائل میپردازند که رسانههای خارجی درخصوص آنها سروصدا به پا کرده اند
اقلیما: بله. در این خصوص اول باید بپرسیم چرا باید من دیده شوم؟ چون کمبودهایی در زندگی دارم. ثروتمندان ما بیکارند و میخواهند به نوعی ثروتنشان را نشان دیگران بدهند. هر کسی خودنمایی دارد. اگر در قبال چیزی که از افراد گرفته میشود، ارزشی جایگزین نشود فاجعه رخ میدهد. زمانی میتوانیم بگوییم فلان چیز اشتباه است که بتوانیم از آن بهتر را جایگزین کنیم نه اینکه آن را حذف کنیم و چیزی هم جایگزینش نداشته باشیم. اگر من در مجازی دست به خودنمایی میزنم یرای این است که من شخصا ارزشی ندارم. اگر این افراد اعتبار اجتماعی و شان و شخصیت بهشان داده شود خیلی کارها را نمیکنند. افرادی که صرفا با متعلقاتشان مثل ثروت خودنمایی میکنند احساس پوچی دارند. ممکن است نوجوانی ببیند و خواهان چنین زندگی باشد، پدر و مادر باید برایش توضیح بدهد. ما توصیح دهنده نداریم. پدر سه جا کار میکند. به فرزندش که در خانه میرسد توان حرف زدن با او را ندارد و نمیتواند زمان برایش بگذارد. ما آموزش دهنده نداریم و چیزی به آنها نمیدهیم و دائم میگوییم چرا اینها اینطوری میشوند و فلان طور رفتار میکنند. درست به آنها بگوییم. اینکه توضیح دهیم که پارتی بازی در این کشور هست و عدهای به واسطه همین پارتی بازی و رانت توانستهاند پولدار شوند. برایش بگوییم که اگر بخواهی وارد این باندبازیها شوی زندگی ات به اینجا میرسد و اگر فلان کار را انجام دهی کیفیت زندگی طور دیگری میشود. برایش تبیین کنیم تا انتخاب کند. به او یاد دهیم که دلیل این مسائل چیست. نمیشود در این موارد حرفی نزد و در اینستاگرام را بست تا مردم هم حرفی نزنند و نشنوند. در دوره سلطه مجازیها این امکان وجود ندارد. الان متوجه نشوند دو روز دیگر میفهمند. ما برای اینکه دیگران ندانند مدام میگوییم این فضا مشکل دارد. نه انیطور نیست واقعا. اینکه تا موضوعی برملا میشود میآیند میگویند این فضا افسردگی ایجاد میکند و مردم را بیمار میکند نتیجه این رویکرد آنان است. مردم بی حوصله شدهاند و به هم اعتماد نمیکنند و این هم، بازتاب کنشهای مسئولان در جامعه است. مادر آسیبها در هر کشوری بی اعتمادی است. در خانواده و مدرسه و دانشگاه و… وقتی این اعتماد وجود نداشته باشد پذیرشی هم وجود ندارد. دروغ برای همین در اسلام نکوهش شده، ولی متاسفانه در کشور ما وجود دارد. همه دروغ میگوییم برای خوشایند همدیگر و همین میشود که کارها سامان نمیگیرد. اگر پایه روابط را روی محبت و کار درست بگذاریم درست میشود. حرف هم را گوش بدهیم. گوش شنوا باشیم تا اعتماد مردم به ساختار و حکومت جلب شود. مگر میشود بدون کار کردن و تلاش زیاد یک شبه میلیاردر شد. اینهاست که اعتماد عمومی را خدشه دار میکند. اگر ثروتمندان در ایران هم مثل سایر کشورها مالیات بدهند زندگی در رفاه نسبی دارند نه اینکه به سطحی غیرقابل باوری از زندگی برسند.
پس آنقدر مزایای این فضای مجازی در عیان کردن حقایق زیاد است که میتوان از آسیبهای آن چشم پوشی کرد…
اقلیما: بله، درست است. پوشاندن حقایق از مردم منشا بزه میشود. معایب را ما به مردم نگفتهایم. یعنی ابزار وارد شده، ولی فرهنگ آن نه و همین باعث شده مردم خودشان بنابه تجربه در این خصوص عمل کنند. اگر در جامعه دزدی میشود برای این است که ما با کارهایمان این حاشیه امن را برایشان ایجاد میکنیم. اگر در جا ایراد گرفته شود آنها هم بدنبال بزه نمیروند. باید راست گفت و این ضرری ندارد. کشور ما مسلمان است پس نباید پوشاندن حقایق و دروغگویی در آن وجود داشته باشد.