پیرمرد را اذیت نکنید!

مهدی محمدی مشاور رییس مجلس در امور راهبردی طی یادداشتی دررونامه وطن امروز نوشت: اگر آنطور که مقام های غربی در پیام های گوشه و کنارشان گفته اند سفر بایدن به منطقه واقعا «سفر ایران» باشد، از همین حالا باید از مشاوران آقای پرزیدنت خواست پیرمرد را بی جهت اذیت نکنند؛ چرا که راهبردی که تا اینجا علیه ایران تدوین شده بی گمان شکست خواهد خورد.

 

ظاهرا فرآیند سیاستگذاری درباره ایران در واشینگتن سخت معیوب است. تجربه انباشت نمی شود و از گذشته چیزی یاد نمی گیرند. کهولت و کند ذهنی، در دولت بایدن فردی نیست، سیستماتیک است.

اگر هدف از سفر بایدن ایجاد یک زیرساخت عمل دستجمعی علیه ایران باشد، امریکا بازی ساده ای را به بازیگرانی خرده پا باخته است. هیچ کشوری در منطقه نه می تواند و نه می خواهد علیه ایران مستقیما اقدام کند. در هرگونه رویارویی میان ایران و یک حریف منطقه ای، ایران آسیب می بیند ولی حریف منطقه ای به دوران بدویت بازخواهد گشت. این یک پیش فرض نانوشته در همه معادلات امنیتی منطقه است. حتی اسراییل هم، در دور جدید اقدامات خود علیه ایران، یک هدف پنهان را تعقیب می کند و آن تبدیل عرصه رویارویی با ایران و مقاومت، از حالت نظامی به نوعی نبرد مبتنی بر عملیات ویژه است که خیال می کند در آن مزیت دارد. این تلویحا بدان معناست که اسراییل تصور می کند می تواند عملیات های نظامی مقاومت علیه خود را به این روش تعطیل کند، در حالی که در واقع این عملیات های تشدید و تسریع کرده است (و این چیزی است که در آینده نزدیک آن را لمس خواهد کرد.)

اما در هر حال، نکته کلیدی این است که چیزی به نام زیر ساخت منطقه ای عمل دستجمعی علیه ایران در واقع یک اصطلاح کاملا توخالی است. رژیم صهیونیستی و دوستانش توانی برای ایجاد یک جهش در اقدام علیه ایران ندارند. هیچ اقدام دستجمعی رخ نخواهد داد. هدف کل این بازی کشاندن امریکا به منطقه، تغییر دادن راهبرد آن و تبدیل امریکا به یگان عملیاتی طرف های است که خود جرئت رویارویی مستقیم ندارند. معنای واقعی تلاش برای ایجاد یک رژیم جدید امنیتی- نظامی منطقه ای علیه ایران در ذهن ریاض و تل آویو، چیزی جز درگیر بیشتر کردن امریکا در منطقه و شریک کردن آن در هزینه های تشدید تنش علیه ایران نیست، بی آنکه هیچ سود مشخصی را تضمین کنند.

سعودی و اسراییل بازی را از تیم امنیت ملی بایدن برده اند. آنها موفق شده اند راهبرد خاورمیانه آرام دولت بایدن را به مداخله بیشتر امریکا در منطقه تغییر بدهند و امریکا را به صحنه ای بکشانند که از حیث راهبردی مدت هاست می خواهد -و نیاز دارد- از آن فاصله بگیرد. امریکا اکنون باید منابع بیشتری را صرف پروژه هایی کند که ذهن های کوچک و نیمه دیوانه اسراییلی آنها را طراحی می کنند و بپذیرد که مستقیما در هزینه همه این اقدامات شریک خواهد بود. طبیعی است که ایران وقتی سر مار را در دسترس دارد، به دم آن حمله نخواهد کرد.

در حالی که ظاهرا هدف تیم امنیت ملی بایدن جلب حمایت قوی تر اسراییل و کشورهای عربی منطقه در رویارویی بزرگ تر با روسیه و چین است، آنچه عملا به دست خواهد آورد یک منطقه آشفته تر است که در آن مقاومت تصمیم خواهد گرفت با تحمیل هزینه به امریکا، جلوی شرارت های بیشتر اسراییل و سعودی را بگیرد. به این ترتیب امریکا که در همان جبهه اول هم در حال باختن به روسیه و چین است، مجبور خواهد بود نقش اصلی را در یک جبهه دیگر هم به عهده بگیرد. گزینه پاسخ مستقیم به امریکا شاید خوشایند نباشد اما احتمالا اجتناب ناپذیر خواهد بود چرا که امریکا خود را در میانه بازی قرار داده که دیگر نمی تواند از دور آن را بالانس کند یا توقع داشته باشد، هزینه ها هم در آن نیابتی توزیع شود. انتخاب ها در اختیار امریکاست، اما نتایج انتخابی نیستند.

و نهایتا، ظاهرا ریاض و تل آویو موفق شده اند دولت امریکا را به صحنه ای بکشانند که سود اصلی آن را رقبای جمهوری خواه بایدن در انتخابات کنگره و سپس ریاست جمهوری خواهند برد. همه آنچه راهبرد جدید امریکا در منطقه خوانده می شود در واقع اعترافی است به اینکه بایدن هم تصمیم گرفته همان مسیر ترامپ را برود و نهایتا پس از حدود دو سال مقاومت ظاهری، یک نسخه دموکرات از سیاست فشارحداکثری را که در واقع یک رونویسی ناشیانه از سیاست ترامپ است، به عنوان گزینه مطلوب خود اعلام کند. چنین اعتراف مهمی از جانب دولت بایدن برای شکل دادن به یک کمپین معتبر تبلیغاتی از سوی جمهوری خواهان علیه او کافی است و آنها می توانند به طور معتبر از مردم امریکا بخواهند صدای اعتراف دموکرات ها را بشوند و وقتی نسخه های اصیل وجود دارد، از رای دادن به نسخه های بدلی اجتناب کنند.

خلاصه اینکه امریکا راهبرد جدیدی عرضه نکرده اما یک راهبرد کهنه به گران ترین قیمت ممکن به آن فروخته شده است.

بایدن منابعی بیشتر را برای اهدافی غیرمطمئن تر هزینه خواهد کرد، در رویارویی بزرگ تر خود با روسیه و چین هر چه بیشتر عقب خواهد فتاد، درون امریکا به رقبای جمهوری خواه خود اعتبار خواهد داد، در منطقه شریک هزینه هایی بزرگ اما غیر ضروری خواهد شد، و نهایتا نیز یک ایران قوی تر، با شرکایی جدیدتر و مطمئن تر و با الگوی عملی تهاجمی تر روی دستش خواهد ماند.

دیدگاهتان را بنویسید