هم زمان با عضوگیری های تازه در ناتو، در شرق جهان نیز قدرت های امنیتی و اقتصادی – به رهبری پکن و مسکو – به دنبال یارگیری از کشورهایی مانند ایران و عربستان سعودی در نهادهایی مانند سازمان همکاری های شانگهای و گروه بریکس هستند.
این دونهاد یک ویژگی مهم ایدئولوژیک دارند: هر دو چند قطبی هستند و حتی گاهی اوقات نشست های آنها پشت سر هم برگزار می شود. به این ترتیب می توانند پیوندهای اقتصادی را تسهیل و شکاف هایی مانند تحریم ها را پر کنند.
ایران فرایند پیوستن به سازمان همکاری شانگهای و عربستان پیوستن به گروه بریکس را آغاز کرده اند. هر دو کشور دلایل منحصر به فردی برای این پیوستن دارند. برای ریاض این اقدام کمتر به پشت پا زدن به روابط چند ساله با واشنگتن و گنجانده شدن در یک محور تازه مربوط می شود و بیشتر با جایگاه رو به رشد پادشاهی به عنوان یک بازیگر مستقل مربوط است.
مقامات عربستان با اطمینان از چشم انداز 2030 این کشور صحبت می کنند. این چشم انداز که توسط شاهزاده محمد بن سلمان یک سال قبل از انتصاب به عنوان وارث تاج و تخت و فرمانروای واقعی عربستان سعودی در سال 2017 رونمایی شد، طرحی را برای تنوع بخشیدن به اقتصاد وابسته به نفت کشورش و ارائه تصویری نو از پادشاهی به مردم و جامعه بین المللی نشان می دهد.
پیوستن عربستان به بریکس، نظام اقتصادی جهانی را متعادل خواهد کرد. به ویژه که عربستان، بزرگترین صادر کننده نفت و عضو گروه G20 است. این رویکرد کاملا در تضاد با رویکرد واشنگتن بود که مرتبا کشورهای مخالف را در لیست تحریم ها قرار می داد. حالا با نهادهایی مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای راه های بالقوه ای برای دور زدن تحریم ها وجود خواهد داشت.
ایران از جمله کشورهایی است که به دنبال مقابله با فشار اقتصادی آمریکاست. تحریم ها به شدت بر توانایی تهران برای تجارت با جامعه بین المللی تاثیر گذاشته است. ناامیدی از تغییر سیاست در واشنگتن باعث شده که تهران به سمت مسکو و پکن متمایل شود.
زکیه یزدان شناس، پژوهشگر مرکز استراتژیک خاورمیانه در این باره گفت: مقامات ایرانی به این نتیجه رسیده اند که ایالات متحده و متحدان غربی آن هرگز اجازه نخواهند داد که جمهوری اسلامی ایران نقش منطقه ای شایسته خود را به عنوان یک قدرت میانی ایفا کند.
وی افزود: بنابراین، آنها تصمیم گرفته اند با نزدیک شدن بیشتر به نهادهای غیر غربی مانند سازمان همکاری شانگهای و بریکس، تلاش های آمریکا برای منزوی کردن ایران را خنثی کنند. به علاوه، ایرانیان نظم جهانی آینده را شرقی می دانند و تلاش می کنند به سازمان هایی نزدیک شوند که قدرت های شرقی مانند روسیه و چین در آنها نقش بسزایی دارند.
سازمان همکاری شانگهای و بریکس جایگزینی برای سازمان های غربی نیستند. با این حال، رقابت بینالمللی رو به رشد تنها عملکرد متعادلسازی سازمانهای غیرغربی مانند سازمان همکاری شانگهای و بریکس را تشدید کرده است. پیوستن یک قدرت میانه رو با رویکرد ضد غربی مانند ایران به این نهادها می تواند این جنبه سازمان همکاری شانگهای و بریکس را تقویت کند.
مانند عربستان سعودی، ذخایر نفت و گاز ایران آن را به یک شریک راهبردی مهم تبدیل می کند، به ویژه با توجه به تشدید تنش بر سر انرژی در جهان که با تحریم های غرب بر روسیه و رقابت شدید بین پکن و واشنگتن ایجاد شده است.
ایران تنها تولیدکننده منابع انرژی در خلیج فارس است که متحد آمریکا نیست و در صورت تشدید جنگ تجاری بین پکن و واشنگتن از تامین انرژی چین خودداری نخواهد کرد. به علاوه، موقعیت ژئوپلیتیکی ایران در پی جنگ روسیه و اوکراین تقویت شده و این برای قدرتهای بزرگ در این نهادها مانند روسیه و چین از اهمیت بالایی برخوردار است.
آخیل رامش، عضو انجمن اقیانوس آرام مستقر در هاوایی نیز می گوید: برای کشورهایی مانند چین و تا حدودی هند، وابستگی به واردات نفت یک دردسر همیشگی بوده است. به این ترتیب، وجود سه تولید کننده بزرگ نفت در این گروه (روسیه، ایران و عربستان) به این دو کشور امکان می دهد تا خرید نفت با قیمت های پایین تر را تضمین کنند.
ذخایر نفت تهران و ریاض همچنین به بریکس دست قویتری برای کنترل هژمونی دلار آمریکا بر سیستم مالی جهان میدهد. برای جایگزینی دلار به عنوان ارز ذخیره جهانی، باید صادرات کالاهای بیشتری داشته باشید.
رامش اضافه می کند که ایالات متحده و متحدانش در دست کم گرفتن سازمان هایی مانند بریکس، سازمان همکاری اسلامی، بانک سرمایه گذاری زیر ساخت آسیایی و بانک توسعه ملی و طرح هایی مانند یک کمربند یک جاده که حدود 148 کشور و 32 نهاد بین المللی را درگیر می کند، دچار یک خطای فاحش شده اند.
هرچند ایران و عربستان اختلافاتی با یکدیگر دارند اما چین و روسیه توانایی خود را برای گردهم آوردن دشمنان زیر یک پرچم مشترک نشان داده اند، همانطور که با پذیرش همزمان هند و پاکستان توسط سازمان همکاری شانگهای در پنج سال پیش دیده شد.
اختلافات در بریکس مانع از مدیریت برنامه های توسعه ای نشده است. بریکس امکان توسعه را بر اساس واگرایی در مدل های اقتصادی و رویکردهای نوسازی اقتصادی در عوض همگرایی به سمت یک مدل ویژه جهانی ارائه می کند.