پس از چندین نوبت طرح گمانه زنی های مختلف در مورد احتمال سفر رئیس جمهور آمریکا به منطقه غرب آسیا، بالاخره در روزهای اخیر، کاخ سفید از سفر “جو بایدن” به این منطقه در ماه جولای سال جاری میلادی خبر داده است. مساله ای که بلافاصله پس از تایید آن، با تحلیل و تفسیرهای مختلفی از سوی کارشناسان و تحلیلگران حوزه روابط بین الملل و سیاست خارجی همراه شده است.
در این راستا، بسیاری از ناظران و تحلیلگران به طرح این سوال می پردازند که محرک ها و دلایل اصلی سفر بایدن به منطقه غرب آسیا چه هستند؟ به بیان دیگر، بایدن در جریان سفر خود به منطقه خاورمیانه که به طور خاص عزیمت وی به اراضی اشغالی و عربستان سعودی، نقاط عطف آن به حساب می آیند، در پیِ چیست؟
در این راستا، اینطور به نظر می رسد که چهار محرک اساسی را می توان مد نظر قرار داد:
یک: پیشبرد “توافق ابراهیمِ ۲ “
یکی از ابتدایی ترین و البته مهمترین دستورکارهایی که بایدن در جریان سفر خود، مخصوصا در سفر به اراضی اشغالی و عربستان سعودی دنبال می کند(قرار است بایدن مستقیما از اراضی اشغالی عازم عربستان شود)، ابتکار وی در پیشبرد نسخه مطلوبِ خود از توافق ابراهیم است. در این چهارچوب، در شرایطی که “دونالد ترامپ” رئیس جمهور سابق آمریکا بواسطه مشاور و داماد خود “جرارد کوشنر”، توافق ابراهیم را ایجاد و موجب عادی سازی روابط کشورهایی نظیر بحرین و امارات تحده عربی با رژیم صهیونیستی شد، اکنون بایدن سعی دارد تا با مهندسی خود، زمینه را جهت عادی سازی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی و البته در سطحی کلان تر، افزایش هر چه بیشترِ تعداد کشورهایی عربی که اقدام به عادی سازی روابط با تل آویو می کنند، فراهم سازد.
از این منظر، بایدن توسعه دامنه توافق ابراهیم به دیگر کشورها از جمله عربستان سعودی که البته در نوع خود می تواند نقشی اساسی را در تقابل با قدرت و هژمونی منطقه ای جمهوری اسلامی ایران نیز بازی کند، در دستورکار قرار داده است(در این راستا شاهد بوده ایم که در مدت اخیر حتی برخی از تشدید رایزنی های واشینگتن جهت ایجاد یک سپر پدافند هوایی منطقه ای در برابر آنچه تهدید ایران خوانده می شود نیز خبر داده اند). مساله ای که می توان از آن به مثابه نسخه دومِ توافق ابراهیم یاد کرد. توافقی که در ماه های اخیر حتی برخی از احتمال مرگ قریب الوقوع آن خبر داده بودند(با توجه به تحولات منطقه ای و تضعیف طرف های فعال در چهارچوب توافق مذکور).
دو: اقناع سازی کشورهای عربِ حاشیه خلیج فارس جهت افزایش تولید نفت
یکی دیگر از اهدافی که بایدن به طور خاص در جریان سفر به عربستان به آن توجه ویژه ای خواهد داشت، انجام رایزنی های فشرده با مقام های سعودی جهت افزایش تولید نفتشان است. دستور کاری که البته خودِ بایدن آن را در موضع گیری های عمومی و مطبوعاتی اش رد کرده است. وی در این رابطه تاکید کرده که رایزنی های وی با عربستان به مراتب در سطحی کلان تر از صرفِ مسائل مرتبط با حوزه انرژی اتفاق خواهند افتاد.
با این همه، برخی ناظران و تحلیلگران بر این باورند که اقدام اخیر گروه موسوم به “اوپک پلاس”(تشکیلات نزدیک به عربستان سعودی) جهت افزایش میزان تولید نفتشان(افزودنِ روزانه بیش از 6 میلیون بشکه نفت به تولید نفتشان)، نوعی اقدام مثبت از سوی عربستان و کشورهای همراه با آن در آستانه سفر بایدن به منطقه به حساب می آید. نباید فراموش کرد که پس از جنگ اوکراین و وضع تحریم های اقتصادی گسترده علیه روسیه به ویژه در حوزه انرژی و متعاقبا کاهش میزان منابع موجود در بازارهای انرژی، اقتصاد آمریکا که پیشتر نیز با چالش های عدیده ای در پیِ پاندمی کرونا رو به رو شده بود، با موجی قابل توجه از تورم رو به رو شد(این کشور تورم بیش از هشت درصدی را تحربه کرد که در بیش از 40 سال اخیر بی سابقه بوده است).
در این فضا، آمریکایی ها پیشتر رایزنی های زیادی را به ویژه با سران عربستان و امارات جهت افزایش تولید نفت این کشورها انجام داده بودند(مساله ای که در نوع خود می تواند موجب تضعیف بنیه اقتصادی روسیه در بحبوحه جنک اوکراین نیز شود). با این حال، آن ها واکنش مساعدی را به این درخواست نشان ندادند. حال شاهدیم که بایدن به قدری در مساله انرژی تحت فشار قرار گرفته که علی رغمِ طرح انتقادات گسترده از وی به دلیل چشم بستن بر جنایات عربستان در یمن و مساله قتل “جمال خاشقچی”(و حتی شعارهای خودِ وی در ابتدای دوره ریاست جمهوری اش مبنی بر اینکه با عربستان به عنوان یک دولت یاغی و نابهنجار در عرصه بین المللی برخورد خواهد کرد)، راهِ سفر به این کشور و رایزنی با مقام های سعودی را در پیش گرفته است.
سه: ارائه تضمین های جدید اقتصادی و امنیتی به متحدان منطقه ای آمریکا
یکی دیگر از محرک های اصلی بایدن از سفر به غرب آسیا ارائه تضمین های اقتصادی و امنیتیِ جدید به متحدان اصلی این کشور در خاورمیانه نظیر عربستان و رژیم صهیونیستی است. در واقع، دولت بایدن پس از آنکه نتوانست در چهارچوب مذاکرات احیای “برجام”، دستورکارهای مطلوبِ خود را به ضرر ایران به پیش برد و با مقاومت تهران رو به رو شد، عملا سعی دارد تا متحدان منطقه ای اش نظیر صهیونیست ها و سعودی ها را بار دیگر زیر چتر حمایتی خود گیرد و مانع از گرایش و چرخشِ آن ها به سمت چین و روسیه شود.
در واقع، بایدن در سفر خود، با ارائه برخی امتیازات در حوزه های فروش سلاح و مسائل اقتصادی به سعودی ها و صهیونیست ها، به نوعی سعی خواهد کرد که از فروپاشی چهارچوبِ اتحادهای منطقه ای آمریکا به نفع بازیگرانی نظیر چین و روسیه که رقبای جدی آن در عرصه بین المللی هستند، جلوگیری کند. در عین حال، تقویت این قبیل اتحادها می تواند زمینه را جهت تشدید فشارها علیه ایران در بحبوحه رکود و سکون حاکم بر مذاکرات اتمی با تهران نیز هموار سازد.
چهار: تقویت موضع دموکرات ها در آستانه انتخابات میاندوره ای کنگره آمریکا
یکی دیگر از محرک های اصلی سفر بایدن به منطقه خاورمیانه و به طور خاص رایزنی های وی با مقام های سعودی و صهیونیست، چالش های داخلیِ دولت فعلی آمریکا است. جو بایدن رئیس جمهور آمریکا به شدت با مشکل کاهش محبوبیت و رضایت داخلی(در آمریکا) از کارنامه کاری خود رو به رو است.
در این راستا، وی فکر می کند که به واسطه رایزنی های خود با مقام های منطقه ای و به طور خاص تسهیل روند عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی با عربستان سعودی، می تواند نوعی دستاورد را در عرصه سیاست خارجی برای خود بسازد و از این طریق تا حدی جدای از اینکه حمایت های سعودی ها و صهیونیست ها را به سمت خود جلب می کند، زمینه را جهت تقویت و افزایش محبوبیت عمومی اش در آمریکا نیز هموار می سازد(محبوبیت عمومی بایدن در آمریکا در شرایط فعلی، در پایین ترین سطح ممکن است و بنا بر برخی آمارها، قریب به 70 درصد از آمریکایی ها خواستار ریاست جمهوریِ مجدد وی نیستند). مساله ای که مخصوصا در آستانه انتخابات میاندوره ای کنگره آمریکا(در نوامبر سال 2022) و موقعیت ضعیف دموکرات ها در آستانه انتخابات مذکور، بسیار مورد نیازِ رئیس جمهور آمریکا و حزب متبوعش است.