هفتمین دوره حراج ملی ایران در حوزه هنر کلاسیک و اسلامی شامگاه جمعه (سوم تیرماه) در خانه همایش برگزار شد. در این دوره ۴۰ اثر از هنر کلاسیک ایرانی و اسلامی به حراج گذاشته شد که از آثار شاخص این دوره میتوان به مجموعه قلمدان و پاکت نامه (۲۱ قلمدان و ۲ پاکت نامه)، مینیاتوری منسوب به حسین بهزاد، شمایل منسوب به آقاابراهیم، شمایل اثر علیابنمحمدابراهیم نقاشباشی، نقاشی لاکی منسوب به میرزابابا، پنجلت نقاشی منسوب به علیخانصبا، در چوبی متعلق به کارگاه میرزا آقاامامی، نسخ خطی قرآن و منسوجات اشاره کرد.
اما این حراج ملی برای کیست و چگونه فعالیت میکند؟ خانه حراج ملی از سال ۱۳۹۰ در حوزه فعالیت حراج آثار هنری آغاز به فعالیت کرده است و نخستین دوره حراج ملی مهرماه سال ۱۳۹۵ برگزار شد. تاکنون مجموعه آثاری از فرش، صنایعدستی، جواهرات، نسخخطی، نقاشی، مجسمه و منسوجات در این حراج به فروش رسیده است. با وجود اینکه این حراج ذیل عنوان ملی قرار گرفته است اما حاصل یک فعالیت شخصی است و مدیریتش هم برعهده فردی به نام علی روحانی است.
خبرگزاری فارس در واکنش به انتقاد از این جنس نامگذاری برای حراج آورده است: «به نظر میرسد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید راهحلی برای این موضوع بیابد تا هر شخصی به راحتی نتواند عناوینی چون «ملی» را به کار بگیرد و به سیطره خود درآورد. اگر قرار است حراجی «ملی» باشد باید واقعا حاکمیت در آن نقش اصلی را بازی کند و مسئولیت همه امور نیز برعهده تیمی متخصص و شناختهشده و ذیل کارشناسی دقیق صورت گیرد. درواقع باید ابعاد آن در سطح ملی و درخور نام کشور باشد. حضور برخی از معروفترین آثار جعلی سالهای اخیر در این حراج بهاصطلاح ملی آن هم با قیمتهای آنچنانی باعث حرفوحدیثهای فراوانی شده است. به نظر میرسد حراج ملی در هفتمین دوره بیش از هر رکوردی، رکورد چکشزدن آثار پرحرف و حدیث و حتی شاید جعلی را زده باشد، آن هم با قیمتگذاریهای عجیب و غریب.»
فروش میلیاردی قلمدان و در چوبی
براساس فهرست هفتمین دوره حراج ملی ایران پیش از آغاز حراج، ۱۰ اثر با قیمت پایه بالای یکمیلیارد تومان برآورد شدند و بیشترین قیمت تخمین زده شده به مجموعه قلمدان و پاکتنامه (۲۱ قلمدان و دو پاکتنامه) با قیمت پنجمیلیارد و ۵۰۰میلیون تومان اختصاص داشت که درنهایت ۹ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان فروخته شد.
از دیگر آثار میلیاردی این مجموعه عبارتند از: اثر پردهای که در مقبره حضرت رسول(ص) بوده است و بنا به اعلام روابطعمومی این حراج قدمتی بالای ۳۰۰ سال دارد و با قیمت یکمیلیارد تومان به فروش رسید. نقاشی پشت شیشه (تصویر شاه قاجار) اثر سیما عظیمی با قیمت دومیلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان فروخته شد. اثر مینیاتور متعلق به میرزاآقا امامی و دوره قاجار با قیمت ۶ میلیارد تومان فروخته شد. تابلوی سوخت چرم متعلق به حسین خطایی هم با قیمت هفتمیلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان چکش خورد. یک در چوبی متعلق به کارگاه میرزاآقا امامی، دوره قاجار با کمینه دومیلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان و بیشینه سه میلیارد تومان ارائه شد که ۶ میلیارد تومان چکش خورد.
شبهه قانونشکنی در حراج ملی ایران
مطابق قوانین و آییننامههای خاص ویژه حراجهای مختلف کشور شبهه قانونشکنی در این حراج وجود دارد. سال۱۳۹۷ آییننامهای توسط هیاتدولت ابلاغ شد برای قرار گرفتن نام آثار کمتر از ۱۰۰ سال در لیست حراجهای مختلف کشور، یعنی اگر اثری بیش از ۱۰۰ سال قدمت داشته باشد بهعنوان آثار «نفیس ملی» به حساب آمده و میراث فرهنگی محسوب میشود. این نوع آثار برای خروج از کشور به مجوز نیاز دارند. حالا این سوال مطرح است که «حراج ملی» آثاری را به هنرمندانی از دوره زندیه، تیموری، قاجار و صفویه منتسب کرده که عموما به نظر میرسد اگر اصل باشند، باید بیش از ۱۰۰ سال قدمت داشته باشند.
خبرگزاری فارس در گزارشی نسبت به این پدیده هشدار داده و در اینباره نوشته است: «در این فضا شاید بهتر باشد دفتر مرکز هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (به استناد اصل ۱۳۸ قانون اساسی) بهعنوان یک نهاد نظارتی به موضوع ورود کرده و تمرکز بیشتری در کنترل عملکرد و ارزیابی این رویدادها داشته باشد و مجوز رویدادهایی را که با حواشی بسیار و خطراتی برای آثار «نفیس ملی» و سرمایههای هنری همراه هستند، ابطال کند. همچنین مرکز هنرهای تجسمی میتواند علاوهبر نظارت و کنترل عملکرد این حراجها، مبتنی بر شعار عدالتمحوری دولت جدید با بازنگری در قوانین و دستورالعملهای موجود بهراحتی به هر گروهی مجوز حراج ندهد، آن هم با عناوینی چون «ملی» که ناخودآگاه آن را به شکلی نمادین بهعنوان رویدادی در سطح کشور و عرصه بینالمللی مطرح خواهد کرد.»
این حراجها چه میکنند؟
غیر از این حراج ملی، در این چند سال برگزاری حراج تهران هم سروصدا و حواشی زیادی داشت. در حراج تهران هم با ادعای اینکه بازار اصلی فروش آثار هنرهای تجسمی همچون نقاشی، مجسمه، نقاشیخط و عکس است، رقمهای میلیاردی جابهجا میشود. طی 14 دوره حراج تجسمی تهران، میلیاردها تومان پای معامله تابلوهایی پرداخت شده که ارزشگذاری منتقدان و کارشناسان هنری تعیین نمیشود و بیشتر با کلکل صوری سوداگران تعیین قیمت میشوند. در همین حراج قبلی تهران شاهد بودیم که تصویر یک اسکناس ۲۰ تومانی، با قیمت پایه ۲۰۰ میلیون تومان در حراج تهران تعیین میشود و بعد، این اثر فاقد ارزش، درنهایت دومیلیارد تومان چکش خورد. سوالاتی درمورد حراج تهران مطرح است که درخصوص حراج ملی هم طرح میشود. اینکه چه چیز باعث میشود عدهای از افراد ثروتمند که بعضی از آنها شناختهشده هستند و میدانیم هیچ نسبت وثیقی میان آنها و هنر وجود ندارد، تا این اندازه پای تابلوهایی که اکثریت مطلقشان پوچ و بیمعنی هستند، رقمهایی سنگین و شگفتانگیز خرج کنند؟ چرا این معاملهگران عموما ثابت هستند؟ چرا تابلویی که یکبار با رقمی بسیار بالا معامله شده، مدتی بعد در همان حراجی باز هم فروخته میشود و اینبار با رقمی بالاتر از قبل؟ گردش مالی این حراجها، نه مولد است و نه بهواسطه آن خدماتی ارائه میشود. این پولها جزء تولید ناخالص ملی هم بهحساب نمیآیند. اما خلق پول که بهصورت اعتباربخشی کاذب و حبابی به آثار تجسمی صورت میگرفت، درنهایت محو نمیشد، چون این آثار قرار بود در چرخه بیپایان تورم قیمتیشان، مرتب مزرعه خلق پول باشند.
با نگاهی به برخی از این آثار میبینیم قیمتگذاریها برای کالای با ارزشی صورت نمیگیرد و همین ارزشگذاری روی هیچ، یعنی خلق پول. چند خریدار و فروشنده ثابت با قیمتگذاری نجومی روی آثار همدیگر و در جایگاهی رسمی مثل حراج تهران، به این هیچ، ارزش ریالی میبخشند و همین هیچ را که حالا ارزشمندشده پسانداز میکنند تا گرانتر بفروشند. این پول منشأ مشخصی ندارد و قرار هم نیست که محو شود بلکه تابلوها در مراحل بعد باز هم گرانتر قیمتگذاری میشوند و این خلق پول تا ابد ادامه دارد.