خاستگاه تشکیل احزاب به مثابه نیرومندترین، شفاف ترین و موثرترین گروه های سیاسی برخاسته از متن جامعه و درگیر در بازی سیاسی، به انگلستان قرن 19 برمی گردد. هرچند از قرنها قبل در یونان قدیم و بسیاری جوامع دیگر تنش ورزی گروه های سیاسی جهت کسب قدرت وجود داشته، اما احزاب به معنای امروزی همگام با انقلاب های دموکراتیک و توسعه آیین های انتخاباتی و پارلمانی در اروپا پدید آمدند. به طور سنتی، کمک به افزایش مشارکت سیاسی، مشروعیت، یکپارچگی ملی، توان مدیریت منازعات، جامعه پذیری سیاسی، انتقال مسالمت آمیز مطالبات و هویت منسجم،جزو کارکردهای احزاب در کشورهای اروپایی بوده اند.
با این وجود، نظام حزبی در این کشورها، در دو دهه اخیر شاهد تغییراتی در رفتار انتخاباتی و صف بندیهای حزبی بوده است. پیوندهای قدیمی بین رای دهندگان و احزاب در حال فروپاشی و از بین رفتن است؛ امری که نمود آن را می توان در افول هویت و فعالیت حزبی و کاهش اعضای احزاب، به روشنی دید. ریشه این تغییرات به تحولات اجتماعی به خصوص تغییر دراز مدت ساختار اقتصادی و اجتماعی جوامع اروپایی باز می گردد که طی آن شهروندان پیوندها، وفاداری ها، تعلقات و صف بندی های سنتی خود را از دست داده اند و علاقه و توجه آنها معطوف به مراکز و نهادهای جدیدی از جمله رسانه ها شده است. نتیجه چنین روندی نیز در کشورهای اروپایی، ظهور احزاب و سازمان های جدید برای پاسخ دهی به تقاضاهای جدید است.
در ایران اما شرایط تا حد زیادی متفاوت است. شکل گیری احزاب در تاریخ ایران از همان ابتدا نه بر اساس پیش زمینه ها، نیازها و اقتضائات داخلی، بلکه بیشتر با الگوگیری از کشورهای اروپایی بوده است. هر چند در طی بیش از صد سالی که از عمر این نهاد در ایران می گذرد، احزاب رشد و پویایی بسیاری را تجربه کرده و در مقاطعی نیز موفقیتها و کارامدیهای چشم گیری از خود نشان داده اند، اما همچنان از یک آسیب و مشکل جدی رنج می برند و آن هم عدم توجه به تحولات اجتماعی و بی تحرکی برای انطباق با نیازهای روز جامعه ایرانی است.
در سال های اخیر همزمان با گسترش و فراگیری گوشی های هوشمند و ضریب استفاده از اینترنت، جامعه ایرانی به شدت تحت تأثیر رسانه های اجتماعی و فضای مجازی قرار گرفته و بخش زیادی از نیازهای اطلاعاتی و آموزشی خود را از این مسیر دریافت می کند. شبکه های اجتماعی مجازی با برخورداری از ویژگی هایی همچون امکانات تعاملی، تولید و انتشار محتوا توسط کاربر، تشکیل گروههای دوستانه، ویژگیهای چند رسانه ای و همچنین سطح گسترده ارتباطات میان فردی، نقش مهمی در رفتارهای سیاسی افراد جامعه پیدا کرده اند و می توانند از طریق اطلاع رسانی(صحیح یا غلط) در مورد روند برگزاری انتخابات، کاندیداها و اهداف و نیات آنها، به طور جدی بر انگیزه افراد برای شرکت در انتخابات و نحوه مشارکت آنها تأثیر بگذارند.
بر خلاف بیشتر احزاب که پیوستن به آنها مستلزم پرداخت حق عضویت و صرف وقت و هزینه برای شرکت در جلسات ادواری آنهاست، عضویت در شبکه های اجتماعی هزینه ای برای شهروندان ندارد و آنها می توانند زمان و نحوه حضور و مشارکت خود در این شبکه ها را برنامه ریزی و تنظیم کنند و هر زمانی که خود فرصت دارند در مباحث گروه های مورد علاقه خود شرکت و اظهار نظر کنند و یا تنها شنونده و خواننده مطالب دیگران باشند. ضمن اینکه ماهیت مجازی شبکه های اجتماعی این امکان را به افراد می دهد که در صورت تمایل، هویت واقعی خود را برای دیگران فاش نکنند و ناشناس باقی بمانند.
حضور افرادی از طیف ها و گروه های مختلف، آزادی در ابراز عقیده و نظر و امکان شکل گیری واقعی تضارب آراء و نظرات از دیگر ویژگی های شبکه های اجتماعی هستند که شهروندان را جذب خود کرده و مشارکت در آنها را برای به ویژه نسل جوان جذابتر از حضور در نهادهای سنتی همچون احزاب می کند.
هر چند همه این مزیتها می توانند در صورت سوء استفاده افراد سودجو و مغرض به ضد خود تبدیل شوند و بر این اساس رسانه های آنلاین و فضای مجازی به محلی برای دامن زدن به دروغها و شایعات انتخاباتی با اهداف سیاسی خاص، ایجاد ناآرامی در فضای سیاسی کشور، تولید نفاق بین اعضای جامعه، مخدوش کردن اصل انتخابات و اهمیت مشارکت و تخریب ناعادلانه و غیر صادقانه نامزدهای رقیب و احزاب مخالف، تبدیل شده و سبب فریب افکار عمومی و نا امیدی و دلزدگی شهروندان از مشارکت سیاسی شوند. همچنین بر خلاف احزاب که به طور معمول مجموعه ای از افراد مطلع، دارای دغدغه های سیاسی و اجتماعی و مقید به قوانین و اصول و موازین نظام سیاسی را گرد هم می آورند، فضای مجازی هیچ قید و معیاری برای مشارکت افراد ندارد و هر شخصی با هر میزان از سن، تحصیل و تجربه می تواند در آن مشارکت و اظهار نظر کند و این امر خطر رواج سطحی گرایی و ابتذال را به دنبال دارد.
بر این اساس به نظر می رسد در مقطع کنونی فضای مجازی و شبکه های اجتماعی آنلاین تحولی گسترده در نیازها و تمایلات شهروندان در سراسر دنیا و از جمله ایران ایجاد کرده اند و همه نهادهای سیاسی از جمله احزاب برای حفظ جایگاه خود باید درک دقیق و شفافی از این تحولات داشته باشند، به بازتعریف موقعیت خود بر اساس تحولات نوین بپردازند و بکوشند با بهره گیری از این ابزارهای نوین، کارامدی، اثر گذاری و جذابیت خود را در دیدگاه افکار عمومی افزایش دهند. البته احزاب ایرانی می توانند همچنان با نادیده گرفتن این تحولات و تقلا برای ادامه فعالیت بر اساس همان شیوه های سابق، به مسیر خود ادامه دهند، اما در صورت انتخاب این مسیر، در آینده ای نه چندان دور باید قید تأثیر گذاری بر افکار عمومی و نقش آفرینی در فضای سیاسی و اجتماعی کشور را بزنند و عرصه را به کلی به رقبای چابک و تأثیر گذار جدید واگذار کنند.