با طرح بحث «واردات گردشگر به جای صادرات نفت»، بسیاری از شرکت ها با توسعه صنعت گردشگری مجوز دریافت کردند و در چند مدتی برخی از شرکت های این حوزه به توفیقاتی هم نائل آمدند. اما نکته عجیب فعالیت وارونه گروهی از شرکت های زیر مجموعه گردشگری است که در فعالیتی وارونه عکس اهداف تبیین شده در اساسنامه شرکت خود عمل کردند. شرکت های مورد بحث به دور از چشم دیگران پا را از گلیم خود فراتر نهاده و در حوزه مهاجرت ورود کردند.
این شرکت ها به بهانه توسعه گردشگری در روز مردم را برای مهاجرت از کشور تشویق و تطمیع میکنند و با وعده های که اساسا هیچگونه تضمین قانونی برای آنها متصور نیستند، اقدام به خروج سرمایه های انسانی و مالی از کشور می کنند.
این تبلیغ به ظاهر هیچ منع قانونی ندارد؛ اما در باطن ماجرا، بسیاری از حقایق پنهان است که این حقایق پنهان بجز ضرباتی که به مصالح کشور وارد می کند، مشکلات عدیده ای در خود پنهان دارد که برای آوارگی و از هم گسستگی زندگی بسیاری از مهاجران و مشتریانی که روابط را بر پایه اعتماد و اخلاقیات بنا می کنند، کافی است.
همینطور بحث مالکیت زمین و خانه و تغییرات مداومی که در قوانین این کشورها حادث می شود؛ یا معضل نژادپرستی برخی از شهرها و شهروندان قبرسی و واکنشی که در اثر تبلیغات سوء به ایرانیان دارند، هم بخشی از معضلاتی است که بی شک این بیت المثل را بر لب مهاجران مترنم می کند که؛ «از طلا بودن پشیمان گشته ایم/ مرحمت فرموده ما را مس کنید»!
اما اگر تشریح بحث مهاجرت به کشورهایی دیگر همچون قبرس را در پیامدهای ناپیدای مهاجرت متمرکز کنیم باید بگوئیم، یکی از معضلات این اقدام در کاهش بنیه جمعیتی نهفته است؛ چرا که صاحب نظران حوزه جمعیت پیوسته وقوع پیری جمعیت را هشدار میدهند و برای برون رفت از این معضل قانون گذاران را به تصویب مشوق های قانونی در حیطه ازدواج و فرزند آوری توصیه می کنند. بنابراین مقوله مهاجرت میتواند زمان وقوع این بحران را به مراتب سرعتی چند برابر ببخشد.
نکته بعدی این است که کشور ما به واسطه اعمال تحریم ها و بلوکه شدن سرمایه های ملی در آنسوی مرزهای کشور و صد البته سوءاستفاده برخی از مسئولان دولت های پیشین به لحاظ مالی با کاهش ارزش پول ملی، تورم های افسار گسیخته و گرانی و افزایش قیمت که از سوی معاندان و بدخواهان داخلی و خارجی مدیریت شده و می شوند؛ با بحران های خاص دوره خود روبروست.
بنابراین خروج منابع مالی، ولو سرمایه های شخصی آنهم در سطحی وسیع و در قد و قواره یک پدیده اجتماعی-اقتصادی گرچه نمی تواند خیلی تعیین کننده باشد؛ اما به جای خود توان ضربه زدن به اقتصاد کشور را دارد.
با این وجود نه تنها کار برخی از شرکت های حوزه گردشگردی در تبلیغ مهاجرت برای کشوری بیگانه اشتباه محض و تبر زدن بر ریشه مملکت است، بلکه انتظار می رود دستگاه های همچون وزارت میراث و گردشگری، شهرداری، وزارت ارشاد اسلامی و…در برخورد با چنین مقولاتی قاطعانه برخورد کنند و تبعات و لایه های زیرین یک اعلان را در سرنوشت کشور مورد توجه و دقت قرار دهند.
ضمن آنکه انتظار می رود افرادی که شوق مهاجرت در درون شان شعله ور شده تنها با تبلیغات کذایی شبکه های ماهواره ای بیگانه و برخی از دفاتر حقوقی که راه های در رو و توجیه و سفسطه گری را به خوبی می دانند، متقاعد نشوند و به سرنوشت هموطنانی که پیشتر این راه صعب و سخت را رفته و به بن بست رسیده اند توجه کنند. هموطنانی که سال ها پیش در شرایطی به مراتب بهتر کشور را ترک کرده اند بلکه در آب و خاکی بیگانه به آسایش برسند؛ اما امروز نه راه پیش دارند و نه راه پس!
در واقع حقیقت آنسوی چنین لاف هایی را تنها مهاجرانی میدانند که با طناب موسسات، شبکه های ماهواره ای و مبلغان دروغین مهاجرت، خود و خانواده خود را به چاه انداخته اند!