بازی دوسر باخت برای کشور فیلسوف‌ها/ ۳ پیام‌ راهبردی توقیف دو نفتکش یونانی توسط ایران چه بود؟

ایالات متحده آمریکا به طور خاص در عصرِ پس از امضای توافق برجام در سال 2015 و همزمان با روی کار آمدن دولت “دونالد ترامپ”، به تدریج از فضای به ظاهر مثبتِ ایجاد شده در پی امضای توافق مذکور فاصله گرفت و با طرح دعاوی واهی، برجام را توافقی بی فایده و پوچ که صرفا موجب قدرتمندتر شدنِ ایران گشته تلقی کرد و در نهایت نیز ترامپ در سال 2018 میلادی، فرمان خروج آمریکا از برجام را صادر کرد.

در این راستا، دولت ترامپ دکترینی جدید را علیه ایران و در چهارچوب “کارزار فشار حداکثریِ” خود علیه تهران با محوریت “محدودسازی همکاری های بین المللی و محاصره منطقه‌ای ایران”، در دستورکار قرار داد. در قالب این دکترین به طور خاص، تلاش قابل توجهی جهت منزوی سازی ایران بویژه در حوزه مراودات تجاری این کشور و البته ارسال سیگنال های متکی به قدرت سخت به ایران را در دستور کار خود قرار داد.

درست به همین دلیل بود که شاهدِ اوج گیری سطح اقدامات و رویه های تنش زای دولت ترامپ و متحدان آن در منطقه خلیج فارس علیه ایران بودیم و آمریکایی ها بعضا با سرقت کشتی ها و محموله های نفتی کشورمان، سعی داشتند اینگونه القا کنند که اساسا هرگونه تجارت بین المللی با ایران بایستی به مثابه تجارت با یک کنشگرِ حامی تروریسم قلمداد گردد و متعاقبا کشورها و شرکت هایی نیز که به این سمت حرکت کنند، باید بهای اقدامات خود را بپردزاند. با این همه ایران در همان دوران نیز در برهه های گوناگون و در قالب اقدامات فعال خود، به راهزنی‌های دریایی کشورهایی نظیر آمریکا و بریتانیا پاسخ درخور داد و عملا به آن ها یادآوری کرد که موازنه قوا از سوی ایران نیز برقرار است و تهران هم گزینه های خاص خود را در این رابطه دارد.

در این راستا، به تازگی و در شرایطی که دولت ترامپ دیگر در قدرت حضور ندارد و به اصطلاح، دولت بایدنِ قانونمدار(بر اساس ادعاهای خودِ این دولت) سرکار است، دولت یونان اقدام به توقیف یک نفتکش حامل نفت ایران و انتقال محموله آن به طرف ثالث یعنی ایالات متحده آمریکا کرده است. مساله ای که با هیچ یک از بنیان های حقوق بین الملل و تجارت بین المللی همخوانی ندارد(یونانی ها ادعا کرده اند که یک کشتی روسی را توقیف کرده‌اند و این کشتی، محموله نفت ایران را به همراه داشته است. حتی اگر از این منظر نیز به ماجرا بنگریم، آن‌ها حق توقیف و مصارده محموله نفتی ایران را نداشته اند).

در این راستا، ایران نیز اندکی بعد، اقدام به توقیف دو نفتکش یونانی در آب های جنوبی مجاور خود کرد و به نوعی به این اقدام غیرقانونی طرف یونانی با هدف استیفای حقوق حقه کشورمان پاسخ داد. موضوعی که به طور خاص در بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالگرد رحلت حضرت امام خمینی(ره) نیز بازتاب پیدا کرد و ایشان با اشاره به مساله دزدی نفت ایران توسط یونان، به موضوع جنگ تبلیغاتی دشمن اشاره کردند و فرمودند که طرف‌های مقابل با استفاده از این حربه(جنگ رسانه ای و تبلیغاتی)، ایران را که به دزدی نفت خود واکنش مشروع نشان داده(اشاره به توقیف دو نفتکش یونانی)، به دزدی و اخلال در دریانوردی بین المللی متهم می کنند.

با این همه، مساله توقیف نفتکش های یونانی توسط ایران، اکنون به یک بحران تمام عیار برای یونان تبدیل شده و مقام های یونانی به تازگی در موضع گیری از جامعه بین المللی درخواست کرده اند تا زمینه را جهت آزادی نفتکش های آن ها از کنترل ایران فراهم سازند.

جالب اینکه به تازگی دستگاه قضایی یونان، حکم توقیف و مصادره محموله نفتی ایران را لغو کرده و به نوعی با این اقدام خود، به اشتباهش در انجام اقدام غیرقانونی علیه منافع کشورمان اذعان و اعتراف کرده است.

با این حال، اینطور به نظر می رسد که توقیف دو نفتکش یونانی توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حامل سه پیام راهبردی برای یونان، آمریکا و دیگر طرف های حامیِ رویکردهای غرب علیه ایران است که توجه به این پیام‌ها کاملا ضروری به نظر می رسد.

یک: ابتکار ایران در یادآوری هزینه های سنگینِ انجام اقدامات غیرقانونی
یکی از پیام های راهبردی و اولیه اقدام ایران در توقیف دو نفتکش یونانی توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، یادآوری این مساله به کلیه کنشگران بین المللیِ حامی سیاست های غیرقانونی آمریکا علیه کشورمان است که اگر بخواهند اقدامی را علیه منافع ملی ایران و به صورت غیرقانونی انجام دهند، باید خود را آماده پرداخت بهای سنگین اقدامات خود نیز کنند. در واقع، طرف های ثالث قبل از اینکه اقدامات غیرقاقونی خود را علیه ایران برای خوش رقصی نزد بازیگرانی نظیر آمریکا و بلوک حامی آن عملیاتی کنند، باید بدانند که بدون تردید اقدامات آن‌ها با واکنش ها و پاسخ های سنگینی نیز از سوی تهران مواجه خواهد شد. مساله ای که عملا در تحلیل محاسبات هزینه-فایده برای آن ها موثر است و می تواند در نوع خود به مثابه امری بازدارنده عمل کند.

البته که پیش از این نیز در جریان کارزار فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران و همراهی برخی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس با ایران نیز شاهد بودیم که آن ها هم بدون توجه به این مساله، عملا راهِ اتخاذ رویه‌های غیر‌منطقی و غیرقانونی علیه ایرانی را در پیش گرفتند و در عمل، با پرداخت بهایی سنگین از جانب ایران و یا محور مقاومت بواسطه خسارت هایی که به منافع ملی ایران وارد کرده بودند، رو به ور شدند. در نتیجه، عملا راه و مسیر خود را تغییر دادند. از این منظر، اقدام اخیر دولت یونان علیه کشورمان، به نوعی آزمودن نسخه های شکست‌خورده پیشین بود که اکنون عملا این دولت را وارد یک بحران تمام عیار کرده است.

دو: تاکید بر حساسیت بالای ایران در مورد حقوق حقه و منافع ملی خود
یکی دیگر از پیام های راهبردی اقدام اخیر ایران در توقیف دو نفتکش یونانی، اشاره به این نکته بود که برخلاف برخی تحلیل های غربی، ایران همچنان قدرتمند است و ذره ای هم حاضر نیست تا در مورد منافع ملی خود و حقوقش در عرصه بین المللی، کوتاهی کند. از این رو، ایران عملا با اقدام اخیر خود، پیام قدرت را به آمریکا و جبهه حامی آن فرستاد و به نوعی بر این مساله تاکید نمود که مسوولیت ایجاد شرایط بحرانی در مواقع اینچنینی، نه با تهران بلکه با پایتخت های غربی است.

جدای از این ها، ایران با انجام این اقدام بار دیگر بر این مساله نیز پافشاری کرد که تهران از حقوق خود در عرصه دریانوردی بین المللی نمی گذرد و اساسا حقوق این کشور نیز بایستی به مثابه دیگر بازیگران بین المللی مورد احترام قرار گیرد. درغیر اینصورت، ایران نیز محدودیتی در “مقابله به مثل” علیه اقدامات غیرمشروع و غیرقانونی ندارد. مساله ای که حتی در عرف و قوانین بین المللی نیز کاملا پذیرفته شده است(کما اینکه در مورد همین موضوع اقدام غیرقانونی یونان در توقیف محموله نفتی ایران و سپس اذعان به غیرقانونی بودن این اقدام نیز، موضع فعال ایران در نشان دادن واکنش مشروع و مقابله به مثل بود که یونانی ها را وادار به عقب نشینی کرد).

سه: یاد آوری یک نکته راهبردی به کنشگران حامی آمریکا
تنها اندکی پس از توقیف دو نفتکش یونانی توسط کشورمان شاهد آن بودیم که مقام ها و دولت های غربی بویژه وزارت خارجه آمریکا این اقدام را محکوم کردند و خواستار آزادی فوری دو نفتکش یونانی شدند. با این حال، بازنده اصلی در این میان دولت یونان بود که عملا بازیِ طرف آمریکایی و بلوک همراه با آن را خورد اما به وقتِ مقابله با پیامدها، عملا یونانی ها هیچ راهی جز جبران خسارت های ایران و استرداد محموله نفتی ایران ندارند.

مساله ای که نه تنها خسارت های اقتصادی را برای آن ها به همراه دارد، بلکه به نوعی حس سرشکستگی و تضعیف اعتبار آن ها را نیز مخصوصا از منظر افکار عمومی به همراه خواهد داشت. این در حالی است که در این معادله اساسا کشورهای غربی و بویژه آمریکا هیچ کمکی را نمی توانند به طرف یونانی جز محکوم کردن های فرمالیته داشته باشند.

دیدگاهتان را بنویسید