یکی از هنرپیشههای مرد سینما سال ۹۷ در مصاحبهای اینترنتی گفت: «من زیر ۱۰ هزار دلاری که ماهانه برای همسر و فرزندم میفرستم، متحمل فشار شدهام!»
خانواده این فرد آمریکا ساکن بود. متوسط درآمد مردم آمریکا هم حدود ۵ هزار دلار است که بعد از کسر مالیات کمتر نیز خواهد شد. یعنی این بازیگر دست کم “معادل متوسط حقوق ۲ آمریکایی” از ایران برای خانواده محترمشان دلار میفرستاد! رقم مذکور برای آمریکاییها نیز یک حقوق مطلوب است.
به سال ۱۳۹۸ بگردیم؛ اوج فشارهای اقتصادی و پیرامونی ایران. حداقل حقوق ماهانه کارگران با جمع مزایا ۲/۵ تا ۳ میلیون تومان بود. همان سال روزنامه فرهیختگان آماری از دستمزدهای بازیگران سینما منتشر کرد که طی آن مشخص شد برخی از این بازیگران ارقامی تا سقف ۱/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ تومان برای هر فیلم دریافت میکردند.
این رقم معادل حداقل حقوق ۴۰۰ کارگر بود!
مضاف بر این، آمار دستمزد گزارش فرهیختگان برای ۳ سال پیش است. قطعاً سقف این اعداد تاکنون بیشتر شده است. خصوصاً اینکه درآمد حاصل از تبلیغات نیز به آن اضافه شده است.
معافیت مالیاتی سینماگران از سال ۱۳۸۰
هنرپیشههای سینما از سال ۱۳۸۰ (دوران دوم خردادیها) از مالیات معاف شدند! ترانه علیدوستی هم طبق این روال از مالیات معاف است. نکته اینجاست که اظهارات اخیر وی در فرانسهای و در جشنواره کن انجام شد که دولت آن در رابطه با اخذ مالیات مخصوصاً از ثروتمندان و سلبریتیهای پردرآمد بسیار سخت گیر است.
با استناد به آمار سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD)، فرانسه با نرخ مالیات ۵۵.۴% دومین کشور با بالاترین نرخ مالیات بر درآمد در اروپاست. این رقم یعنی هنرپیشههای فرانسوی هر چقدر درآمد دارند، باید بیش از نیمی از آن را تقدیم دولت کنند.
نرخ مالیات شامل همه از جمله ستارگان بزرگ جهان نظیر مسی و کیلیان امباپه است و باید بیش از نیمی از درآمد خود را به تقدیم دولت فرانسه کنند وگرنه با عقاب مواجه میشوند.
این همه ماجرا نیست. ایسنا به نقل از روزنامه فرانسوی Les Echos با استناد به آمار وزارت دارایی این کشور گزارش داد که صورتحساب مالیاتی بیش از ۸ هزار ثروتمند در سال ۹۱ بالای ۱۰۰ درصد درآمدشان بوده است! این مالیات سنگین در شرایطی اخذ شد که اوضاع اقتصادی فرانسه چندان تعریفی نداشت.
موضوع مالیات در فرانسه به اندازهای مهم است که این احتمال میرفت امباپه را عازم مادرید کند، ولی پاری سنژرمن تصمیم گرفت برای حفظ این پدیده فوتبال جهان که شده است، هزینه سنگین مالیاتی آن را متقبل شود.
نرخ مالیات بر درآمد کشورهای اروپایی را میتوانید در پایین مشاهده کنید.
نرخ مالیات بر در آمد کشورهای اروپا – منبع: OECD
آمارهای فوق نشان میدهد سلبریتیها و هنرپیشههای ایرانی علاوه بر دریافت دستمزدهای بیقاعده، برخلاف تمام هنرپیشههای جهان هیچ مالیاتی نمیپردازند. از طرفی به دلیل کرختی و سیاهنمایی بیش از حد فیلمهای سینمای داخلی، ارزش افزودهای هم برای کشور ندارند؛ بازهم بر خلاف بسیاری از کشورهای دنیا که ارزآوری بخش سینما خود میتواند در اقتصادشان مثبت ارزیابی شود.
شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۴۰۰ آمار جالبی از یک پیمایش درباره سینما منتشر کرد. خلاصه این بود که قریب به ۸۰ درصد مردم اصلا سینما نمیروند. از جمعیت باقی مانده نیز فقط ۱۰ درصد بیش از ۲ بار در سال به سینما میروند. این خود جای سوال است که دستمزدهای چند میلیاردی در دوران قهر مردم با سینما چه معنایی دارد؟
معافیت سلبریتیها در حالی وضع شد که کارگر معدن (به عنوان سختترین شغل جهان) هم در ایران با کمترین درآمد مالیات میدهد؛ کارگرانی که با کمترین مزایا درحال حرکت چرخ دندههای اقتصادی کشور هستند.
در چنین شرایطی برخی هنرپیشهها نهتنها از ناکارآمدی خود شرمنده نیستند بلکه داعیهدار مبارزه و سرکوب و … هم هستند. «ترانه علیدوستی» اخیرا در نشست خبری کن گفت: «وقتی همهچیز ممنوع باشد، یعنی از صبح که بیدار میشوید مشغول جنگیدن هستید، از لباسی که با آن به سرکار میروید گرفته تا موسیقی که در ماشین گوشی میدهید تا روابط شخصی و روابطی که با همکارانتان در محیط کار دارید، تا شب که به خانه میرسید، این یک مبارزه است. مبارزه با یکسری موانع که باعث میشود زیست شما حالت غیرعُرفی و غیرقانونی داشته باشد.».
در جشنواره کن، پیمان معادی، سعیدروستایی، اصغر فرهادی هم سخنانی با همین مضمون گفتند.
جنبش «میتوو»
شاید روزی که فرجالله سلحشور خبر از فساد در سینمای ایران داد بعید است حتی یک درصد به ذهنش خطور میکرد که همین حرفهای او را چند سال بعد خود این هنرپیشهها با ژست روشنفکری فریاد بزنند. اوایل فروردین امسال جمع قابل توجهی از زنان سینماگر ایرانی در اعتراض به خشونت و آزارگری و اعمال قدرت بر زنان در محیط سینما بیانیه صادر کردند و تشکیل کمیتهای مستقل در خانه سینما برای رسیدگی به این روایتها را خواستار شدند. آخرین مورد از افشاگریهای این جنبش هم پست یک بازیگر زن علیه یکی از مردان سینما بود که اکنون در جشنواره کن حضور دارد.
با وضعیتی از سینما مواجهیم که هم ناکارآمد است، هم پولهای کلان هزینه آن میشود، هم مالیات نمیدهد، هم به اعتراف خود بازیگران پر از فساد است و هم ژست اپوزیسیون میگیرد.
نتیجه چنین وضعیتی چه میشود؟
این سبک از زندگی فسادآلود و بیخدایی، برخی از این سلبریتیها را چنان غرق در دنیا کرده است که شاید خودشان متوجه فضای زندگی خود نباشند، اما این حجم خودکشی، افسردگیها و زندگیهای پوچ و نارضایتی از وضعیتی که به طور ویژه برای این قشر فراهم شده است ناشی از همین موارد باشد.
حجت الاسلام پناهیان در توضیح بخشی از تاثیر گناه بر قوای ادراکی و عقلی انسان میگوید: روایاتی داریم که بر اساس آن هر گناه بخشی از عقل انسان را از بین میبرد و حتی با توبه نیز امکان برگشت این بخش از بین رفته وجود ندارد. طبیعی است چنین شرایطی دیگر امکان زندگی سالم و عقلانی را از انسان سلب میکند.
توجه به این نکته مهم است که این بازیگران در فضایی تنفس میکنند که اگر نگوییم کاملا سیاه است احتمالا پررنگتر از خاکستری است. شاید ادعای برخی از این سینماگران مبنی بر اینکه تولیداتشان تصویرگری از جامعه است بیراه نباشد، اما سوال این است کدام جامعه؟ محیطی که خودشان برای خودشان ساختهاند و در آن زندگی میکنند یا جامعهای که مردم در آن زندگی میکنند.
حق طبیعی مردم ایران این است که در رسانه و سینمای خود از جامعهای بشنوند و ببینند که در آن زندگی میکنند و از ذهنی شدن برخی سینماگران آسیبی به جامعه ایران نرسد.