دوشنبه دوم خردادماه بخشهایی از مجتمع ۱۱ طبقه «متروپل» در آبادان فرو ریخت؛ سانحهای که تا نیمروز شنبه هفتم خرداد شمار قربانیانش ۲۸ نفر اعلام شده است. روز بعد از سانحه متروپل یعنی سوم خرداد یک حادثه تیراندازی در مدرسه ابتدایی شهر اوالد ایالت تگزاس رخ داد که به کشته شدن ۱۹ دانشآموز و ۲ معلم منجر شد. رخدادهای آبادان و تگزاس از لحاظ ماهیت، تفاوتهایی آشکار دارد اما به لحاظ جانباختن شهروندان ایرانی و آمریکایی، حساسیتهای موجود در جوامع دو کشور و نیز عنصر همزمانی تشابهههایی را به وجود آورده است.
در حالی که تیراندازی تگزاس باز هم باعث به راه افتادن مجادلات جدی و ریشهدار بر سر مسائلی چون مالکیت اسلحه شد، شیوه ساخت متروپل و قصور جدی که مسئولان در ساخت این بنا آن را تائید کردهاند، بر حساسیتهای پیرامون این سانحه افزود و با ابهامهای مربوط به سرنوشت سازنده متروپل درآمیخت. با وجود این مشابهتها، بررسی کمّی و کیفی شیوه پوشش دو حادثه در رسانههای فارسیزبان خارجی از تفاوتی فاحش در شیوه پوشش و به عبارتی رویکرد یک بام و دو هوا حکایت داشت.
در مورد چمپلینِ ۴۰ساله که تابستان پارسال در شهر میامی آمریکا فروریخت و نزدیک به ۱۰۰ کشته برجا گذاشت هم مانند متروپل بارها هشدارهایی درباره وقوع حادثه اعلام شده بود اما آن زمان بسیاری از رسانهها به راحتی از این موضوع عبور کردند.این رویکردِ مبتنی بر استانداردهای دوگانه زمانی آشکارتر میشود که کمی به عقب برگردیم و به شیوه انعکاس حادثهای بسیار مشابه به متروپل در آمریکا بنگریم. سوم تیرماه ۱۴۰۰ (۲۴ ژوئن ۲۰۲۱) بود که برج ۱۲ طبقه «چمپلین» در میامی ایالت فلوریدا آمریکا فروریخت و با گذشت هفتهها از شروع روند پرانتقادِ آواربرداری، حدود ۹۰ جسد از زیر آوار بیرون کشیده شد. در مورد چمپلینِ ۴۰ساله هم مانند متروپل بارها هشدارهایی درباره وقوع حادثه اعلام شده بود (حداقل از سال ۲۰۱۸ به بعد) اما بسیاری از رسانهها به راحتی از این موضوع عبور کردند.
با این حال، تعدادی رسانههای آمریکایی با بررسی سوابق کارشناسی از این برج فرو ریخته یکی از دلایل مهم آن را اِشکال در سیستم دفع آب آن دانسته که حتی تا پیش از فرور ریختن بخشی از این برج، ترکهایی در ستونها واقع در طبقات زیرین و پارکینگ آن بوجود آمده بود.
نگاهی به پوشش خبری رسانههای خارجی فارسیزبان نشان میدهد اخبار مربوط به چمپلین به سرعت از سرخط این رسانهها کنار رفت و در زمان حادثه هم به صورت گذرا به آن پرداخته شد؛ حال آنکه پیش از آن، حادثه پلاسکو و مباحث مربوط به آن هفتهها سرخط اخبار رسانههای یادشده قرار داشت.
این گزارش محتوای تولیدی دو رسانه «ایران اینترنشنال» و «بیبیسی فارسی» را به عنوان دو رسانه معاند، در خصوص دو رخداد همزمان فروریختن متروپل در آبادان و تیراندازی در تگزاس به لحاظ کمّی و کیفی از روز دوم تا نیمروز پنجم خرداد مورد بررسی قرار داده است. مبنا و منبع مورد استناد در این گزارش، صفحه سایت، یوتیوب و کانال تلگرامی این رسانههاست.
ایران اینترنشنال، ۹ برنامه خبری از تگزاس و ۷۵ برنامه خبری از آبادان
ایران اینترنشنال در ۹ برنامه خبری و تحلیلی، اخبار مرتبط با حادثه تیراندازی تگزاس را پوشش داد. این در حالی است که این رسانه اخبار مرتبط با حادثه فروریختن ساختمان متروپل را در ۷۵ برنامه خبری پوشش داد.
باوجود همزمانی دو حادثه فروریختن ساختمان متروپل در آبادان و تیراندازی در تگزاس، اختلاف در میزان و شیوه پوشش این دو رخداد در رسانههای ایران اینترنشنال و بیبیسی فارسی معنادار است.افزون بر بخشهای خبری، این رسانه در برنامههای ویژه و گفتوگو محوری چون «چشمانداز» و «دیدگاه» به طور مفصل به ابعاد مختلف حادثه متروپل پرداخت. همچنین این رسانه بخش قابلتوجهی از محتوای خود را به شکل فیلم و تصاویر فرستاده شده از سوی مخاطبانش با عنوان «روایت شما» و «اعتراض شما» پخش کرد؛ شیوهای که از نگاه کارشناسان رسانه، بیش از هر نوع خبر و تحلیلی بر مخاطب تأثیرگذار است.
محتوای تولید شده در ایران اینترنشنال در خصوص حادثه تیراندازی تگزاس را میتوان در چند محور طبقهبندی کرد:
۱. تأکید بر واکنش «سریع»، «اندوهگین» و «همدلانه» رئیسجمهوری آمریکا و معاونش در ابراز تأسف نسبت به واقعه رخ داده و تأکید آنان بر ضرورت اقدام فوری برای جلوگیری از تکرار وقایع مشابه. [۱]
۲. کمرنگ نشان دادن مسئولیت دولت و حاکمیت آمریکا در برابر این حادثه و تاکید بر اینکه مساله حمل سلاح، مسالهای قانونی و حقوقی است و بایدن با وجود قانون کنونی و با وجود دغدغه فراوان در این زمینه نمیتواند از اینگونه تراژدیها جلوگیری کند. [۲]
۳. تقلیل مساله تیراندازی خونین به اختلافهای دو جریان اصلی سیاسی و تأکید بر اینکه مساله حمل سلاح، مانند مساله سقط جنین در آمریکا از اختلافنظر میان دو جناح سیاسی جمهوریخواهان و دموکراتها نشات میگیرد.[۳]
۴. عدم انتشار تصویر از صحنه وقوع جرم و بسنده کردن به تصاویر هوایی از مدرسه و آمدوشد نیروهای پلیس و بعضا خانواده قربانیان که در آغوش همراهانشان میگریند.[۴]
۵. تقلیل مساله تیراندازی از مسالهای سیاسی و امنیتی به مسائل روانی برخی شهروندان، نژادپرستی و مسائل فرهنگی، تبعیضهای جامعه، سیستم آموزشی و تأثیر بازیهای رایانهای خشن بر نوجوانان. [۵]
۶. عدم پوشش اعتراضهای مردمی در مورد قوانین مرتبط با حمل سلاح
اما محتوای تولید شده در ایران اینترنشنال در خصوص حادثه ریزش ساختمان در آبادان را میتوان در چند محور طبقهبندی کرد:
۱. تردید وارد کردن در مورد کارآمدی عملیات آواربرداری و اقدام جدی نهادهای مسئول برای نجات زیرآوارماندگان.[۶] همچنین القای اینکه بخش مهمی از آواربرداری به دست مردم و آن هم با دست خالی انجام میشود.[۷] در حالی که از روز نخست، مسئولان دولتی، شخص وزیر کشور و گروههای امدادی با پیشرفتهترین و تخصصیترین تجهیزات وارد عمل شدند اما حساسیت بالای عملیات و بیم ریزش بخشهای دیگری از ساختمان، عملیات آواربرداری را کند کرده است.
۲. نقیضنمایی در مورد اخبار مرتبط با فوت مالک ساختمان[۸]، ایجاد تردید در مورد هویت جسد «حسین عبدالباقی» مالک و سازنده متروپل[۹] و طرح ادعای زنده و متواری بودن او و ادامه حیاتش با هویتی جعلی.[۱۰] در حالی که خبر نخست بازداشت وی به اشتباه منتشر شده بود و منظور، صدور قرار بازداشت او بود و پس از چندی نیز با انتشار ویدئوهای حضور او از زوایای مختلف، مشخص شد روایت فوت او صحیح بوده و در گیر و دار پمپاژ اخبار جعلی، گم شده است.
۳. فاسد، رانتخوار، و ذینفوذ معرفی کردن عبدالباقی، طرح ادعای ارتباط نزدیک او با مسئولان محلی و ملی[۱۱]. در حالی که ارتباطات خانوادگی وی از سوی مسئولان ادعاشده تکذیب شد اما در رسانههای معارض بازتاب نیافت.
۴. نمادسازی از ریزش متروپل، ایجاد تقارن معنایی با حادثه آتش گرفتن سینما رکس که یکی از جرقههای انقلاب ۵۷ شد، تاکید بر اینکه مردم خشمگین هستند و کشور مستعد اعتراضهای همگانی است.[۱۲] در حالی که مردم در شهرهای مختلف به شیوههای گوناگون در این ابتلای عظیم و سوگ عمیق شریک شدند و مراسمهای متعددی را در سراسر کشور برگزار کردند.
۷. القای این انگاره که حاکمیت از سستی و ناپایداری سازه و مخاطرات آن مطلع بوده و با این حال جان مردم را به خطر انداخته است.[۱۳] تاکید بر این ادعا که مسئولان پیش از این از احتمال ریزش ساختمان مطلع بودند و با این حال پیشگیری نکردند.[۱۴]
۸. طرح ادعای پنهانکاری رسانهای و القای انسداد و ابهامآفرینی در مورد حادثه و تلاش آنان برای تقلیل حادثه به مسالهای محلی و استانی.[۱۵] در حالی که مسئولان از ابتدای انتشار اخبار در بخشهای مختلف خبری به هدف رسانهها از جمله شهروندخبرنگارها اجازه دادند در محل حضور یافته و گزارشهای خود را ثبت و ضبط کنند.
۹. طرح ادعای استقرار فضای امنیتی در آبادان، اختلال در اینترنت و اعزام نیروهای ضد شورش به جای نیروهای امدادی به منطقه و سرکوب هرگونه صدای اعتراض.[۱۶] در حالی که در هر سانحه و حادثهای بلافاصله منطقه حساس با نوار زرد از منطقه عادی تفکیک میشود تا تجمع مانع بررسی و پیگیری و از جمله تکرار حادثه نشود.
۱۰. تاکید بر این گزاره که حادثه متروپل مسالهای امنیتی و سیاسی است.[۱۷] در مقابل، حادثه تیراندازی تگزاس، مسالهای اجتماعی و فرهنگی معرفی میشود.[۱۸]
۱۱. تمرکز و بزرگنمایی تجمعهای اعتراضی که کارشناسان ایران اینترنشنال آن را «اعتراضات ضدحکومتی» مینامند[۱۹]، برجستهسازی شعارهای ساختارشکنانه، تاکید بر «خشم مردم» از آنچه «بیتوجهی حاکمیت» خوانده میشود و القای تعمیق فاصله و شکاف میان حاکمیت و مردم.[۲۰]
۱۳. بزرگنمایی واکنش سلبریتیها در همدردی با مردم آبادان و بایکوت واکنشها و همدلیها مسئولان سیاسی به ویژه رهبر انقلاب.[۲۱]
۱۴. ناکارآمد معرفی کردن جمهوری اسلامی و در برابر کارآمد نشان دادن حکومت پهلوی (با تاکید بر شعارهایی که از رضاخان یاد میکنند) و زیر سوال بردن «حکومتداری» جمهوری اسلامی ایران.
۱۵. انتشار تصاویر از صحنههای بیرون کشیدن اجساد و خشم و بیتابی خانوادههای قربانیان.
۱۶. القای این گزاره که آنچه برای نظام مهم است، پیشگیری از شعلهور شدن اعتراضهاست، نه جان مردم.
بیبیسی فارسی، ۳ خبر از تگزاس و ۳۸ خبر از آبادان
همچنین کمیت و محتوای گزارشهای منتشر شده در بیبیسی فارسی درخصوص دو موضوع متروپل و تگزاس به شکل قابل تاملی مشابه ایران اینترنشنال است. بیبیسی در بازه زمانی دوم تا صبح پنجم خرداد، در برابر سه خبری که به حادثه تگزاس پرداخت، ۳۸ گزارش را به حادثه متروپل اختصاص داد؛ گزارشهایی که خط خبری، سوگیری و محتوای آنان تا اندازهای با محتوای تولید شده در ایران اینترنشنال همپوشانی دارد که بخشهایی از آن در ادامه میآید.
در گزارشهای انگشتشمار بیبیسی در مورد حادثه تیراندازی تگزاس محورهای زیر مشهود است:
۱. پرچمهای این کشور بر ساختمانهای دولتی به نشانه عزای عمومی به حالت نیمهافراشته درآمدهاند و همه از جمله رئیسجمهوری از این حادثه متاثرند.[۲۲]
۲. مسئولیت حوادث خشونتبار با اسلحه در آمریکا با قوانینی است که از اختلافهای جناحی نشات میگیرد. با اینکه رئیسجمهوری خواستار اصلاح قوانین حمل سلاح شده اما لابیهای اسلحه و جمهوریخواهان، از «حق قانونی» مالکیت اسلحه حمایت میکنند.[۲۳]
اما در گزارشهای پرتعداد بیبیسی فارسی در مورد حادثه ریزش ساختمان آبادان محورهای زیر قابل شناسایی است:
۱. تلاش برای تسری زمانی و مکانی اعتراضهای به استناد به ویدئوهای مخاطبان و تاکید بر شعارهای ساختارشکنانه. [۲۴]
۲.تاکید بر گزاره «ناکارآمدی» آواربرداری در متروپل و تکرار این ادعا که آواربرداری غیراصولی انجام میشود، بخش مهمی از آواربرداری را مردم انجام میدهند و مردم از عملیات نجات و آواربرداری ناراضی هستند.[۲۵]
۳. القای تردید نسبت به مرگ عبدالباقی و همچنین شبههافکنی در مورد رسیدگی به تخلفات او که هزینهاش جان شماری از شهرندان است.[۲۶]
۴. بایکوت پیام همدلانه و مطالبهگرانه رهبر معظانقلاب در مورد حادثه متروپل و تلاش برای دوقطبیسازی میان حکومت و مردم[۲۷]
تیترها، تصاویر و لحن کلام در گزارشهای تیراندازی تگزاس در خدمت انتقال پیام استقرار فضای آرام و کنترل شده است، اما گزارشهای مرتبط با متروپل پیام ناکارآمدی، سوءمدیریت و التهاب را انتقال میدهند.
۵. ضریبدهی به شایعهها و شنیدهها به ویژه در مورد مراودههای مالک ساختمان با مدیران محلی و ملی و مدیران ارشد استانی و منطقه آزاد اروند[۲۸]
۶. تاکید بر بیاعتمادی مردم به گزارشهای رسمی[۲۹] و بیصداقتی رسانهها در خبررسانی بیطرفانه و درست به ویژه در مورد مرگ مالک ساختمان.[۳۰]
۷. القای استقرار فضای امنیتی در آبادان، اخلال در اینترنت و حضور نیروهای ضد شورش به جای نیروهای امدادی[۳۱]
جمعبندی
با وجود همزمانی دو حادثه فروریختن ساختمان متروپل در آبادان و تیراندازی در تگزاس، اختلاف در میزان و شیوه پوشش این دو رخداد در رسانههای ایران اینترنشنال و بیبیسی فارسی معنادار است. نکات زیر را میتوان از همسنجی پوشش این دو رخداد استخراج کرد.
۱. این دو رسانه تلاش میکنند تیراندازی در تگزاس را به مسالهای ایالتی تقلیل دهند و با برجسته کردن مساله آزادیهای بیشتر قوانین مرتبط با حمل سلاح در این ایالت نسبت به دیگر ایالتها،حادثه تیراندازی را مسالهای محلی معرفی کنند اما از آن سو، این رسانهها تلاش میکنند فروریختن متروپل را مسالهای ملی و مرتبط با حاکمیت معرفی کنند.
۲. رسانههای معاند میکوشند مسئولیت رخداد تگزاس را به گردن قوانین موجود و اختلافهای جناحی جمهوریخواهان و دموکراتها در خصوص قانون حمل سلاح اندازند؛ این در حالی است که در حادثه متروپل، مسئولیت حادثه را به طور مستقیم به حاکمیت به ویژه راس نظام متوجه میکنند.
۳. این رسانهها تلاش میکنند گزاره «بیتوجهی» حاکمیت به رخداد متروپل را در برابر آنچه توجه و همدلی مقامهای آمریکایی به تیراندازی تگزاس میخوانند، القا کنند. آن هم در حالی که رهبر معظم انقلاب روز جمعه پیام تسلیتی همدلانه را با داغدیدگان و مردم ایران منتشر کردند.
۴. تیترها، تصاویر و لحن کلام در گزارشهای مرتبط با تیراندازی تگزاس بهگونهای بود که شدت خشونت رخداد را در معرض نمایش نگذارد و پیام استقرار فضای آرام و کنترل شده را انتقال دهد. در حالی که تصاویر، ویدئوها و لحن کلام در گزارشهای مرتبط با متروپل، با انتقال پیام ناکارآمدی، سوءمدیریت، فساد، رانت، بیتوجهی به جان مردم و … سراسر تحریک افکار عمومی و التهاب را دامن میزند.