ایرانیها امروز چند دستهاند؛ یا خود داغدارانی هستند که در حادثه متروپل آبادان عزیزان خود را از دست دادهاند، و یا عزادارانی هستند که در داغ هموطنان خود سوگوارند. هیچ انسان شریفی از حادثه آبادان خرسند نیست؛ مسئولان تلاش میکنند پیکرها را از زیر آوارها خارج و از بدتر شدن بحران جلوگیری کنند؛ وزیر کشور و استاندار و رئیس هلال احمر و مسئولان دیگری از همان روزهای اول در صحنه حضور یافتهاند و مشغول مدیریت بحرانند؛ امدادگران بسیاری از اقصی نقاط کشور جان خود را در دست گرفتهاند و در شرایطی که احتمال ریزش بخش دیگری از ساختمان وجود دارد، اما فداکارانه مشغول تفحصاند، و رسانهایهای زیادی با حضور در صحنهای که میتواند خطرناک باشد، سعی میکنند اطلاعرسانی و موضوع را پیگیری کنند.
اگرچه همه آنها که دل در گروی ایران دارند، داغدارند، اما کنار آن، رسانهها و دولتهایی هم هستند که بسیار خرسندند، برای آنها از قضا ایرانیِ خوب ایرانیِ مرده است، مثلاً در همین روزها سه جریان مشخص، تلاش میکنند از حادثه متروپل پشمی برای کلاه سیاسی خود ببافند، از قضا این سه گروه ناشناخته هم نیستند و حاضران همیشگی میدانهای بحران برای مردم ایرانند.
این سه دسته در تمام این وقایع یک دستفرمان بیشتر ندارند؛ “سعی کنیم ایرانیِ بیشتری بمیرد” و خاصه آنکه این خونها ابزاری برای آنها در میدان سیاست باشد.
یکی از این سه جریان، سعودیها هستند که تلویزیون وابسته به آنها یعنی ایران اینترنشنال، برای تبدیل یک حادثه به یک نزاع بزرگ ملی در ایران چیزی کم نگذاشته است. گروه دیگر منافقینی هستند که مدیریت صحنه در فضای مجازی به آنها سپرده شده است و بخش سوم این مثلث، همان همیشگی، یعنی بیبیسی از لندن است که مدیریت پیام را بهعهده دارد.
از قضا، وجه نمکین ماجرا آنجاست که همه این سه گروه، سابقه مشعشعی در مواجهه با مردم ایران دارند. آنها وانمود میکنند که از حادثه متروپل ناراحتند و خونخواه جانباختگان؛ اما به سابقه آنها که مینگری مسائل دهشتناکی میبینی؛ منافقین همانها هستند که دستکم ۱۷۰۰۰ نفر از ایرانیان را بیگناه ترور کردند، پدر را بر سر سفره شام مقابل چشم فرزند با کارد موکتبری سر بریدند؛ برادر را در حضور برادر پوست کندند و فجایعی آفریدند که کمتر گروه وحشی در طول تاریخ، حتی در عصر حجر یا قرون وسطی به آن آلوده شده است.
سعودیها هم همان گروهی هستند که فاجعه حج را آفریدند و صدها نفر از ایرانیان را به گام مرگ کشاندند و یا نقدتر و وسیعتر از آن، همانهایی هستند که در یمن، هر روز کودک و زن میکشند؛ بهنحوی که صدای قاتلان در عرصه جهانی را هم در آوردهاند.
اما بیبیسی بوق همان دولتی است که سالها پیش با تحمیل قحطی عظیم بر مردم ایران، نیمی از ملت آن زمان، یعنی حدود ۱۰ میلیون نفر را کشتند!
از این گروهها هرچه برآید، دلسوزی برای مردم قطعاً ساخته نیست، امّا حالا که متروپل به زخم بزرگی برای مردم ایران تبدیل شده است، موج خون برای این صداهای کثیف هم آماده شده است. هر خبری از جانباختن ایرانیها که در میان میافتد، ایرانیها آزرده و ناراحت و برخی خشمگین میشوند، امّا آلبانی (محل استقرار منافقین)، ریاض (پایتخت سعودی) و لندن، پشت نقابی از تظاهر به ناراحتی، بسیار مسرور میشوند، برای آنها هر ایرانی مرده، فرصت بزرگ است!