کشورهایی نظیر عربستان و امارات و همچنین دولت بایدن در آمریکا، با تکیه بر ابزارهای گسترده رسانهای و بعضا ژست های دیپلماتیک، خود را مایل به تنش زدایی با ایران و ایجاد روابط مناسب با این کشور معرفی میکنند اما عملا افکار دیگری را در سر دارند.
اخیرا ایالات متحده آمریکا و شورای همکاری خلیج فارس پس از برگزاری جلسه کارگروه خود درباره ایران که در ریاض پایتخت عربستان برگزار شد، بیانیه مشترکی را علیه کشورمان صادر کردند. در این بیانیه، ضمن استقبال از آغازِ دور جدید مذاکرات هسته ای ایران با “گروه چهار بعلاوه یک”: از ماهیت برنامه هسته ای ایران و پیشرفت های کشورمان در این حوزه، مساله نفوذ منطقه ای ایران، و قدرت موشکی و پهپادی تهران، شدیدا انتقاد شده است. در جریان این بیانیه که در نوع خود کم سابقه بوده است، آمریکا و شورای همکاری خلیج فارس به طور خاص، خواستار بازگشت فوری و متقابل ایران و آمریکا به برجام شدند. موضع گیری که طرحش، آن هم در شرایطی که قرار است گفتگوهای هسته ای در تاریخ 29 نوامبر آغاز شوند(هشتم آذر ماه)، پیام ها و نکات خاصی را در دلِ خود دارد که توجه به آن ها ضروری است.
*عملیاتی شدن سناریوی تکراریِ جوسازی علیه ایران قبل از آغاز گفتگوهای هسته ای
مدت هاست که کشورهای غربی و مخالف با ایران، قبل از هر دور گفتگوها و مذاکرات هسته ای ایران و غرب، اقدام به تولید جنجال و جوسازی های گوناگون در موضوعات مختلف مرتبط با کشورمان می کنند. در واقع، جریانهای سیاسی و رسانه ای مخالف با ایران سعی دارند تا از این طریق، دستِ خالی خود در چهارچوب مذاکرات هسته ای با یاران را به هر نحو ممکن پُر جلوه دهند و جای طلبکار(ایران) و بدهکار(کشورهای غربی) در چهارچوب مساله ای نظیر برجام را جابجا جلوه دهند.
از این منظر، بیانیه مشترک اخیر شورای همکاری خلیج فارس و آمریکا را نیز باید در راستای همین سناریوی تکراری ارزیابی کرد که هدف اصلی آن در وهله نخست، تصویرسازی منفی از ایران به عنوان کشوری نابهنجار در عرصه بین المللی و در سپس القای این گزاره به افکار عمومی و جهانیان است که انعقاد برجام هایِ دو و سه و … با ایران، نَه یک گزینه در رابطه با ایران، بلکه یک الزامِ حتمی است. مساله ای که البته با همراهی جدی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس نیز همراه شده است.
در این چهارچوب، بیانیه اخیر را بایستی بخش دیگری از پازل عملیاتیِ دولت بایدن علیه ایران در جریان نشست جی 20 با رهبران کشورهای اوپاییِ عضو برجام دانست که در قالب آن نشست نیز آمریکا و تروئیکای اروپایی، در بیانیه مشترکی علیه ایران موضع گیری کرده بودند. در این چهارچوب، دولت بایدن مطابق با سیاست اصلی خود در قبال ایران که مبتنی بر اجماع سازی بین المللی علیه این کشور است نیز رفتار می کند. اجماع سازی که مبنای آن نَه بر گزاره های منطقی، بلکه بر خصومت ورزی های جاه طلبانه استوار است.
*آشکار شدنِ عدم ارده جدی شورای همکاری خلیج فارس و دولت بایدن در تنش زدایی با ایران
یکی از نکات دیگری که بیانیه مشترک اخیر آمریکا و شورای همکاری خلیج فارس نشان داد این بود که اساسا نَه دولت بایدن و نَه کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نظیر امارات و عربستان سعودی، هیچ نیت جدی بر خلاف مواضع اعلامی خود جهت تنش زدایی با ایران ندارند. بلکه برعکس، راهبرد اصلی آن ها در معادله ایران، بر سناریوی تکراریِ “هویج و چماغ” استوار است که البته تهران نیز تاکنون گرفتارِ تله این سناریو نشده است.
در واقع، کشورهایی نظیر عربستان و امارات و همچنین دولت بایدن در آمریکا، با تکیه بر ابزارهای گسترده رسانهای و بعضا ژست های دیپلماتیک، خود را مایل به تنش زدایی با ایران و ایجاد روابط مناسب با این کشور معرفی میکنند اما عملا افکار دیگری را در سر دارند. موضوعی که بیانیه اخیر به خوبی آن را نشان داد. البته که پیش از این نیز بایدن علی رغم اصرارهای مکرر به مذاکره با ایران، از چین درخواست کرده بود که نفت ایران را خریداری نکند. امری که به وضوح نشان می دهد غرب و برخی متحدان آن، از مذاکره با ایران به دنبال حل مشکلات نیستند بلکه برعکس، دستورکارِ نابودی این کشور را دنبال می کنند.
*تکرارِ عامدانه یک گزاره انحرافی
یکی دیگر از نکاتی که در بیانیه مشترک اخیر آمریکا و شورای همکاری خلیج فارس به اشتباه به آن پرداخته شده، اشاره به این نکته بوده که بازگشت متقابل ایران و آمریکا به برجام، بهترین راه حل در چهارچوب معادله هسته ای ایران است. این درحالی است که یکچنین گزاره ای کاملا غلط است. اولا، ایران از برجام خارج نشده، این آمریکا بوده که از برجام به صورت یکجانبه خارج شده و ایران در پاسخ به این بدعهدی و متعاقبا دولت های غربی، پس از یک سال ادامه دادن به انجام تعهدات خود، رویه های جبرانی را در پیش گرفته است. دوما، این ایران است که از بدعهدی آمریکا در معادله برجام متضرر شده و واشنگتن و کشورهای متحد آن باید این نکته را بدانند و مسئولانه در پیِ جبران خسارت ها به ایران باشند. و در نهایت اینکه، ایران در اوج کارزار فشار حداکثریِ دولت ترامپ، تسلیم خواسته های آمریکا و متحدانش نشد، در این چهارچوب، بهتر است دولت بایدن و متحدان آن نیز چشم به جوسازی علیه ایران با هدف وادار کردن آن جهت انعقاد توافقی جدید نداشته باشند. توافق جدید از منظر تهران، بدون در نظر گرفتن منافع عینی ایران، ایجاد نخواهد شد.
نویسنده:سامان سفالگر