با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
اهل جنوب در ایران به خون گرمی مشهورند اما میان جنوبیها، حساب آبادانیها فرق میکند. آبادانیها «باحالند»، «بامرام» و به قول لوتیها، غیرت کشِ رفیق! حالا فکر کن این رفیق همشهری آنها هم باشد و آنهم بچه خیابان امیری، خبایان بازار تهلنجی، ادویههای جنوبی و کلی خاطره خوب همه لحظات زندگی در آبادان.
یک ساختمان بلندبالا که اتفاقا با عناوین رسمی میشود نماد «سرمایهگذاری بخش خصوصی!» در جنوب و خوزستان، به شکل فاجعهباری فروریخته، شهر که هیچ، کشور در بهت و ماتم فرو رفته و آبادانیها، خیلی غریبانه و مظلومانه، قربانی شدهاند.
آبادان داغدار شده، جراحت دیده، زخم خورده، مردمش ناراحتند و مردم داغدیده، خصوصا که آبادانی هم باشند، همدردی میخواهند، نه اینکه بخواهند، همدردی اندکی از غمشان خواهد کاست و در آن سو، احساس بدون غمخوار ماندن، احساس نادیده گرفته شدن و احساس بیتوجهی، این غم را عمیق میکند، و گاهی به خشم مبدل میکند.
در شرایطی اینچنین و مشابه، همه اطرافیان سعی و تلاش میکنند تا از کوچکترین اتفاقات، نشانهای برای همدردی با صاحبان عزا پیدا کنند تا همدردی را به مرتبه اعلا برسانند.
از ابتدای این فاجعه، وزیر کشور به آبادان رفته، کل کارها را رها کرده و چند روز است که ساکن آبادان شده، البته او قبلتر، زمانی که خیلی جوان بود هم برای دفاع از آبادان در مقابل دشمن، مثل خیلی از جوانهای آن زمان، به جنوب و آبادان رفته بود و ماهها و سالها، آنجا جنگیده بود.
در ساعتهای اول، رئیسجمهور در بین سفر مهم و نصف روزه عمان با معاونش در ایران تماس گرفته و پیگیر وضعیت مردم آبادان شده، استاندار و نماینده ولی فقیه در خوزستان از ساعات اولیه در آبادان بست نشستند، نفت و پالایشگاه هر آنچه ابزار و ماشین آلات سنگین لازم بود برای آوار برداری اعزام کردند. از تهران و جنوب، دهها آتشنشان و امداد گر زبده داوطلبانه به آبادان آمدند. دهها هیات برای خدمت رساندن به امدادگران، موکب برپا کردهاند، رسانهها برای پوشش لحظه به لحظه موضوع دهها خبرنگار خود را به صورت شبانهروزی در آبادان مستقر کردهاند. معاون اول رئیسجمهور به آبادان رفته، دولت جلسه ویژه رسیدگی به موضوع را تشکیل داده، دستگاه قضائی پیگیر مقصران است و چند مسئول و شهردار را بازداشت کرده است.
اینها همه و بیشتر از اینها برای این اتفاق افتاد که آبادان برای همه ایران مهم بود، برای مردم، مسئولین و نظام.
اما انگار یک حسی اصرار دارد به خودآزاری رسانهای، اینهمه نشانه از همدردی با مردم آبادان را به کناری گذاشته و تمام تلاشش را به کار میگیرد تا اثبات کند، آبادان و غم آبادان برای دیگران اهمیتی نداشته است. بجای اینکه تسلایی باشد بر غم مردم آبادان، به جای آنکه همه نشانهها را جمع کنند برای آرام کردن داغ آنها، انگار ارادهای اجماع کرده تا نمک را بر زخم آبادان بپاشد.
مگر میشود این غم بزرگ مردم آبادان، برای مردم ایران از مردم عادی تا مسئول و مدیر، بیاهمیت باشد. این مردم، خودشان یا جوانانشان را برای دفاع از آبادان جلوی گلوله دشمن فرستاند، امروز و در این غم که جای خود دارد.
علی نادری
اشتراک گذاری
با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.