اندیشکده راهبردی تبیین- بعد از سال ۲۰۱۴ که داعش خلافت خود را در خاورمیانه اعلام نمود، هر ساله شاهد کاهش فعالیتهای تروریستی در جهان بودهایم اما میزان فعالیتهای تروریستی در حال حاضر هنوز هم دو برابر دهه قبل و پنج برابر سال ۲۰۰۱ است[۱]. منطقه آسیا-اقیانوسیه که مشتمل بر بخش عمدهای از آسیا و همچنین آمریکای شمالی، اقیانوسیه و قسمتهایی از آمریکای جنوبی نیز است، مدتها است که دارای یکی از بالاترین میزان جرایم تروریستی در جهان است و چند سال اخیر نیز در این میان استثنا نبوده است. در این مقاله ابتدا نگاهی نظری به ریشهها و تقسیمبندیهای تروریسم در این منطقه خواهیم داشت؛ سپس به بررسی حملات تروریستی انجام شده در این منطقه در طی سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۰ خواهیم پرداخت و نهایتاً تحلیلی کلی از وضعیت تروریسم در منطقه و آینده آن خواهیم داشت.
- وضعیت کلی:
فعالیتهای آشوبگرایانه و تروریستی در منطقه آسیا-اقیانوسیه را میتوان به سه دسته کلی تقسیم کرد: تروریسم چپگرایانه که در پی براندازی حکومتهای سرمایهداری است، تروریسم قومی-سیاسی که توسط گروههایی انجام میشود که انگیزههای قومی دارند و آشوبهای سیاسی-مذهبی که گروههای دارای انگیزههای دینی آن را انجام میدهند[۲]. تداوم آشوب و بیثباتی در بخشهایی از این منطقه مانند افغانستان، پاکستان، سوریه و عراق وضعیت تروریسم در سراسر دنیا را تحت تأثیر قرار داده است. در حال حاضر شاهد آن هستیم که درگیریهای چپگرایانه و قومی هنوز هم در این منطقه رواج دارد و افزایش تنشهای سیاسی-مذهبی در سراسر جهان، این منطقه را نیز تحت تأثیر قرار داده است. ریشه تروریسم سیاسی-مذهبی در منطقه آسیا-پاسفیک به دهه ۹۰ بازمیگردد که جنگجویان فعال در جنگ افغانستان و شوروی به کشورهای خود بازگشتند و به گروههای تروریستی موجود ملحق شدند.
ویژگی فعالیتهای تروریستی در حال حاضر تأثیرپذیری عمده از جنبشهای فراملی مانند داعش و گروههای مرتبط با آن است.
ویژگی فعالیتهای تروریستی در حال حاضر تأثیرپذیری عمده از جنبشهای فراملی مانند داعش و گروههای مرتبط با آن است. برای درک بیشتر وضعیت گروههای جهادی در منطقه آسیا-پاسفیک اشاره به چند نکته میتواند روشنگر باشد. مطابق با پژوهشی که موسسه تحقیقاتی پیو[أ] انجام داده است، بین ۱ تا ۱۰ درصد مسلمانان ساکن منطقه آسیا- اقیانوسیه حمایت و پشتیبانی خود را از داعش اعلام کردهاند که اکثریت عمده آنان نیز ساکن مالزی هستند[۳]. جلوهای از این مسئله را میتوان در مثلاً با تأمل به این نکته بیشتر دریافت که در حال حاضر بیشتر از ۸۰۰ مالزیایی و اندونزیایی که تعدادی از آنها را هم زنان و کودکان تشکیل میدهند، تحت لوای داعش در عراق و سوریه مشغول فعالیت هستند؛ این به غیر از اتباع دو کشور مذکور است که به جبههالنصره پیوستهاند[۴]. تعداد اتباع آسیای مرکزی هم که به داعش یا جبههالنصره پیوستهاند، ۲۵۰۰ نفر است که شامل ۷۰۰ تاجیک، ۵۰۰ قرقیز، ۴۰۰ قزاق، ۳۶۰ ترکمن و ۲۰۰ ازبک است[۵]. تعداد اتباع اهالی کشورهای شمال شرق آسیا و جنوب اقیانوسیه نیز اگرچه پایین است، اما بیسابقه و فراتر از حد پیشبینیها است؛ به طوری که مثلاً در حال حاضر ۱۰۰۰ اویغور چینی در سوریه حضور دارند و ۱۱۰ تبعه استرالیا نیز در سوریه و عراق به گروههای تروریستی پیوستهاند[۶]. در جنوب آسیا نیز وضعیتی مشابه حاکم است. مطابق با گزارشهای موجود بین ۵۰۰ تا ۱۰۰ افغانستانی و پاکستانی در عراق و سوریه به داعش، جبههالنصره یا سایر گروههای مشابه پیوستهاند[۷] و ۲۰۰ نفر از اتباع مالدیو، ۳۶ سریلانکایی و ۲۳ هندی نیز به عضویت گروههای تروریستی داعش و النصره درآمدهاند[۸].
در دو دهه گذشته، حداقل در منطقه آسیا-اقیانوسیه، شاهد آن بودهایم که خطر گروههای چپگرا و قومی-سیاسی تهدید برخاسته از گروههای سیاسی-مذهبی را تحتالشعاع خود قرار داده است. گروههای چپگرا همچنان خطر مهمی برای دولتهای این منطقه به شمار میروند. ازجمله این گروهها میتوان به ناگزالها[ب] (گروه شورشی و جداییطلب مائوئیستی که از اواسط دهه ۶۰ در هند به صورت متناوب فعال است)، حزب کمونیستی ارتش جدید خلق[ت] فیلیپین (شاخه نظامی حزب کمونیست فیلیپین که در سال ۱۹۶۹ توسط خوزه ماریو سیسون[ث] تأسیس شده است) و گروههای جداییطلبی مانند Runda Kumpulan Kecil در جنوب تایلند و ارتش آزادیبخش بلوچستان[ج] که به دنبال تجزیه منطقه بلوچستان است، اشاره کرد. علیرغم آنچه درباره تهدید گروههای چپ و جداییطلب گفته شد، خطر اصلی تروریسم در مقطع فعلی گروههای سیاسی-مذهبی هستند. از این منظر هم اشاره به این نکته ضروری است که در بین گروههای سیاسی-مذهبی نیز شاهد کاهش نفوذ و فعالیت گروههای مسیحی، سیک، هندی و بودیست هستیم و در عوض فعالیت گروههای سلفی بالا رفته است. نقطه اوج فعالیت این گروهها در منطقه آسیا-پاسفیک، افغانستان و پاکستان هستند و علیالخصوص میزان فعالیت آنها در قسمتهایی از خاک پاکستان که موسوم به مناطق قبیلهای فدرال[ح] هستند و در مرز شمال غربی این کشور با افغانستان قرار دارند، بهشدت بالا است. وزیرستان جنوبی و شمالی نیز در جنوب خاک پاکستان از نقاط بحرانی فعالیت گروههای سلفی است. با توجه به اینکه منطقه آسیا-اقیانوسیه محل زندگی ۶۴ درصد از مسلمانان جهان به شمار میرود، گفته میشود که داعش در این منطقه به دنبال گسترش نفوذ، بیثباتسازی و تشکیل خلافت است. زمانی هم که در سال ۲۰۱۵، تعدادی از فرماندهان میانی طالبان پاکستان بیعت خود را با ابوبکر البغدادی رهبر طالبان اعلام نمودند، ابو محمد عدنانی، سخنگوی داعش، تشکیل شاخه این گروه در منطقه موسوم به خراسان – شامل کشورهای افغانستان، پاکستان، بخشهایی از ایران و … – را اعلام نمود و به این ترتیب منطقه مذکور به اولین “ولایت ” این گروه در قاره آسیا- البته به جز خاورمیانه- بدل شد[۹].
در دو دهه گذشته، حداقل در منطقه آسیا-اقیانوسیه، شاهد آن بودهایم که خطر گروههای چپگرا و قومی-سیاسی تهدید برخاسته از گروههای سیاسی-مذهبی را تحتالشعاع خود قرار داده است. گروههای چپگرا همچنان خطر مهمی برای دولتهای این منطقه به شمار میروند
در منطقه آسیا-اقیانوسیه، داعش بیشترین فعالیت را در جنوب آسیا دارد و در تمامی کشورهای این منطقه، به جز نپال و بوتان، به شبکهسازی روی آورده است. اتباع هند، سریلانکا، مالدیو، بنگلادش، پاکستان و افغانستان هم در سوریه و عراق به داعش، النصره و دیگر گروههای سلفی پیوستهاند. البته داعش به جز منطقه مذکور در مقطعی بهشدت به دنبال گسترش خلافت خود در شمال شرق و جنوب شرق آسیا نیز بود و حتی تحلیلهای کارشناسان مختلف در مقطعی نشان میداد که تحکیم شبکههای تروریستی این گروه در جنوب آسیا، آسیای مرکزی، آسیای جنوب شرق، آسیای شمال شرق و اقیانوسیه، منطقه آسیا-پاسفیک را در معرض تهدید فزاینده داعش قرار خواهد داد[۱۰]. زمانی هم که داعش در ژوئن ۲۰۱۴ نقشهای را منتشر کرد که در آن منطقهای به نام خراسان که مشتمل بر تمامی کشورهای آسیای مرکزی، سریلانکا، هند، پاکستان و ایران بود را یکی از ولایات خود اعلام نمود، این نگرانیها افزایش یافت[۱۱]. در حوالی سال ۲۰۱۶ نیز شاهد بودیم که داعش بهشدت به دنبال جذب نیرو از منطقه آسیای جنوب شرقی است تا به رویای تشکیل خلافت خود در این منطقه جامه عمل بپوشاند. در آن زمان گفته میشد که این کار در یکی از این دو منطقه انجام خواهد گرفت: شمال اندونزی یا جنوب فیلیپین[۱۲] که نهایتاً شاهد اتفاقات سال ۲۰۱۷ در منطقه ماراوی فیلیپین و تصرف پنج ماهه این منطقه توسط شاخه داعش در فیلیپین بودیم.
- مروری بر فعالیتهای تروریستی در منطقه آسیا-پاسفیک در دو سال ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰
- انفجار کلیسای جامع کاتولیکها در فیلیپین
اولین عملیات تروریستی در سال ۲۰۱۹ و در کلیسای جامع کاتولیکها در جزیره جولو در جنوب فیلیپین به وقوع پیوست که در آن ۲۳ نفر کشته شده و دهها نفر مجروح شدند. انفجار اول ساعت هشت و چهلوپنج دقیقه صبح و هنگامی که دعای صبح روز یکشنبه در حال برگزاری بود داخل کلیسا به وقوع پیوست و پس از رسیدن نیروهای پلیس و امداد به محل بمب دوم در پارکینگ کلیسا و مقابل در کلیسا منفجر شد[۱۳]. این عملیات توسط دو تبعه اندونزیایی انجام شده بود و انجام آن به گروه معروف و شناخته شده ابوسیاف و گروه جماعه انشار الدوله[خ]– یکی از گروههای سلفی فعال در اندونزی که عملیات زنجیرهای تروریستی معروف به سورابایا در سال ۲۰۱۸ هم به آن نسبت داده شده است- نسبت داده شده است. آنچه به این عملیات تروریستی اهمیت زیادی داده بود، از دو نکته منبعث میشد: اولاً این عملیات توسط گروههای تروریستی از کشور اندونزی و توسط اتباع این کشور در خاک فیلیپین انجام شده بود و حاکی از گسترش دامنه سلولهای تروریستی در منطقه و ترا-ملی[د] شدن این پدیده بود. ثانیاً این عملیان دومین اتفاق از این جنس در فاصله زمانی شش ماهه در خاک فیلیپین بود و نکته مهمتر آنکه وقوع دو عملیات تروریستی در خاک این کشور با این فاصله زمانی کوتاه در تاریخ فیلیپین بیسابقه بود[۱۴].
در منطقه آسیا-اقیانوسیه، داعش بیشترین فعالیت را در جنوب آسیا دارد و در تمامی کشورهای این منطقه، به جز نپال و بوتان، به شبکهسازی روی آورده است. اتباع هند، سریلانکا، مالدیو، بنگلادش، پاکستان و افغانستان هم در سوریه و عراق به داعش، النصره و دیگر گروههای سلفی پیوستهاند
- ظهور تروریسم دست راستی
اتفاق دیگری که در این زمان در منطقه آسیا-اقیانوسیه شاهد آن بودیم، انجام عملیاتهای تروریستی بود که از سوی افرادی با گرایشهای دست راستی و علیه اقلیتها انجام میشد. نقطه اوج این عملیاتهای تروریستی حمله برنتون تارانت در ۱۵ مارس ۲۰۱۹ به مساجد نور و لینوود در شهر کرایستچرچ نیوزلند بود که در آن ۵۱ نفر جان خود را از دست دادند. آنچه باعث اهمیت این عملیات میشد، این بود که یک فرد بدون وابستگی به گروه تروریستی خاص و به صورت منفرد و خودجوش دست به انجام عملیات تروریستی زده بود- این پدیده اصطلاحاً تروریسم گرگ تنها[ذ] نامیده میشود[۱۵].
- تیراندازی در پایگاه هوایی پنساکولا[ر]
در ششم دسامبر ۲۰۲۰ در طی تیراندازی در پایگاه نظامی پنساکولا توسط یک افسر نیروی هوایی عربستان به نام محمد سعید الشمرانی که دورههای آموزشی را در این پایگاه سپری میکرد، سه ملوان آمریکایی جان خود را از دست دادند و ۸ نفر نیز مجروح شدند. بررسی حساب توئیتری الشمرانی پسازاین حادثه نشان داد که او محتواهای ضدآمریکایی در این شبکه اجتماعی بارگذاری نموده و در مواردی هم نقلقولهایی از چهرههای اصلی گروه القاعده مانند اسامه بن لادن یا ایمن الظواهری منتشر نموده است[۱۶]. بیل یار، وزیر دادگستری ایالاتمتحده اظهار داشت که این عملیات با انگیزه افراطگرایی و الهام از «ایدئولوژی جهادی» صورت گرفته است. او افزود که الشمرانی روز یازدهم سپتامبر ۲۰۱۹ پیامی با این مضمون در اینترنت منتشر کرده بود: «شمارش معکوس آغاز شده است». وی سپس به محل برجهای دوقلویی که در حملات یازده سپتامبر مورد حمله قرار گرفته بود میرود و پس از آن بر شدت پیامهای ضدآمریکایی خود تا دو ساعت قبل از انجام تیراندازی ادامه میدهد. این مقام بلندپایه قضایی در آمریکا در ادامه یادآور میشود که در تحقیقات تکمیلی پلیس فدرال که بلافاصله پس از تیراندازی انجام شد هیچ نشانهای از همکاری و یا اطلاع دیگر نظامیان تحت آموزش در آمریکا از این اقدام یافت نشده است. با این وجود به گفته وزیر دادگستری آمریکا پلیس فدرال در ادامه تحقیقات خود به این نتیجه رسید که بیستویک نفر از نظامیان تحت آموزش در ایالات متحده حامل و یا منتشرکننده «محتویهای تهاجمی» بودهاند. بر اساس اظهارات وزیر دادگستری آمریکا پروفایل هفده تن از این نظامیان سعودی حاوی مطالبی با گرایشهای «جهادی و ضد آمریکایی» بوده اما هیچ نشانهای از عضویت و یا همدستی آنها با یک گروه تروریستی یافت نشده است[۱۷]. ازآنجاکه این عملیات توسط یک افسر سعودی انجام گرفته بود، چالشهای جدی درباره تحقیق از نظامیان خارجی که برای آموزش به ایالات متحده اعزام میشوند، ایجاد شده است. علاوه بر این عملیات مذکور، یکی از معدود نمونههای عملیات تروریستی در خاک ایالات متحده پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به شمار میرود.
- چپ افراطی هند
یکی از گروههایی که در سالهای اخیر در کنار تروریستهای سلفی به دلیل فعالیتهای خود از شهرت بسیاری، مخصوصاً در هند، برخوردار گشته است، ناگزالها[ز] هستند. ناگزال در هندوستان به اعضای هر گروه گریلایی کمونیستی گفته میشود که با حزب کمونیست هند (مائوئیست) در پیوند باشد. اگرچه میزان مرگ و میز بر اثر عملیاتهای آنها بسیار کمتر از عملیاتهای گروههای سلفی است اما آنها بسیار فعالتر از گروههای جهادی هستند و میزان عملیاتهای انجام شده توسط آنان در سال ۲۰۱۸، دو برابر عملیاتهای کل گروههای تروریستی است[۱۸].
- ارتش نوین خلق فیلیپین[س]
ارتش نوین خلق یک گروه شورشی مائویستی و شاخه چهارهزارنفره از شورشیان مسلح حزب کمونیست فیلیپین است که اعضای آن از چهار دهه گذشته تاکنون علیه دولت مرکزی میجنگند. ارتش نوین خلق فعالترین گروه تروریستی در فیلیپین به شمار میرفت- پیش از بحران ماراوی و قدرت گرفتن داعش- که از نظر تعداد فعالیتهای تروریستی در سال ۲۰۱۸، رتبه ۵ را در منطقه آسیا-اقیانوسیه به خود اختصاص داده بود.
علیرغم تمامی فعالیتهای تروریستی که از آنها سخن به میان آمد، این قبیل حملات چندین سال است که روندی نزولی دارند و بهطور مشخص این مسئله را میتوان در پاکستان، تایلند، هند و اندونزی دید
- شورشهای جداییطلبانه در جنوب تایلند:
در کشور تایلند نیز شاهد آن هستیم که مذاکرات صلح از سال ۲۰۱۸ متوقف شده است و موج خشونتها نیز که از سال ۲۰۰۴ رو به آرامی گذاشته بود، بعد از کشته شدن یکی از مظنونین جداییطلب در بازداشت دولت، دوباره شدت گرفته است. نوامبر ۲۰۱۹ خونینترین ماه تایلند بعد از سال ۲۰۰۱ بود که در آن مردان مسلح ۱۵ نفر را در یک ایست و بازرسی در جنوب تایلند به قتل رساندند[۱۹]. البته در سال ۲۰۲۰، گروه باریسان رولوسی ناسیونال[ش] که بزرگترین گروه شورشی در جنوب تایلند به شمار میرود، در اقدامی که از سال ۲۰۱۳ بیسابقه بود، با نمایندگان دولت بانکوک دیدار نمود و با آنها مذاکره کرد. البته اگرچه این دیدار اقدامی مثبت تلقی میشود، اما دورنمای برقراری صلح در جنوب تایلند ناامیدکننده است.
- شورشهای جداییطلبانه در میانمار
در چند سال گذشته منطقه آسیا-پاسفیک باز هم درگیر شورشهای جداییطلبانه در میانمار و علیالخصوص ایالت غربی روهینگیا بوده است؛ شورشهایی که حاصل آن آوارگی ۹۰۰ هزار نفر از مسلمانان این منطقه و مهاجرت اجباری آنان به بنگلادش و تشکیل بزرگترین اردوگاههای آوارگان جهان در این کشور بودهایم. با این وجود، بیشتر خشونتهای این منطقه منبعث از فعالیتهای گروه موسوم به ارتش آرخان[ص] است که در پی کسب استقلال از دولت مرکزی است اما در قبال مسلمانان سیاستی خشونتبار و مشابه دولت دارد[۲۰]. ارتش آرخان در دو سال گذشته به فعالیتهای خود شدت بخشیده است، به طوری که اولین عملیات خود را در سال ۲۰۱۹ علیه یک پاسگاه مرزی انجام داد که طی آن ۱۳ نفر جان خود را از دست دادند؛ از آن زمان و بر اثر درگیریهای دو طرف صدها نفر جان خود را از دست دادهاند[۲۱].
- وضعیت فعلی و دورنمای آینده
همانطور که در ابتدای گزارش هم مورد اشاره قرار گرفت، علیرغم تمامی فعالیتهای تروریستی که از آنها سخن به میان آمد، این قبیل حملات چندین سال است که روندی نزولی دارند و بهطور مشخص این مسئله را میتوان در پاکستان، تایلند، هند و اندونزی دید. مثلاً تعداد حملات تروریستی در سال ۲۰۱۹ در اندونزی از ۱۵ عدد در سال قبل از آن به ۸ عدد کاهش یافت[۲۲]. یکی از دلایل این امر قطعاً کشته یا دستگیر شدن رهبران اصلی گروههای تروریستی در منطقه است؛ مثلاً در سال ۲۰۱۹ محد رفیعالدین[ض] و وان مهد آکوئیل وان زینال عابدین[ط] که اصلیترین جذبکنندگان نیرو برای داعش در مالزی به شمار میرفتند، در حمله نیروی هوایی روسیه در باغوز[ظ] سوریه کشته شدند[۲۳]. ارتش فیلیپین نیز در همین سال آخرین رهبر گروه مائوته شاخه داعش در فیلیپین- را به هلاکت رساند[۲۴]. یکی دیگر از اقداماتی که در این میان بسیار مؤثر بوده است، مقابله نرم با تروریسم است. مثلاً در ژوئن ۲۰۱۹ دولت هند ۲۱ مرکز مشاوره را در ایالت کرالا- که اصلیترین مرکز حامیان داعش در هند به شمار میرود- تأسیس نمود تا از طرق نرم و استفاده از مشاوره به زدودن رادیکالیسم از منطقه اقدام کنند[۲۵]. در جولای ۲۰۱۹ نیز دولت فیلیپین مجموعه جدیدی از قوانین را اجرایی نمود که یکی از بندهای آن، همکاری بین رهبران مذهبی و دولت برای جلوگیری از افتادن جوانان به دام افراطیگرایی است[۲۶]. البته در این میان چالشهای جدی هم وجود دارند که از جمله آنها میتوان به بالاگرفتن موج ملیگرایی هندوئیستی در هند، وقایع مربوط به شینجیانگ در چین، بحران آوارگان روهینگیا و بازگشت تروریستها از خاورمیانه به کشور خود اشاره کرد.