حمله روسیه به اوکراین، نخستین جنگ بزرگ در اروپا پس جنگ های بالکان در دهه ۹۰، نقطه عطفی در تاریخ این قاره پس از جنگ سرد محسوب می شود. همانطور که مورد آلمان نشان می دهد، این جنگ چالش های امنیتی مهمی را برای کشورهای اوراسیا و فراتر از آن ایجاد کرده و به تغییرات غیرمنتظره در مولفات سیاست خارجی و امنیتی قدیمی اروپا در برابر رژیم های خودکامه انجامیده است.
ایران به هیچ وجه در برابر این تغییرات ژئوپلیتیکی مصون نیست. پیش از شروع جنگ اوکراین، مذاکرات هستهای ایران برای احیای برجام ظاهراً در حال ثمردهی بود و با شروع جنگ، به نظر می رسید تهران و مسکو مواضع خود را تغییر دهند و حتی ترس از فروپاشی مذاکرات به وجود آمد، ولی از اواخر ماه مارس به نظر می رسد که مذاکرات به مسیر خود بازگشته است و انتظار می رود که به زودی به توافق منجر شود.
این جنگ سرد تازه که روسیه را در برابر ائتلاف دو سوی آتلانتیک قرار داد، بحثهایی را در داخل ایران درباره پیامدهای آن بر جایگاه این کشور در نظم جهانی برانگیخته است.
واکنش رسمی جمهوری اسلامی به تهاجم روسیه بازتاب تبلیغات جنگی مسکو بود و در بیشتر موارد، این تهاجم به عنوان عملیات ویژه روسیه توصیف شد که در آن، روسیه فقط از امنیت خود در برابر چندین دهه توسعهطلبی بیثباتکننده غرب محافظت میکند. مقامات ارشد ایران معتقدند حمله روسیه به اوکراین یک اقدام ضروری برای مقاومت در برابر تجاوزات غرب/ناتو است. آنها با دفاع از روسیه، تلویحاً موضع تهاجمی منطقهای ایران را توجیه میکنند.
از نگاه مقامات ایران، اقدام روسیه علیه اوکراین در برابر تردید غرب، در راستای منافع خود تهران است و با راهبرد کلان ایران برای مقابله با آمریکا و قدرتنمایی در خاورمیانه و فراتر از آن همپوشانی دارد. بی میلی غرب برای مداخله به ویژه نظامی نیز نشانه زوال قدرت امریکا تلقی می شود.
با این حال، روایت طرفدار کرملین جمهوری اسلامی بدون چالش نمانده است. پس از آن که سفارت روسیه در تهران گزارش خبرگزاری تسنیم را در توصیف عملیات پوتین به عنوان تهاجم، محکوم کرد، این گزارش از فضای مجازی حذف و با گزارشی مطابق با بیانیه رسمی کرملین جایگزین شد. سفیر روسیه در تهران روز ۹ مارس در کنفرانس مطبوعاتی خود از رسانههای ایرانی خواست از واژه های جنگ یا حمله در پوشش خبری خود استفاده نکنند. این یک مداخله آشکار در امور داخلی ایران تلقی شد و خشم افکار عمومی را در این کشور برانگیخت.
با این حال، انزوای جدید روسیه ممکن است جایگاه ایران را در روابط دوجانبه بهبود بخشد، به شرطی که تهران از کارت های خود به دقت استفاده کند و به قدرتی دنباله روی هوس های پوتین تبدیل نشود.
به موجب توافق با روسیه که وزارت امور خارجه ایران آن را تقریباً نهایی شده اعلام کرده است، مسکو از برجام و منافع تهران در شورای امنیت دفاع میکند و در عوض، به قراردادهای مطلوب در زمینه میادین نفت و گاز ایران دست می یابد. از نگاه روسیه، ایران یک برگ برنده واقعی است که مسکو را قادر میسازد از تهدید ایران در برابر غرب استفاده کند و در عین حال از روابط با تهران برای احیای صنعت هستهای خود و کسب منافع اقتصادی، سود ببرد.
اگر ایران روابط خود را با غرب عادی کند، به احتمال زیاد نفوذ روسیه را به شدت کاهش خواهد داد. به عبارت دیگر، یک ایران غرب گرا تهدیدی بزرگتر از یک ایران هسته ای برای منافع مسکو خواهد بود.
ماهیت و پیامدهای احتمالی روابط ایران با روسیه در سراسر جامعه ایران مورد بحث جدی قراردارد. نگرانی ایران ناشی از عدم توازن در روابط دوجانبه و عدم ارتباط بین منافع ملی و منافع نظام در برابر روسیه یا چین است. این نگرانی ها ریشه در تاریخ و واقعیت های ژئوپلیتیکی منطقه دارد. برخی از عناصر جامعه سیاست خارجی ایران روسیه را بازیگری فرصتطلب می دانند که فقط بر دستیابی به اهداف خود متمرکز شده است. روسیه متهم به نقض قراردادهای تسلیحاتی، خرابکاری در روند برجام و حفظ روابط نزدیک با دشمنان منطقهای ایران (اسرائیل، امارات و عربستان) است.
تظاهرات ضد جنگ در مقابل سفارت روسیه در تهران نشان دهنده احساسات ضد مسکو است. با این حال، هیچ مخالفت سازمان یافته ای با تعمیق روابط ایران با روسیه و چین وجود ندارد. در حالی که ایران روسیه را ضامن نظامی-امنیتی قدرتمند برای ثبات و استقرار خود میداند، جامعه ایران اتحاد با روسیه را تهدیدی برای آرمانهای دموکراتیک می داند.