مدت هاست که مساله حذف ارز 4200 تومانی، به یکی از موضوعات داغ و مهم در عرصه معادلات اقتصادی و مناظرات کارشناسان و تحلیلگران اقتصادی مختلف تبدیل شده است. در این راستا، بسیاری از اقتصاد دانان از ضرورت حذف این ارز به دلیل هزینه های سنگین تحمیلی از سوی آن به اقتصاد ایران و به طور خاص رانت ها و فسادهایی که از آن ناشی می شود، اشاره داشته اند.
این در حالی است که برخی دیگر به این نکته پرداخته اند که حذف ارز مذکور در نوع خود می تواند آسیب هایی را متوجه مردم کند و باعث بالا رفتن قابل توجه قیمت کالاهای مورد نیاز آن ها شود. در این میان حتی برخی این گونه استدلال می کنند که چه حذف و چه عدم حذف این ارز، دارای آثار و تبعاتی است که باید آن ها را به دقت مورد توجه قرار داد.
با این همه، کفه منتقدان ارز 4200 تومانی(که جهت تامین کالاهای اساسی در نظر گرفته شده بود) قوی تر بوده و مخالفان این ارز بر این باورند که تنها بخش کمی از مردم از منافع این ارز بهره برده اند و در عین حال، توقف تخصیص این ارز نیز می تواند صرفه جویی قابل توجه ارزی را سبب شود(با توجه به جلوگیری موثر از قاچاق و سوداگری). با این همه، با توجه به تحولات اخیر و حذف ارز ترجیحی برای آرد و گندم و متعاقبا افزایش قابل ملاحظه قیمت اقلامی نظیر ماکارونی و نان فانتزی، بسیاری به طرح این سوال می پردازند که آینده اقتصادی ایران چگونه خواهد بود؟ آیا باید منتظر افزایش قابل توجه قیمت دیگر کالاهای اساسی نیز باشیم؟ آیا دولت برنامه ای مشخص و مستحکم جهت مقابله با آسیب های ناشی از حذف سیاست اعطای ارز 4200 تومانی دارد؟ “آلبرت بغزیان”، مدرس دانشگاه و کارشناس مسائل اقتصادی در گفت و گو با الف به بررسی پرسش های مذکور پرداخته است.
برخی مخالفان حذف سیاست تخصیص ارز 4200 تومانی از آثار و تبعات منفی آن بر فضای کلی اقتصاد در شرایط کنونی سخن می گویند و معتقدند این اقدام می تواند هزینه های زیادی را برای کشور به دنبال داشته باشد. آیا با این گزاره موافقید؟
البته که من هم موافقِ دائمی نبودن سیاست تخصیص ارز 4200 تومانی بوده و هستم با این حال، به نظر من انجام این اقدام(حذف ارز 4200 تومانی) در شرایط کنونی، با چالش هایی خاص رو به رو است. دلیل اصلی این مساله نیز این است که باید توجه داشته باشیم، شرایط اقتصادی ما هنوز تثبیت نشده است. مثلا ما در مورد نرخ ارز هنوز شرایط باثباتی را نمی بینیم. درست است که مدتی است دامنه نوسان آن محدود شده و بانک مرکزی در حال مدیریت این مساله است با این حال، با توجه به شرایط کلی مرتبط با کشور نظیر شرایط خاص مذاکرات اتمی وین، تداوم تحریم ها و یا دیگر چالش های اقتصادی داخلی، همه و همه مردم را به سمت کسب و کارهای زود بازده و فوری می کشانند.
حال در این شرایط، با حذف ارز 4200 تومانی، تا حدی برخی چالش ها و مشکلات پیش می آیند. در این رابطه دولت می گوید، حذف ارز 4200، اثر چندانی بر اقتصاد ندارد، یعنی آنقدر از این نرخ 4200 تومانی ارز سواستفاده شده و آن را گرفته اند، که الان اگر این ارز حذف شود، بهتر است. در این چهارچوب من می گویم که چرا حذف کنیم؟ ما می توانیم جلو سواستفاده ها از این ارز را بگیریم و آن هایی که مثلا با استفاده از این ارز، گندم، نهاده های دامی و یا کالاهای اساسی وارد می کنند را وادار کنیم که زمانی ارز 4200 تومانی می گیرند، کالای خود را نیز با بهای متناسب با آن بفروشند نه اینکه کالاها را احتکار کنند و یا آن ها را به نرخ آزاد بفروشند.
از این منظر، این بخش رها شده و در عوض گفته می شود که از ارز 4200 تومانی سو استفاده می شود. خوب در این فضا باید گفت اساسا سو استفاده امری طبیعی است. وقتی ما تعهدی نمی گیریم از گیرندگان ارز 4200 تومانی، سواستفاده های ناشی از مساله نیز نتیجه ای کاملا طبیعی است. وقتی هم که ارز 4200 حذف می شود و ما می گوییم که پول آن را نیز به مردم خواهیم داد، عملا با افزایش قیمت ها رو به رو می شویم که در مورد اخیر مثلا در بحث افزایش قیمت نان باگت یا دارو و روغن شاهد آن بودیم. ماکارونی هم که خیلی زود خود را نشان داد.
در این چهارچوب، ما می گوییم که یارانه اش را به مردم می دهیم و اما توجه نداریم که این سوی ماجرا، عملا قیمت رها شده است. از طرفی باید این سوال را پرسید که آیا یارانه اعطایی که رقمی در بازه 300 تا 400 هزار تومان است نیز افزایش پیدا می کند؟ اساسا چالشی را که در مورد یارانه قبلی اعطایی به مردم داشتیم، این بود که با گذشت زمان و با تغییر برخی واقعیت های اقتصادی، این یارانه تغییری نکرد. در این چهارچوب، عملا از حیث اقتصادی سوال ها و چالش ها در مورد حذف ارز 4200 و به طور خاص کنترل بازار و نظارت ها بر آن و حمایت از مردم، افزایش پیدا کرده و می کند.
به نظر شما سیاست درست در این رابطه چه می تواند باشد؟
به نظر من اولا تا حدی باید ثبات اقتصادی ایجاد شود و سپس می توان قیمت این ارز را به صورت تدریجی افزایش داد. مثلا اکنون 4200 تومان است، می توان پس از مدتی آن را 8000 تومان کرد و همینطور به صورت پلکانی افزایش داد. در این چهارچوب، با اتخاذ تدابیر خاص اقتصادی و در عین حال تقویت بیش از پیشِ بخش نظارتی، می توان جلوی سو استفاده ها را گرفت. آنچه در شرایط کنونی حاکم است به نظر به ویژه در بحث حمایت از مصرف کننده، با برخی چالش ها رو به رو است. از این منظر انگار که ما به یک فرد واکسن کرونا می زنیم، بعد به او می گوییم برو در خیابان. بعد می گوید، خوب ماسک چه می شود؟ ما می گوییم، نیازی نیست تو دیگر واکسن زده ای.
در معادله ارز 4200 نیز همین نسبت برقرار است. ما هم در حال حذف کردن ارز 4200 تومانی هستیم و هم قیمت ها را رها می کنیم. این مساله شدنی نیست و هر دو باید وجود داشته باشد. از این رو، نگرانی در مورد افزایش قیمت کالاها وجود دارد. البته که این اقدام دولت می تواند محاسنی نظیر کنترل نقدینگی، کاهش کسری بودجه یا کاهش دست اندازی به منابع ارزی را هم داشته باشد، با این حال، در هفته اخیر ما یک چشمه از اتخاذ سیاست مذکور را در بحث افزایش قیمت ماکارونی و نان باگت دیدیم.
این روند باید تدریجی باشد. اگر هم که نیست و قرار است یارانه به مردم داده شود، باید دنبال نظارت برویم و اجازه ندهیم که بازار و قیمت ها از کنترل خارج شوند. البته که من در این رابطه هنوز برنامه مشخصی را از سوی دولت ندیده ام. مساله ای که باید از سوی تیم اقتصادی دولت با قدرت مورد بررسی قرار گیرد و از چالش های احتمالی ناشی از آن جلوگیری شود.
آیا در ادامه راه شاهد افزایش قیمت کالاها و خدمات خواهیم بود؟
البته که دولت هم این مساله را رد نکرده است و اساسا یارانه پرداختی 300 و 400 هزار تومانی را نیز به همین دلیل اعطا می کند. البته که این یارانه هم پس از دو سه ماه که کالابرگ الکترونیکی به مردم داده شود، حذف می گردد. در این چهارچوب مشخص خواهد شد که حالا مردم به چه میزان می توانند کالا دریافت کنند. مثلا مقدار مشخص مرغ، گوشت، و غیر دریافت کنند. در آن زمان است که قیمت ها عملا به حالت آزاد می رسند.
مهمترین بخش یا بخش هایی که اکنون دولت با حذف ارز 4200 تومانی باید توجه ویژه ای را به آن معطوف کند، چیست؟
یکی از چالش های اساسی ما در مباحث اقتصادی این است که ما از یک بیماری خود را خلاص می کنیم اما پیش بینی بیماری های دیگر را نمی کنیم و یا اساسا مبتلا به بیماری های دیگر می شویم. ما باید توجه داشته باشیم که تجربه تاریخی ما در سیاست های اقتصادی نشان داده که پس از وضع یک سیاست مهم اقتصادی، ما اساسا باید سیاست های پشتیبان و حمایتی اقتصادی را نیز تعریف کنیم. مساله ای که اگر انجام نشود، خود می تواند آسیب های جدیدی را برای کلیت فضای اقتصاد و مردم ایجاد کند. از این منظر، ما باید اقدامات خود را در عرصه اقتصاد با سیاست هایی که قابل پیش بینی هستند، همراه کنیم.
از این رو، من مهم ترین چالش را در شرایط کنونی در بحث نظارتی می دانم. اگر این بخش تقویت شود، می تواند از اینجا برخی آسیب های گسترده تر که در آینده خود به بیماری هایی جدی در فضای اقتصاد تبدیل می شوند، جلوگیری کند. مساله ای که می تواند آسیب ها بر مردم را نیز کاهش دهد. البته که در سخنرانی اخیر رئیس جمهور کشورمان نیز به نوعی شاهد این مساله بودیم و ایشان گفتند که نظارت ها باید جدی شود. با این حال، باید منتظر ماند و دید که آیا در عرصه میدانی نیز این مهم به وقوع می پیوندد.