پرده اول: «هرکسی که با زر و زور و تزویر همعقیده باشد را باید از میان برداشت، ما لیستی تهیهکرده تا هرکسی که به آرمان انقلابی معتقد نباشد را از میان برداریم؛ به دو شیوه هم این کار را میکردیم؛ برخی مثل (شهیدان) مفتح؛ مطهری و قرنی را با اسلحه و برخی دیگر را در نشریاتمان ترور شخصیتی میکردیم؛ معتقد بودیم که خرد کردن شخصیت این نیروها باعث حذف آنها میشود!» این جمله بخشی از اعترافات یک قاتل زنجیرهای در دادگاه انقلاب است.
حسن اقرلو یکی از رهبران گروهک فرقان در دادگاه اعتراف کرد که تشکیلات او دچار چنان جمودی شده بود که هر کس با نظرات آنها همخوانی نداشت باید از میان برداشته میشود. [۱] ماجرای فرقانیها و قربانیان یکی از تجربیات انقلاب اسلامی است که همواره امکان بازتولید دارد. گروهی که با خودبزرگبینی و کیش شخصیت آسیبهای مهمی به کشور وارد کرده و سرمایههای اجتماعی فراوانی را بر باد داد.
بر اساس آرشیو باقیمانده در پروندهٔ فرقان، اعضای آن ۱۲۰ نفر بودند که هستهٔ عملیاتیشان به پنجاه نفر میرسید؛ نیروهایی که مستقیماً در عملیات ترور دست داشتند ۱۷ نفر بودند. گفته میشود پس از پیروزی انقلاب اسلامی، انتخاب خطمشی مسلحانه و راهاندازی جوخههای ترور و حذف چهرههای نظام توسط اکبر گودرزی و چند نفر از نزدیکانش صورت گرفت.
در این تصمیمگیری حسن آقرلو، محمد متحدی، عباس عسگری و علیرضا شاهبابابیگ، حمید نیکنام و غلامرضا یوسفی شرکت داشتند. این تصمیمگیری در خانهای تیمی واقع در خیابان آزادی که توسط محسن سیاهپوش اجارهشده بود گرفته شد. [۲]
گروه فرقان بر پایه تز علی شریعتی مبارزه با زر، زور و تزویر بنیان گذاشتهشده است؛ این گروه معتقد بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسئله «عدالت اجتماعی» حلنشده و باید دوباره انقلاب کرد. اکبر گودرزی دریکی از یادداشتهای باقیمانده نوشته است که باید آنقدر چرخه ترور ادامه پیدا کند؛ تا نظام سقوط کرده و گروهی صاحب عدل حاکم شود! [۳]
سطح انحراف فکری در گروه فرقان و نیز منافقین به حدی بود که امام (ره) خود به صحنه آمده و به تعبیری اولین جرقه فکری مقابله با این گروهکها را رهبر انقلاب میزند. حضرت امام پس از ترور رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی میفرمایند: «اکنون دشمنان انقلاب با سوءقصد به شما که از سلالهٔ رسول اکرم و خاندان حسین بن علی (ع) هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فداکار در جبههٔ جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز درصحنهٔ انقلاب میباشید، میزان تفکر سیاسی خود و طرفداری از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند. اینان با سوءقصد به شما عواطف میلیونها انسان متعهد را در سراسر کشور بلکه جهان جریحهدار نمودند. اینان آنقدر از بینش سیاسی بی نصیباند که بیدرنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایات دست زدند و به کسی سوءقصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنینانداز است.»[۴]
علی شریعتی در حسینیه ارشاد – برداشت ناصحیح گروهک فرقان از عدالتخواهی شریعتی موجب حرکت آنها به سوی عملیات مسلحانه شد
تشکیلات فرقان ازلحاظ فکری یکی از عجیبترین و التقاطیترین نیروهای تاریخ سیاسی معاصر در ایران است؛ در سالنامه یکم فرقان با اشاره به تاریخ خونین تشیع به پنج شهید تحت عنوان شهدای اول تا پنجم ایدئولوژی اشارهشده است. شهید اول (محمد بن مکی عاملی جزّینی در قرن هشتم) شهید ثانی (زینالدین بن علی بن احمد عاملی در سده دهم هجری)، شهید ثالث (حاج ملأ محمدتقی برغانی قزوینی قرن سیزدهم هجری قمری)، شهید چهارم مجید شریف واقفی عضو سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و شهید پنجم علی شریعتی! فرقان باوجودآنکه ادعا میکرد با طبقه روحانیت تضاد دارد، اما با برخی افراد منحرف چون حبیبالله آشوری و جلال گنجهای ارتباط داشت.
روایتی شفاهی درشکه و ساختار فرقان قابل تأمل است! مرتضی الویری از مجذوبان و یکی از گردانندگان گروه «فلاح» که بعد از انقلاب از تشکیلدهندگان «سازمان منحله مجاهدین انقلاب اسلامی» بود میگوید:
باخبر شدیم که تفسیرهایی از قرآن در حال انتشار است و دستبهدست میگردد ازجمله تفسیر سوره کهف و بخشهایی از سوره بقره که این تفسیرها نگاهی نو به قرآن داشت. وقتی اینها را خواندیم برایمان بسیار جالب بود و احساس میکردیم قرائت دیگری از اسلام در حال مطرحشدن است. به نظر میرسید این دیدگاهها مترقیتر و نوتر از دیدگاه دکتر شریعتی بود. این مسئله برایمان جالب بود و احساس میکردیم این دیدگاه عدالتطلب و جدید که گرایش بسیار پررنگی با مسائل اجتماعی دارد میتواند در جریان مبارزاتی به کارمان بیاید و به درد ما بخورد. ما در گروه فلاح برنامههای آموزشی مذهبی و اسلامی داشتیم. وقتی با طرز تفکر گروه فرقان روبهرو شدیم، تصمیم گرفتیم این را هم در گروه خودمان بررسی کرده و برای اعضا ارائه و توزیع کنیم. امکانات گروه فرقان بسیار محدود بود، ازاینرو ما سعی کردیم به آنها برای نگهداری این جزوهها کمک کنیم. به یاد دارم مقدار زیادی از این جزوهها را در خانهیکی از دوستان در تهراننو نگهداری میکردیم و مقداری از آن را هم به باغی در دماوند بردیم و جاسازی کردیم تا بهتدریج مورداستفاده قرار بگیرد! [۵]
البته اندیشههای فرقانیها برخلاف زرقوبرق برای جذب جوانان و نیروهای خام؛ به دلیل فقدان ایدئولوژیک خیلی زود دچار فروپاشی شده است.
حجتالاسلام ناطق نوری در گفتگو با نشریه یادآور و در پاسخ به سؤال «یکی از مهمترین ویژگیهای دادگاه فرقان این بود که تعداد اعدامیهای آن خیلی کمتر از کسانی بود که به دست آنها شهید شده بودند»، میگوید «: فقط سه چهار نفر از اینها لجبازی کردند و بر مواضع خود ماندند وگرنه بقیه برگشتند. علت هم این بود که دوستان ما و ازجمله مرحوم (شهید) لاجوردی انصافاً برای بحث و روشنگری اینها وقت و انرژی فراوانی گذاشتند و اغلب تا سپیده صبح با اینها صحبت میکردند. گاهی هم اینها را با سرانشان روبرو میکردیم»
ناطق نوری در ادامه میگوید:
چند وقت بعد از رسیدگی به پرونده فرقان، رفتم اوین و دیدم یک خانمی مثل کارمندان آن مجموعه غذا میبرد و میآورد. لاجوردی (شهید) گفت: «این را میشناسی؟ خودت محاکمهاش کردی. زن سعید مرآت بود! خودش و شوهرش خیلی هم تند بودند، حالا به خاطر نوع برخورد ما شده بود از پرسنل خدمتگزار اوین. این شیوه سبب شد که شاکله فکری اینها به هم بریزد و به اسلام واقعی برسند. میزان التقاط، سادهانگاری و نیز رجوع بهظاهر احکام اسلامی چنان رسوخی در دل اعضای فرقان داشت که خیلی زود این گروه واداد!
گروه تروریستی فرقان با تمسک به عدالتطلبی مواضعی عجیب درباره مهمترین مسائل روزهای اولیه پس از انقلاب دارد. درحالیکه دشمنان انقلاب سعی داشتند که با تحریک قومیتهای مختلف زمینه تجزیهطلبی در کشور را فراهم آورند؛ فرقانی در اثر عجز شناخت مسائل و نیز قشری فکر کردن (به شیوه خوارج) همراستا با خواسته دشمن میشود.
فرقان در اطلاعیهای پیرامون مسئله کردستان و جدایی آن نوشته است:
لشکرکشی به کردستان و سرکوبی ناجوانمردانه خلق مستضعف کرد! با توجه به زمینهسازیهای قبلی و نقش امپریالیستها در جهت بخشیدن به تحولات سیاسی ایران، ضمن تأیید ماهیت ارتجاعی و ژاندارم گونه حکومت، ازنظر عوامل گوناگون داخلی و خارجی قابلبررسی است. [۶]
حمایت گروه فرقان از تروریست های حزب دموکرات کردستان به بهانه عدالت طلبی!
فرقان در همصدایی با گروهکهای تروریست و تجزیهطلب در اطلاعیهاش مسئله «عدالت» را برجسته کرده و نوشته است: خلق مسلمان کرد هنوز هم خاطره تلخ سازش با رژیم ضد ملی قبلی و نتایج شوم آن را که به قیمت ریختن خون صدها و هزاران رزمنده کرد و بیخانمان و آوارگی آنها و غارت سرمایههای مادی و معنویشان تمام شد. از یاد نبرده بود که توطئهها و نیرنگهای سیاسی و کشتارهای وحشیانه تازهای آنهم به نام اسلام و بهحساب ملت کرد درگیر شد.
شاید جالب باشد بدانیم، گروهی که خود را عدالتخواه و ضد امپریالیسم معرفی کرده و در بخشهای مهمی از اطلاعیهها و کتابهایش متمسک به دستنوشتههای کتاب ضاله توحید است؛ چگونه درباره مسئله تسخیر لانه جاسوسی موضعگیری کرده باشد. برخلاف تصورات این گروه تروریستی حتی بهصورت ظاهری نیز از مسئله پیشآمده در سفارت آمریکا استقبال نکرده است! در شرایطی که حتی گروههای شناختهشده لیبرال مانند نهضت آزادی سعی درگرفتن موضعی میانه در این ماجرا دارند؛ فرقان در اثر کیش شخصیت و جمود و نیز دستهای پشت پرده همکار با سرویسهای خارجی بهصورت مستقیم هم صدا با کارتر شده و در بیانیهای مینویسد:
ما در عین آنکه به ایثار و گذشت مردم و جنبشهای قبلی احترام میگذاریم و آن را بزرگترین افتخار تاریخ و جامعه خویش تلقی میکنیم، ولی معتقد به انحراف جنبش از مسیر راستین خود هستیم، بنابراین اگر از دید مردم و آنکسانی که از سالیان دراز در نابودی رژیم ضدمردمی و طاغوتی قبلی بودند به مسئله بنگرید، انقلاب را طالب بودهاند، ولی اگر در رابطه با آنچه اکنون مطرحشده و هیئت حاکمهای که اکنون مسلط است بنگریم، حالت کودتا به خود میگیرد. [۷]
این گروهک تروریستی زمانی ماهیت اصلی خود را لو داد که پس از آغاز جنگ تحمیلی به دفاع از رژیم بعث درآمده و حضور جوانان و نیروهای بسیجی در جبهه را مخالف «عدالت طلبی» میخواند! گروهک فرقان دراینباره نوشته است:
بیش از چهار ماه است که از جنگ ضدمردمی بر ایران و عراق میگذرد و در این مدت نظام نهتنها ارزشهای انقلابی خلق مسلمان کشورمان را به باد داده است، بلکه بیشتر از هر زمان دیگری استقلال، ارزشهای انقلابی و عدالتطلبانه و اخلاقی و اجتماعی خودش را چه در داخل کشور و چه در رابطه با خلقهای محروم سراسر جهان ازدستداده است! [۸]
پرده دوم: رد پای یک شبکه اطلاعاتی خارجی روی رگ گردن عدالت خواهان!
پس از اشغال لانه جاسوسی امریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام (ره)، اسنادی به دست آمد که حاکی از ارتباط گروهک فرقان با سرویسهای آمریکایی بود.
حجتالاسلام سید هادی خسروشاهی درباره ارتباطات پیچیده گروهک فرقان با سفارت آمریکا در تهران میگوید: من در تحلیلها و بررسیهای سیاسی-تاریخی خود به این جمعبندی رسیدهام که بیتردید رهبری این فرقه علاوه بر عناصر و سازمانهای ضدانقلاب داخلی، با عناصر سیا و جاسوسان بیگانه هم ارتباط داشته و از آنها برای اجرای توطئههای خائنانه خط میگرفته و حتی به آنها وعده «ترور هفتگی» میدهد!
خسروشاهی ادامه میدهد: به دنبال اشغال سفارت امریکا اسنادی به دست آمد که دلیلی روشن بر ارتباط همهجانبه با یک «طلبه قدیمی» با سفارت و وعده «ترورهای هفتگی» با وی به وزارت خارجه آمریکا بوده و بهطور محرمانه مخابره شده است[۹]. البته دستنوشتههای کشفشده از فرقان ماهیت وابسته این گروهک را به رخ کشیده و روشن بود که سررشته تروریستهای عدالتطلب در کدام سفارتخانه ریخته شده است!
جواد منصوری، اولین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز نظری مشابه با سید هادی خسروشاهی دارد. وی میگوید: «اعتقاد قطعی دارم در ترور شهید مطهری، سیا یا موساد به گروه فرقان خط داده است. من مطمئنم که گروه فرقان با سفارت آمریکا رابطه داشت. در آن زمان سیا و موساد در تجزیهوتحلیلهای خود به این نتیجه رسیده بودند که پس از امام، بهاحتمال قریببهیقین آقای مطهری جانشین ایشان خواهد بود، پس بهتر است که ایشان را از میان برداریم. به نظر من گروه فرقان به وجود آمد تا دشمن از این گروه استفاده کند و سران انقلاب را بزند.»[۱۰]
خسروشاهی همچنین درباره رابط سفارت امریکا با گروهک فرقان میگوید: در اینجا باید اشارهکنم که رابط سفارت با فرقان شخصی بنام «ویکتور تامست» بوده که به هنگام اشغال سفارت و گروگانگیری به وزارت خارجه ایران پناهنده شد و بهرغم درخواست رسمی و کتبی دادستانی انقلاب اسلامی از وزارت خارجه برای بازجویی از وی در رابطه با ماجرای فرقان، سرپرست وقت وزارت خارجه ایران، یعنی آقای صادق قطبزاده از تحویل او به دادستانی خودداری نمود و او که به عضو اصلی و فعال شبکه جاسوسی سیا در ایران و حلقه وصل سیا با فرقان بود، به کمک سفارت کانادا در ایران، بهسلامتی به واشنگتن برگشت. این اسناد، هرگونه شک و تردیدی را در مورد رابطه رهبری فرقه فرقان با سفارت آمریکا و سیا، منتفی میسازد.
نکته جلب تاریخی آنکه حزب توده که خود را از گروههای سیاسی کمونیستی و عدالتخواه با مرام ماتریالیستی عنوان میکند دریکی از اسناد بهدستآمده رد سفارت آمریکا در پرونده فرقان را پاککرده است.
احسان طبری دراینباره میگوید: با قاطعیت میتوان گفت که ترور ایشان مطهری (شهید) نمیتواند کار یک گروه بیشعور نظیر گروه فرقان باشد. ترور استاد مطهری، طرح و برنامه ساواک بوده و صرفاً باهدف خشککردن یکی از چشمههای جوشان معارف اسلامی صورت پذیرفته است. آکادمی عوام شوروی نیز بهاندازه آمریکاییها از تولید فکر شهید مطهری نگران بود! [۱۱]
احسان طبری تئورسین حزب توده
علاوه بر رهبران حزب توده، ابوالحسن بنیصدر نیز میکوشد تا رد پای ارتباط فرقان با آمریکاییها را قطع کند؛ رئیسجمهور مخلوع دراینباره در یک سخنرانی پس از شهادت شهید مطهری میگوید:
اینکه میگویند مارکسیستها در ترورها دست داشتهاند بر ما ثابت نیست. کسی فریب این حرفها را نمیخورد برای ما کاملاً روشن است که ترورها به دست ساواکیهایی که منافعشان را ازدستدادهاند صورت گرفته است. [۱۲]
نگاهی در اسناد سفارت امریکا نشان میدهد که سر پل شبکه جاسوسی سفارت آمریکا از کشف هویت گروه فرقان واهمه داشتند. جاسوسان آمریکایی در گزارشهای خود دائماً به این موضوع که پس از ترورهایی که توسط گروهک فرقان در ایران رخداده، سوءظنها نسبت به امریکا بیشتر شده است اشاره میکردند.
در ۳ می ۱۹۷۹ مصادف با ۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۸، تنها یک روز بعد از ترور شهید مطهری و معرفی فرقان بهعنوان عامل این ترور، استمپل، از سفارت امریکا گزارش داد که: «به نظر میرسد که سوءظنها علیه آمریکا در حال افزایش باشند. نتیجه آمادهباشهای عمیق و همگانی، مخصوصاً اگر هویت گروه فرقان کشفشده و قاتلین نیز افراد سلطنتطلب باشند، این است که سوءظنهای جدیدی علیه آمریکا به وجود میآیند.
به طور مثال به این مسئله میتوان اشاره کرد که تماسها و منابع مذهبی ما در ۳۶ ساعت گذشته بهزحمت یافت میشوند. چپگراها و مسلمانان رادیکال٬ این حادثه را تأییدی بر نظریات [امام] خمینی در مورد آمریکا و دخالت بیجای آن در امور ایران میدانند. اگر این نقطهنظر انعکاس بیشتری پیدا کند (که الآن ندارد) وضع هیئت ما ازلحاظ ایمنی مشکل خواهد شد.»[۱۳]
سرانجام گروهک فرقان پس از راه انداختن پروژه ترورهای هفتگی با درایت سازمان تازه تأسیس اما چابک اطلاعات سپاه شناسایی و شبکه آن منهدم میگردد.
حمیدرضا نقاشیان از مسئولان ارشد پرونده فرقان در این رابطه میگوید:
ابتدا به زندان قصر رفتم و با حمید نیکنام ملاقات کردم. من او و برادرانش را میشناختم. در جلسه اول فقط سکوت کرد و مثل یخ منجمد بود، ولی بعدها خیلی به ما کمک کرد. برای رسیدگی به این پرونده، بخشی را در زندان اوین در اختیار ما گذاشتند که شماره تلفن داخلی آن ۲۰۹ بود و به همین نام هم مشهور شد. هنوز هم همین اسم را دارد. ما هم امکانات شنود و پیگیری نداشتیم و محدودیتهای خاصی داشتیم. تشکیلات ساواک از بین رفته و اتصال به بخشهای زیادی از مخابرات غیرممکن شده بود. ما برای یک شنود ساده باید به محل میرفتیم و یک ضبطصوت را به سیم داخل کیوسک مخابرات وصل میکردیم و پشت سر هم نوارها را عوض میکردیم و وقتی برمیگشتیم، مینشستیم و آنها را گوش میدادیم.»
سرانجام اکبر گودرزی به همراه حسن آقرلو در پایگاه خیابان جمالزاده دستگیرشدند. نقاشیان در مورد ضربه به خانههای تیمی گروه فرقان و دستگیری گودرزی اینگونه روایت میکند:
آن شب یازده خانه تیمی را زدیم، من فرماندهی کل عملیات را داشتم و با گروهها در ارتباط بودم ولی وقتی او را به اوین آوردند، دیدمش. او بهمحض اینکه چشمش به من افتاد، سخت یکه خورد. شاید پیش خودش فکر نمیکرد جمعآوریشان کار ماست! من قبل از انقلاب، نوعاً در جلسات سؤال پیچش میکردم، ولی قطعاً تصور نکرده بود که گزارش کارهای او را برای شهید مطهری و دیگران میبرم؛ به همین دلیل برایش بسیار حیرتآور بود که من آنجا به عنوان کسی که قرار است از او بازجویی کند، ایستادهام. من هفتهای یکبار خدمت امام (ره) میرفتم و به ایشان گزارش میدادم و با مرحوم احمد آقا صحبت میکردم. گاهی شکایتی داشتم که مطرح میکردم و امام به احمد آقا دستور رسیدگی میدادند.»
حمید نقاشیان در کنار حضر امام(ره)
پرده سوم: بازتولید پروانههای سمی!
پرونده فرقان، بخش مهمی از تاریخ و مظلومیت انقلاب اسلامی در برابر دشمنانش را روایت میکند، فرقان رنج سختی برای امام (ره) بود. ایشان در پیش چشم خود میدید که جوانانی انقلابی که ادعای خواندن نماز شب و قرآن رادارند، در اثر جمود، غرور، کیش شخصت و قشری گری در دام افتاده و آلوده به سرویسهای بیگانه شده و در نهایت نظام مجبور به برخورد با آنها میشود.
حذف گروه تروریستی فرقان یکی از نمونههای خاص در تاریخ معاصر ایران است که در آن گروهی آرمانخواه و مطالبه گر را از پیله بیرون کشیده و تبدیل به پروانهای زیبا؛ خوش خطوخال اما سمی و کشنده میکند.
سوالی که باید پژوهشگران به آن پاسخ دهند آن است که آیا فرقانیسم در طول تاریخ دوباره امکان رشد و ظهور پیداکرده است؟ بازگشت فرقان خطری است که باید آن را جدی بگیریم! اینکه برخی تشکلهای دانشجویی با مرام عدالتخواهی گذر از مکتب شهید سلیمانی را افتخار خود نامیده یا آنکه حکومت اسلامی را نشانهای از گسترش فساد میدانند، بی شباهت به بیانیههای فرقانیها نیست؟
این روزها نئوفرقانیها دوباره از اعماق تاریخ سر برآورده و به شکلی عجیب قدم جا پای اکبر گودرزی گذاشتهاند؛ عبور از خط انقلاب برای آنها به حدی طبیعی است که تشکیلات دانشجویی وابسته به آنها حتی برای سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی حاضر نیست بیانیه صادر کند! زمانشناسی، جبهه شناسی و دوری از فضای برساخته و قشری گری، سه رکن اصلی «بصیرت نافذ» هستند که بدون آنها هر نشست و برخاست و شعاری صرفاً یک بازی سیاسی خواهد بود و اثری در رفع ظلم و ستم و مبارزه با انحراف نخواهد داشت. اگر این مجلسآرایی به کار ستمگران و منحرفین نیاید!
خطی که نئوفرقانی ها و فرزندان راستین اکبر گودرزی این روزها طی میکنند؛ همان جریانی است که بهجای دست به اسلحه بردن و ترور فیزیکی هفتگی؛ دست به کلیک برده و به ترور شخصیتی و آبروی آنها دست میزند؛ بیآنکه سندی درخور برای آن ارائه دهد.
عجیب آنکه دریکی از ماجراهای جنجالی این گروه رد پایی از یک سرویس اطلاعاتی منطقهای نیز به شهود قابل لمس است. امتداد فرقانیها همان پروانههای زیبا اما سمی است که جوانان زیادی را آلوده کرده است، همان گونه که یاران گودرزی پس از روبهرو شدن با واقعیتها در زندان از داخل دچار فروپاشی شدند؛ انتظار آن است که بهزودی هیمنه این جریان جعلی و سراسر قشری نیز پاک شود.
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی راه حلی را نیز برای همه جوانان مطالبه گر و عدالت طلب راستین تعیین فرموده تا مبادا این دسته بدون اختیار آلوده به گودرزیها زمان و نئوفرقانی ها گردند، معظم له میفرمایند که هرکجا دیدید که مخرج مشترک با دشمن یافتهاید؛ همان نقطه مسیر انحراف از مطالبه گری است.
این جمله کلیدی همان شاه بیتی است که شهید همت رو به رزمندگان اسلام نیز بیان فرموده و امام راحل ما نیز آن را تائید کردهاند. خطر باز تولید فرقانیهایی که در ظاهر متمسک به عدالت و دوری از فاسد بوده اما در باطن در بنگاههای پنهانی آن را معامله میکنند بی شک کمتر از گروه ۲۰۰ نفری گودرزی نیست، اگر فرقانیها قلب مسئولان نظام را نشانه میرفتند؛ نئوفرقانی ها احساس؛ ادراک و قوه تشخیص بخشی از جوانان دغدغه مند را هدف قرار دادهاند. سوتزنی در جنگ ادراکی برای دشمن خطرناکتر از گلولههای مستقیم است!