عموماً در تعریف حکمرانی مفهوم اقتدار لحاظ شده است. اما در حوزه فضای مجازی ما دنبال معنایی از حکمرانی هستیم که در آن اقتدار -نه به معنایی که مورد نظر کسانی نظیر هانا آرنت است که آن را با معنا و مرجعیت پیوند می دهند- نباشد. دلیل آن چیست؟ اکنون نمونههایی از حکمرانی در فضای مجازی را میبینیم که اقتدار بهمعنای سیاسی در آنها نیست. اگر هم هست خیلی نادر اعمال شده است. نمونه آن گوگل است. گوگل اکنون یک حکمرانی را اعمال میکند. تقریباً همه نرمافزارهایی که ایجاد میشوند با هویتی که ما برای خود در گوگل ثبت کرده ایم برای ما ثبت میشود. اگر نخواهیم از طریق گوگل ثبت کنیم، خیلی کار ما سختتر است و خیلی راحتتر این است که دستگاه خود را خواه کامپیوتر یا موبایل باشد در گوگل ثبت کرده و سپس برای ورود به هر نرمافزاری کار خود را انجام بدهیم.
در عصر فضای مجازی با گونهای از حکمرانی مواجه هستیم که در فضای سیاسی سنتیِ قبل از عصر فضای مجازی مطرح نبود. در اینجا منظور از فضای سیاسی سنتی، دوره ماقبلمدرن نیست بلکه دوره ما قبل پیدایش رسانه های جدید و فضای مجازی است.
قدرت در فضای سیاسی سنتی غالباً با مفهوم تحمیل اراده تعریف میشد. اما با پیدایش رسانههای جدید مفهوم تحمیل اراده ضعیف شد و کمکم معنای هدایت ارادهها پیش آمد. به طور اساسی هدایت ارادهها در عصر فضای مجازی به شکلهای مختلفی انجام میشود. هدایت ارادهها با توجه بار معنایی مثبتی که کلمه هدایت در بین ما دارد، رهزن است . «هدایت» دلیل بر مثبت بودن این فرآیند نیست. بلکه بعضاً با جابهجایی اطلاعات خیلی راحت یک نفر تصمیم غلط میگیرد. یعنی هدایت صورت می گیرد اما معمولا هدایت به ضلالت است. حتی لزوماً دروغ هم گفته نمی شود اماجابهجایی اطلاعات انجام می دهند، اطلاعاتی را پنهان می کنند یا حتی اطلاعاتی را که در درجه اهمیت مثلاً مرتبه چهارم است در اهمیت مرتبهی اول می آورند.
دولت مجازی
دو اصطلاح «دولت مجازی» و «دولت در عصر فضای مجازی» داریم. دولت مجازی در واقع آن نهادی است که حکمرانی مجازی را دارد یعنی امثال گوگل و فیسبوک.
بنابراین باید بین دولت مجازی و دولت در عصر فضای مجازی تفکیک قائل شویم. اگرچه دولت در عصر فضای مجازی در بستر شبکه نیست اما بدون بستر شبکه هم نمی تواند باشد. دولت مجازی فقط در بستر شبکه است. دولت متعالیه مجازی هم در بستر شبکه است اما در بستر شبکه اهداف متعالیه را پیگیری میکند. یعنی دنبال عزت انسان است، در پی توسعه عقلانیت است تا به کمال مطلوب خود برسد و خود و جامعه را به مرتبه تخلق به اخلاق الهی برساند. این دولت متعالیه مجازی را امروزه متأسفانه حتی در اذهان هم نداریم.
ریچارد رز کرانس که یکی از اندیشمندان سیاسی آمریکا است، کتابی با عنوان ظهور دولت مجازی دارد.[1] نویسنده این کتاب با وجود آن که تفکرات جدیدی دارد و نسبت به عصر جدید اندیشه می کند، اکنون نود و یک ساله است. اما آیا ما تا به حال فکر کرده ایم که در عرصه فضای مجازی دولت تشکیل بدهیم؟
زمانی دولت مجازی متعالیه یا انقلابی و اسلامی تشکیل خواهیم داد که بتوانیم برای پنجاه سال آینده از حیث فنی پیشبینی کنیم که چه اتفاقی میافتد و بعد برای آن بتوانیم از همین امروز کتاب فلسفه سیاسی، جامعهشناسی و دولتسازی بنویسیم.
کتاب مک لوهان (خالق مفهوم دهکده جهانی و صاحب جمله معروف رسانه خود پیام است) متعلق به چندسال پیش است؟ چاپ این کتاب در حدود شصت، هفتاد سال پیش بوده است. یعنی قبل از اینکه اینترنت خلق شود. او چگونه توانسته جامعهشناسی عصر اینترنت را انجام دهد؟ او سی سال پیش از اختراع شبکه جهانی وب تعداد آنها را پیشبینی کرده است. اتفاقاً یک تفسیری هم از فناوری رسانه دارد که تفسیر خیلی جالبی است و در فضای مجازی هم شاید قابل استفاده باشد. میگوید فناوریهای رسانه امتداد انسان هستند؛ مثلاً رادیو امتداد دهان گوینده یا امتداد گوش شنونده است. این یک بیان فلسفی است و ما هم باید چنین نگاههای فلسفی داشته باشیم تا پایه طراحی دولت مجازی اسلامی تدارک شود.
دولت مجازی اسلامی، دولت انسانی است. امتداد انسان و در عین حال، اعتلای اوست. این دولت، مجازی را به عنوان تعمیق همبستگی واقعی و حضوری افراد، مطلوب می داند. در مقابل، وضع کنونی مجازی، به انسان زدایی و محروم شدن افراد از «تجربه» و رخداد عینی دامن زاده است.