روسیه پساز بحران کریمه و فروکش کردن آتش جنگ کریمه بسیار آرام شروع به اقدامات زیربنایی در شرق و شرق اوکراین و مناطق ” دونستک و لوهانسک “نمود و با فراهم آوردن بستر جدایی طلبی در این مناطق زنجیرهای محکم در قالب پشتیبانی استراتژیک و تدارکاتی برای جداییطلبان و مخالفین دولت اوکراین فراهم آورد و عملاً در سکوتی کاملاً اغواکننده جداییخواهان را مورد حمایت قرارداده تا بتواند سیاست منطقهای خود را به پیش برده و فرایند بحرانسازی و ورود به منطقه اوکراین را تسهیل کند.
از طرفی با فراهم آوردن این بستر اقدامات مؤثری در ارتباط با بلاروس به عمل آورده و پتانسیل منطقه را بنفع خود فعال نمود و همچنین با ورود روسیه به جنگ سوریه و مبارزه جدی با پدیده داعش و مبارزه با گروههای تندرو هم اقدامات خود را در شرق اروپا کمرنگ نمود و هم قدرت خود را بهنحوی به پیش برد که عملاً حضور نظامی در کشورهای دیگر برای روسیه توجیه پیدا کرد.
با عبور از بحران کریمه و جدی شدن بحث جداییطلبان در شرق اوکراین حضور نظامی روسیه بهجهت انتخاب آقای زلونسکی به ریاستجمهوری کشور استراتژیک اوکراین و به وجود آمدن سطح همکاری بلاروس و روسیه در مرزهای اوکراین برای سیاست مداران روسیه توجیه پیدا کرد و اقدامات ناتو برای پیوستن اوکراین به ناتو و اتحادیه اروپا باعث گردید تا روسیه خطر همسایگی با یک کشور عضو ناتو را برای خود متصور گردد و بدین جهات این اصل عینیت پیدا کرد که اشغال نظامی اوکراین میتواند وضعیت ژئوپلتیکی روسیه و اروپا را تغییر دهد.
از سویی بازیهای رسانهای این باور را ایجاد کرد که روسیه قصد اشغال اوکراین را دارد و قصد تغییر شکل حکومتی این کشور و الحاق اوکراین به خاک روسیه در پی خواهد بود. با شروع جنگ در دروازه شرقی اروپا دیدیم که ناتو به شکل کاملاً منحصربهفرد سکوت کرد و کمکهای نظامی به اوکراین فقط در سطح بسیار مقدماتی آنهم با سلاح های پیش پا افتاده انجام گردید و از طرفی پیش روی روسیه در خاک اوکراین به این شکل بود که در ابتدا مناطق جداییطلب دونتسک و لوهانسک اشغال گردید و پس از آن سمت جبهه شمال و بهصورت بسیار ناچیز از سمت دریا و غرب اوکراین بود و از سمت شمال هم صرفا تا نزدیکی پایتخت این کشور یعنی شهر کیف پیش رفته و متوقف شد و سطح اشغال نظامی محدود گردید.
در این بین بحث تحریمهای اروپایی و آمریکایی روسیه پیشآمد و مذاکرات مستقیم بین روسیه و اوکراین در بلاروس آغاز و سپس در ترکیه به نتیجه نهایی رسید.
در این بین تحلیلگران سیاسی میتوانند با دادههای پیشرو به این نتیجه برسند که توافقهای پشتپرده و شکل اقدامات به این صورت است که روسیه فقط سطح اشغال کشور اوکراین را متمرکز به شرق این کشور نمودهاست و فقط قصد جداسازی مناطق شرقی اوکراین را در سر دارد و بقیه موارد صرفاً مانوری نظامی برای ایجاد فضایی مخاطرهانگیز جهت تفاهم برای جداسازی قسمت شرقی کشور اوکراین میباشد و به تعبیری سادهتر کلیه اتفاقات دیدهشده و آتی فقط برای تجزیه کشور اوکراین و شکلگیری منطقهای در شرق با حکومتی مستقل از دولت آقای زلونسکی و تحت حمایت روسیه خواهد بود.
در حال حاضر توقف پیشروی روسیه در شرق و محکم کردن مرزهای شرقی اروپا با ارسال تجهیزات نظامی پیشرفته کشورهای عضو ناتو دقیقاً این فرایند را به اثبات میرساند که اوکراین در منطقه شرقی خود دچار تحلیل و تجزیه گردیده و حضور ناتو در مرزهای روسیه شکستخورده است و النهایه سیاستهای آمریکا و اروپا در کشورهای عضو ناتو به سمتی خواهد رفت که با الحاق سیاستهای مناسب با روسیه ستیزی سد محکمی در مرزهای با روسیه ایجاد نماید. همچنین با تجزیه و جدا شدن شرق اوکراین دروازه شرقی اوکراین برای مبادلات اقتصادی تنها راه کلیدی است که در اختیار زمامداران روسیه خواهد بود و وضعیت اقتصادی اروپا را در تنگنا قرار خواهد داد.
همچنین در این میان احتمال این غریب به وقوع است که کشوری چون لهستان با پشتیبانی پشت پرده ناتو و بعنوان کشوری بیطرف و حافظ صلح وارد قسمت های غربی اوکراین گردد و سدی محکم در مقابل روسیه باشد و با نمود دخالت خارجی در این کشور وضعیت جنگی روسیه را در نقاط شرقی تثبیت کرده و با پذیرش تلویحی حاکمیت حکومت تحت سلطه روسیه بخش شرقی تجزیه شود و بخش های غربی نیز تحت سلطه آمریکا و اروپا و نهایتا ناتو در بیاید .