چرا و چگونه یک پدیده سیاسی را تحلیل کنیم؟

مقدمه:

کار تحلیلگر سیاسی شناختن و شناساندن وجه پنهان یک پدیده سیاسی به مخاطبان است. براین اساس تحلیلگر می کوشد از ظواهر موضوعات بگذرد و به عمق مسائل پیچیده توجه کند. برای این منظور لازم است با روش های ساده ای که آموخته است یا می آموزد، مسائل پیچیده را برای مخاطبان خود ساده کند. در واقع اصلی ترین کار تحلیلگر ساده کردن مسائل پیچیده است، اما اگر کسی مسائل ساده را پیچیده کرد، در واقع حیله گر یا توجیه گر است و تحلیلگر نیست. برای آموختن این که چگونه مسائل و اخبار و پدیده های سیاسی را تحلیل کنیم، لازم است قبل از هر اقدامی اصول و آفت هایی که یک تحلیل گر در راه خود با آن ها دسته و پنجه نرم می کنند را بشناسیم.

در این یادداشت قصد داریم در ابتدا به این سؤال پاسخ دهیم که اساسا چرا باید یک خبر یا رویداد سیاسی را تحلیل کنیم؟

در ادامه نیز به بایدها و نبایدهای یک تحلیل می پردازیم.

چرا باید بتوانیم یک رویداد سیاسی را تحلیل کنیم؟

۱.کمک به واکنش بهتر در برابر اخبار و مواضع شخصیت ها

از آفت های بزرگ جوامع انسانی، زودباوری و پذیرش شایعات و ادعاهای عوام فریبانه است. به طور معمول تحلیل سیاسی به ما کمک می کند ساده اندیش نباشیم و در برابر تحولات روز جامعه واکنش مناسبی داشته باشیم و کمتر تحت تاثیر القائات رسانه های گروهی قرار گیریم. به عبارت دقیق تر بصیرت بیشتری درباره تحولات روز ایران و جهان پیدا کنیم.

۲.کمک به اتخاذ تصمیم لازم درباره انتخاب رفتار مناسب

در زندگی بسیاری از ما، لحظاتی پیش می آید که باید درباره تحولات نابهنگام و پیش بینی نشده تصمیم گیری فوری داشته باشیم. در این موارد کسانی که با قواعد و اصول تحلیل آشنا هستند، معمولا در مقایسه با دیگران بهتر، سریع تر و دقیق تر به جمع بندی می رسند و صحیح تر تصمیم می گیرند.

۳.کشف مسائل پشت پرده در سیاست روز ایران و جهان

از آن جاکه تحلیل به انسان کمک می کند از ظواهر قضایا عبور و به عمق تحولات گذر کند، این ویژگی موجب می شود تا بهتر بتوانیم مسائل احتمالی پشت پرده سیاست را گمانه زنی کنیم.

۴.کشف و تصحیح خطاها و اشتباه های خود و دیگران در تحلیل تحولات سیاسی

بیان اتهام های بی اساس و ترویج تفکرات و تحلیل های بی پایه در جوامع صنعتی امروز جهان، یکی از عادات مرسومی است که داشتن تحلیل صحیح درباره مسائل روز، به کشف این گونه خطاها و تصحیح باورهای غلط رایج کمک می کند.

اصول تحلیل صحیح رویدادها چیست؟

همان طور که در سراسر کتاب توضیح داده شده است، تحلیل سیاسی با روش های متعددی انجام می شود، اما رعایت مواردی که در گام های این یادداشت توضیح داده شده است، به همه کمک می کند کمتر در معرض خطاهای احتمالی قرار گیرند و راحت تر بتوانند مسائل پیچیده را برای خود و دیگران به زبان ساده توضیح دهند.

۱.سناریوپردازی و سناریوسازی

سناریوپردازی به معنای تدوین محورها و راهکارهای تحلیلی در جهت جذب و هدایت مخاطب به منظور مقابله با سناریوهای تبلیغاتی رقبا و نیز افزایش میزان تأثیرگذاری تحلیلی بر مخاطبان اصلی است، اما در سناریوسازی تحلیلگر برای مقابله با آفات جریان سازی خبری، به جای آنکه سناریو خوان نقشه کار دیگران باشد، تلاش می کند از طریق پردازش سناریوی جدید خود، سناریوی جدیدی برای مقابله با سناریوهای دشمنان طراحی کند. به همین منظور به تخصص آینده پژوهی و آینده نگری نیاز مبرم دارد، زیرا به طورکلی هدف سناریوسازی ایجاد چشم اندازه ای از آینده های و نیز مسیرهای رسیدن به آن هاست. هدف این چشم اندازها برجسته ساختن روندهای اصلی و نقاط عطف خبری تحلیلی و شناخت محیط رقابتی خبری و رسانه ای است. منظور از نقاط عطف، زمان هایی است که یک تحول عمده را مانند یازدهم سپتامبر آمریکا شاهد هستیم که تمامی تحولات آینده را تحت تاثیر قرار می دهد

سناریوها به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند:

۱.سناریوهای اکتشافی:

با بهره گیری از تکنیک های مختلف که در جلد دوم همین کتاب بیشتر و دقیق تر توضیح داده شده است، به دیده بانی و کشف روندهای احتمالی پیشرو می پردازیم. در این بخش از سناریوسازی سعی داریم آینده را آن گونه که ممکن است اتفاق بیفتد پیش بینی کنیم و بر اساس آن امکانات تغییر دادن آنها را بررسی می کنیم و راه های مقابله با مشکلاتی را که امکان می دهیم به وجود آید، پیشنهاد می کنیم و در نهایت اهداف خود را باتوجه به آن ها تنظیم می کنیم.

 ٢. سناریوهای هنجاری:

در این نوع از سناریوسازی به جای آن که آینده را آن گونه که ممکن است اتفاق بیفتد، موردتوجه قرار دهیم، به دنبال وضعیت مطلوب برای خودمان هستیم. در این روش بین آنچه مورد انتظار ماست و آنچه مطلوب ماست تفکیک قائل می شویم تا بتوانیم از موضع پیشگیرانه به مقابله با طراحی های تبلیغاتی رقبا اقدام کنیم. براین اساس در سناریوسازی هنجاری، ارزش ها برای ما اولویت دارند و بر اساس این ارزش ها و منافعی که داریم سناریویی را طراحی می کنیم که در نهایت به رسیدن به اهداف ما کمک می کند. یکی از اهداف ما می تواند خنثی سازی سناریوی رقبا و مقابله با آن ها باشد.

۲. ایجاد اعتمادبه نفس

به منظور مقابله با آفت های تحلیل سیاسی، یکی از راه های موثر، ایجاد اعتماد به نفس در تحلیلگر است که زمینه مناسبی را برای او فراهم می سازد تا خود را در موقعیتی قرار بدهد که با افراد عادی جامعه متفاوت باشد. یعنی تحلیلگر باید بداند او با یک مانند دیگران فکر کند و مانند دیگران به محیط خود بی توجه باشد. شرط درک مفاهیم پیچیده ایجاد اعتمادبه نفس برای حل مسائلی است که دیگران از حل آن ها عاجزند.

۳. پالایش اطلاعات

تحلیلگر سیاسی باید به طور دائم اطلاعات خود را در زمینه های تخصصی به روز کند و از بایگانی شخصی ای برخوردار باشد که اکثر موضوع های مورد نیازش را در آنجا نگهداری کند. برای این منظور او باید دائم اطلاعات منسوخ شده را از ذهن و بایگانی پاک و به جای آن اطلاعات دقیق تر و جدیدتر را جایگزین کند. مقابله با انبوه اطلاعات گمراه کننده تحلیلگر را در برابر آفات تحلیلی بیمه می کند. تلاش برای کاستن از میزان سهام در اطلاعات واقعی موجود و تفکیک آن از اطلاعات غیرواقعی ساخته شده به وسیله رسانه های رقیب، از سه راه ذیل امکان پذیر است:

  1. گردآوری و بهره گیری از اطلاعات متنوع
  2. کاستن از میزان ابهام در اطلاعات
  3. ایجاد شفافیت در اطلاعات

نبایدهای یک تحلیل سیاسی چیست؟

۱.دیدگاه کنایه آمیز

در مواردی تحلیلگران می گویند ضرورتی ندارد تمام اطلاعات خود را درباره حوادث مورد تحلیل، به طور واضح بیان کنیم؛ بنابراین بخش عمده ای از تحلیل خود را به صورت ضمنی بیان می کنند و از ارائه دیدگاه خود به صورت شفاف و صریح خودداری می کنند. در واقع به جای شفاف سازی مسائل پیچیده که وظیفه اصلی تحلیلگران است، انتظار دارند مخاطبان بر اساس دانسته های خود تحلیل اصلی آن ها را استنباط کنند. تحلیلگران معمولا در مواردی که اطلاعات دقیقی ندارند، به خصوص زمانی که در مورد چیزی اطمینان ندارند و برای ابراز نظر واضح و مشخص، نمی توانند سند و دلیل ارائه کنند، برای حفظ آبرو و اعتبار خود، چنین شیوه ای را برمی گزینند. برای مثال روزنامه آمریکایی واشینگتن تایمز در تحلیلی می نویسد:

ایران به غنی سازی اورانیوم در نطنز ادامه می دهد. از آنجا که از اورانیوم غنی شده در تولید بمب اتمی می توان استفاده کرد، غرب نگران فعالیت های هسته ای ایران است. (واشینگتن تایمز ۲۳/۰۴/۸۷). ادعای تلویحی این دو جمله آن است که ایران قصد دارد بمب اتمی بسازد.

۲.حسن تعبیر در به کارگیری مفاهیم

در تحلیل سیاسی مواردی پیش می آید که تحلیلگر می کوشد هنگام صحبت کردن در مورد اعمال نادرست کشور خود با رسانه ای که به آن وابسته است، اعمال منفی آن ها را به مخاطبان مثبت جلوه دهد. او با به کاربردن مفاهیم مثبت نوعی تعادل معنایی در سخنان خود ایجاد می کند تا به اصطلاح زهر مفاهیم منفی را بگیرد. مثلا مطبوعات آمریکایی زمانی که در مورد فعالیت های هسته ای آمریکا صحبت می کنند، به جای عبارت تسلیحات هسته ای از عبارت «فناوری هسته ای» و به جای عبارت تهدیدکردن ایران از عبارت «دعوت ایران به مصالحه» استفاده می کنند.

۳. ایجاد سوال بدون انتظار جواب

بعضی از تحلیلگران برای آنکه در تحلیل خود مجبور به موضع گیری صریح نشوند، از تکنیک ایجاد سوال شبهه انگیز یا سوالی که هر پاسخی به آن داده شود تحلیلگر به مقصد خود رسیده است، استفاده می کنند. این تکنیک اگرچه در همه موارد پاسخ لازم را نمی دهد، در اغلب موارد روی مخاطبان تاثیر خود را خواهد گذاشت، به شرطی که پرسش ها به دقت طراحی شده باشند.

این سوال را در نظر بگیرید: «آیا کشوری مانند ایران با برخورداری از منابع غنی نفت و گاز به انرژی هسته ای نیاز دارد؟» این در واقع تلنگری است که با آن مخاطب را نسبت به مسئله حساس می کنند یا او را به تفکر می اندازند تا این سوال را از خود بپرسد و به دنبال جوابی برای آن باشد. درحالی که اگر مخاطب بداند انرژی هسته ای بسیار باصرفه تر از انرژی های فسیلی است، کمتر این سوال برای طراح آن مفید واقع می شود، به ویژه اگر مخاطب بداند در زمان حکومت شاه، غرب به رغم وجود منابع انرژی، خودش به ساخت رآکتور هسته ای برق در بوشهر و دارخوین اقدام کرد.

 ۴. دوگانگی

در این تکنیک با برجسته کردن دیدگاه مثبت از پدیده ای که می خواهیم آن را مثبت نشان دهیم و در مقابل با بزرگ کردن ویژگی منفی از پدیده ای که می خواهیم منفی جلوه داده شود، می کوشیم مخاطب را گمراه سازیم با توجه او را از نکات منفی ای که وجود دارد با مطرح کردن نکات فرعی، از بین ببریم.

به عنوان نمونه روزنامه نیویورک تایمز در توجیه پیشنهادهای غرب به ایران، هیچ امتیاز فوق العاده ای به ایران نمی داد و در مقابل امتیاز بزرگ توقف غنی سازی اورانیوم را از ایران طلب می کرد، می نویسد: ما و اروپا به خاطر صلح جهانی از روی سخاوت به ایران منافع اقتصادی می رسانیم تا فعالیت های هسته ای خود را متوقف کند. چنین جمله ای ایران، آمریکا و اروپا را در قطب مخالف قرار می دهد؛ یعنی ایران در پی جنگ و غرب سخاوتمندانه به دنبال برقراری صلح هستند.

۵. اغراق

اغراق تکنیک دیگری است که برای اغفال مخاطبان به کار می رود. اغراق درباره موفقیت ها و کوچک نشان دادن مشکلات یا برعکس آن، اغراق در بیان خرابی ها و یکی کردن موفقیت ها، تکنیک بسیار گمراه کننده ای در رسانه های گروهی است که مورد استفاده قرار می گیرد و تحلیلگر متناسب با اینکه با کدام طرف باشد، از آن ده می کند. برای مثال تحلیلگران در مواردی موفقیت های ایران را در عرصه های آن نادیده می گیرند و با بیان اغراق آمیز از مشکلات واقعی موجود، سعی در ناامید کردن مردم به اصلاح امور دارند. در مواردی هم برعکس، چنان در بیان موفقیت ها اغراق می کنند و مشکلات موجود مردم را نادیده می گیرند که مخاطبان اعتماد خود را به تحلیلگر از دست می دهند.

۶. مقایسه

معمولا به منظور اثبات یک تحلیل، بین دو پدیده ای که نقاط مشترک ماهیتی دارند مقایسه انجام می شود تا شرایطی که برای پدیده مورد مقایسه درگذشته اتفاق افتاده است، به پدیده ای که امروز رخ داده است، تعمیم داده شود. گاهی با اشاره ضمنی به نکات منفی طرف مقابل می کوشند به عواقب سوئی که ممکن است در نتیجه یک رویداد به بار آید، توجهات را جلب کنند. در مواردی هم پیش می آید برای گمراه کردن مخاطب دو پدیده ای را که هیچ سنخیتی با هم ندارند، مقایسه می کنند تا نتایج موردنظر خود را به مخاطب القا کنند، مانند مقایسه فعالیت های هسته ای امروز ایران با فعالیت های هسته ای چندساله پیش کره شمالی که از اساس از لحاظ ماهیت های خود با هم متفاوت اند، اما تحلیلگران رسانه های غرب با چنین مقایسه ای می خواهند چنین القا کنند که ایران هم در نهایت بمب اتمی می سازد.

۷. مغلطه

مغلطه نقص اصول و قوانین مجادله و احتجاج است. به کاربردن بحثی بی ربط با موضوع، لباس تمثیلی نادرست و بازی با احساسات مخاطب از روش های مغلطه است. در بخت هایی که درباره چیزی پیش می آید و شما آن را رد یا نقد می کنید، گاه به این نوع جمله ها برمی خوریم که: صلاح نیست فلان سخن از فلان شخص نقل شود، چرا که شخصیتش زیر سوال است. یا بارها پیش آمده است که افراد برای اثبات چیزی موهوم و نظریه ای اثبات نشده، به اینکه اگر آن نظریه درست نباشد، خیلی بد می شود و بنابراین پس حتما درست است، متوسل می شوند. یکی از راه های موثر برای مقابله با مغلطه فراگیری تحلیل خبر است. به طور قطع اگر اذهان عمومی با قواعد و قوانین تحلیل خبر به درستی آشنا شوند و بتوانند از اصول و روش های شناخته شده در زمینه تحلیل خبر به منظور شناخت عمیق جریان های سیاسی موجود در تحولات خبری بهره بگیرند، در آن صورت می توان تا حد زیادی نقشه های مغلطه کاران تحلیلی را خنثی کرد.

نتیجه گیری:

روش تحلیل سیاسی در واقع شیوه درک مفاهیم پیچیده سیاسی را به ما می آموزد. با آموختن این روش می توان پدیده های سیاسی را که در اذهان عمومی به راحتی درک نمی شوند، از طرق شیوه های ویژه برای اکثر مردم قابل فهم کرد. آموختن روش تحلیل سیاسی به ما کمک می کند بتوانیم از سطوح تحولات بگذریم و به عمق آن ها برسیم. پدیده های سیاسی و تحولات پیچیده مربوط به آن ها را درک کنیم و به دیگران کمک کنیم که گمراه نشوند. هر تحلیلگری در فعالیت های تحلیلی خود ممکن است با آفاتی روبرو شود که این آفات بر چهار گروه تقسیم می شوند. گروه اول ناشی از بی اطلاعی از روش های صحیح تحلیل سیاسی است و گروه دوم آفاتی است که به دلیل ناآگاهی از اصول و روش های علم سیاست یا مطلق کردن قوانین و نظریه های سیاسی به وجود می آیند. گروه سوم ریشه در شخصیت تحلیلگر و خصلت ها و باورهای نادرست او دارند و گروه چهارم از آفت های تحلیلی نیز از محیط زندگی تحلیلگر به او تحمیل می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید