از زمان خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان موج انفجارهای تروریستی در مناطق شیعه نشین این کشور با شدت قابل توجهی دنبال میشود. یکی از نمونههای جدید در این زمینه انفجاری بود که در تاریخ 13 اسفند 1400 بعد از نماز جمعه در شهرستان «پتان» در شرق افغانستان رخ داد و بر اثر آن 2 نفر کشته و 20 تن دیگر زخمی شدند که گروه تکفیری داعش مسئولیت آن را بر عهده گرفت.
اما طی روزهای گذشته یک نمونه جدید از جنایت تروریستی در افغانستان به نمایش درآمد؛ جایی که منابع رسانهای افغانستان از وقوع چندین انفجار پیاپی در آموزشگاه «ممتاز» در منطقه «قلعهنو» و همچنین یک انفجار در مدرسهای در غرب کابل خبر دادند.
منابع خبری در غرب کابل اعلام کردند که در یکی از «حملات انتحاری» دوگانه به مدرسه «عبدالرحیم شهید» دست کم ۲۰ تا ۲۵ دانشآموز شهید و شماری مجروح شدهاند. طبق گزارش شاهدان محلی یک بمبگذار انتحاری خودش را در منطقه بزرگی که هزاران دانشآموز در آن قرار داشتند منفجر کرده است.
البته هنوز هیچ گروهی مسئولیت این جنایت تروریستی را بر عهده نگرفته اما با توجه به حملات ترویستی اخیر در مناطق مختلف افغانستان که توسط شاخه خراسان داعش انجام شده بود به نظر میرسد مسئولیت انفجار اخیر نیز بر عهده همین گروه تکفیری باشد.
اما وجه مشترک همه عملیاتهای تروریستی که اخیرا در افغانستان انجام میشود این است که شیعیان را مورد هدف قرار میدهد و همین مسئله میتواند بسیاری از اهداف پشت پرده آن را روشن کند.
پرواضح است که روند فکری داعش از هنگام آغاز تحرکات آن در خاورمیانه مبتنی بر اختلافافکنی میان شیعیان و سنیها بوده؛ همان روندی که آمریکا به عنوان پدرخوانده تروریستهای داعش از سالهای دور در منطقه دنبال میکند.
در زمانی که طالبان مسئول حفظ امنیت افغانستان است وقوع این عملیاتهای تروریستی وجهه مناسبی برای آن ندارد. علاوه بر آن از آنجایی که این انفجارها در مناطق شیعهنشین افغانستان رخ میدهد میتواند مقدمهای برای تحریکآفرینی و ایجاد اختلاف میان طالبان و شیعیان افغانستان باشد.
برخی ناظران بر این باورند که آمریکا هنگام خروج از افغانستان مقدمات ورود داعش به این کشور را فراهم کرده بود و در شرایطی که فضای کشورهایی همچون عراق و سوریه چندان برای گسترش فعالیتهای این گروه تروریستی مساعد نیست، شاید افغانستان عرصه مناسبی برای استقرار داعش باشد.
به اعتقاد کارشناسان اگرچه داعش به سرعت مسئولیت چنین حوادث مرگباری را میپذیرد، اما ابعاد و وسعت فاجعه حاکی از این است که به هیچ وجه نمیتوان این حادثه را تنها منحصر به گروه داعش کرد؛ در واقع مباحث فنی این حملات تروریستی و اینکه چه کسی دقیقا پشت پرده آنهاست در درجه دوم اهمیت قرار دارد، اکنون سؤال اصلی این است که این حادثه به نفع چه کسانی است.
قابل توجه است که انفجار تروریستی اخیر در غرب کابل همزمان با پروژه «ایران هراسی» در افغانستان و «افغان هراسی» در ایران رخ داد. بعد از تجمع عده انگشت شماری مقابل سفارت ایران در کابل و سرکنسولگری ایران در هرات و سردادن شعارهای تفرقهافکنانه بسیاری از طرفها به ویژه در رسانههای وابسته به غرب و شبکههای اجتماعی شروع به فرافکنی و نشر اکاذیب در این زمینه کردند.
محور وابسته به آمریکا در منطقه که طی همه این سالها توانمندی ایران در مقابله با تهدیدها و همچنین شکست تکفیریهای داعش را مشاهده کرده تلاش دارد با استفاده از ابزار سنتی جنگ نرم خود، به مقابله با ایران بپردازد. در همین چارچوب بسیاری از رسانههای مطیع آمریکا سعی دارند از حوادث اخیر به عنوان فرصتی در راستای اختلاف افکنی میان شیعیان و سنیها و همچنین ملت ایران و افغانستان استفاده کنند.
بر همین اساس کارشناسان معتقدند که نمیتوان انفجار تروریستی اخیر در کابل را جدا از پروژه محور آمریکایی برای اختلاف افکنی میان مولفه شیعه و اهل سنت دانست.
البته باید به این نکته توجه کنیم که مشابه چنین عملیاتهای تروریستی در زمان حضور نظامیان آمریکا در افغانستان نیز رخ میداد و با توجه به سناریوهای مشابهی که واشنگتن با حضور داعش در کشورهایی مانند عراق و سوریه ترسیم کرده بود، عمده هدف این تحرکات تروریستی توجیه حضور نیروهای آمریکا در افغانستان بود.
اما در مرحله فعلی و بعد از خروج آمریکا از افغانستان، به نظر میرسد واشنگتن قصد دارد با ناامن کردن این کشور و اعلام بیکفایتی طالبان در محافظت از مردم افغانستان، بار دیگر زمینه را برای بازگشت ناتو به این کشور فراهم کند. در این میان شاخه خراسان داعش میتواند بهترین کارت برای آمریکاییها نه تنها برای بازگشت به افغانستان بلکه کل منطقه باشد؛ چرا که همزمان با آشوبآفرینیهای داعش در افغانستان شاهد افزایش تحرکات این گروه تکفیری در عراق و سوریه نیز