همزمان با اوج گیری درگیری ها در مسجد الاقصی میان نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی و نمازگزاران و زائران فلسطینی(در ماه مبارک رمضان) و کارشکنی های گسترده صهیونیست ها در ماه مبارک رمضان برای مسلمانان فلسطینی، ساختار سیاسی رژیم صهیونیستی نیز عملا وارد یک بحران تمام عیار شده است. در این راستا، ائتلافِ شکننده احزاب تشکیل دهنده دولت کنونی رژیم اسرائیل به نخست وزیری “نفتالی بنت” عملا با عقب نشینی برخی از اعضای این ائتلاف، رو به فروپاشی حرکت می کند و هر آن انتظار می رود که دولتِ بنت عملا کارایی خود را از دست داده و سقوط کند. این مساله به ویژه با عقب نشینی “حزب الموحده” به ریاست “منصور عباس” از دولت ائتلافی رژیم صهیونیستی و همچنین برخی احزاب کوچکتر صهیونیست از دولت ائتافیِ بنت، ابعاد جدید تری را به خود گرفته است. از این رو، بسیاری از ناظران و تحلیلگران پیش بینی می کنند که با بازگشایی پارلمان رژیم صهیونیستی موسوم به (کنست)، احزاب مخالف دولت ائتلاف کنونی اسرائیل که در راس آن ها حزب “لیکود” و شخصِ “بنیامین نتانیاهو” نخست وزیر سابق اسرائیل حضور دارند، عملا وارد میدان خواهند شد و زمینه را جهت سقوط دولت و برگزاری انتخابات زودرس فراهم خواهند کرد. با این همه، اینطور به نظر می رسد که صهیونیست ها در صورت تحقق این سناریو، عملا وارد یک بن بستِ تمام عیار خواهند شد زیرا صرفا سه گزینه محدود و کاملا بی ثبات خواهند داشت.
یک: بازگشت مجدد نتانیاهو در مقام یک مفسد سیاسی و اقتصادی به قدرت
یکی از گزینه های محتمل در صورت فروپاشی کامل دولت کنونی رژیم صهیونیستی، بازگشت مجدد حزب دست راستیِ لیکود به قدرت با نخست وزیری بنیامین نتانیاهو است. وی قبل از روی کار آمدنِ دولت جدید، رکورد بیشترین حضور متداوم در قدرت به عنوان نخست وزیر رژیم صهیونیستی را به نام خود ثبت کرده بود. با این حال، چالش اصلی این است که نتانیاهو با اتهامات گسترده فساد، رشوه، اختلاس، سواستفاده از قدرت، و خیانت به اعتماد عمومی در اراضی اشغالی رو به رو است و اگر بنا باشد دولتِ بنت سقوط کند و وی به قدرت برسد، این مساله عملا دولتی را در اراضی اشغالی سرکار خواهد آورد که از همان ابتدا نه تنها باید با چالش های بیشمار داخلی و خارجی رژیم اسرائیل دست و پجه نرم کند، بلکه باید با حملات مکرر منتقدان و مخالفان نتانیاهو به دلیل دست داشتن او در فسادهای گسترده اقتصادی و سیاسی نیز رو به رو شود. مساله ای که از همین حالا نشان می دهد یکچنین دولتی، اساسا نخواهد توانست کار کند و عملا باید در چندین جبهه بجنگد. وضعیتی که به ویژه با توجه به سیاست های افراطی نتانیاهو در قبال فلسطینی ها و منطقه، حالتی وخیم تر نیز به خود خواهد گرفت و عملا رژیم صهیونیستی را وارد بحرانهایی جدیدتر و البته مرگبارتر(برای این رژیم) خواهد کرد.
دو: تداوم دولت ائتلافی به رهبری “نفتالی بنت” و “یائیر لاپید” در قدرت
یک گزینه دیگر، ادامه یافتن دولت ائتلافیِ کنونی رژیم صهیونیستی به رهبری نفتالی بنت و یائیر لاپید است که تحقق این گزینه چیزی جز تداوم وضعیت بی ثبات کنونی رژیم صهیونیستی را به ارمغان نخواهد آورد. در واقع، تداوم این دولت به معنای تداوم یک دولت دولت ائتلافیِ سست و البته مواجه با هزاران چالش و مشکل است که هر زمان انتظار آن می رود که بار دیگر رو به فروپاشی حرکت کند. نباید فراموش کنیم که منطقِ اصلی تشکیل دولت کنونی رژیم اسرائیل، روی کار آمدن سازوکاری جهت حذف نتانیاهو از قدرت بود. مساله ای که به خوبی توضیح می دهد چرا طیف قابل توجهی از احزاب اسرائیلی که هیچ نقطه اشتراکی با یکدیگر ندارند، عملا رو به تشکیل یک دولت ائتلافیِ بی قواره و پُر از اختلافات داخلی آورده اند که در بحبوحه بحران هایی نظیر اوج گیری اعتراضات مسلمانان فلسطینی در مسجد الاقصی، عملا در آستانه فروپاشی قرار می گیرد.
سه: ایجاد بن بست مطلق سیاسی در اراضی اشغالی
سناریوی سوم در مورد آینده سیاسی رژیم صهیونیستی، سناریوی به بن بست رسیدنِ تشکیل یک دولت جدید در اراضی اشغالی و تداوم مقطعیِ دولت کنونی این رژیم است. مساله ای که نمونه آن را در دو سال پایانیِ حضور بنیامین نتانیاهو در قدرت به وضوح شاهد بودیم. در آن دوران، رژیم صهیونیستی علی رغم برگزاری چهار انتخابات هنور نتوانسته بود رای به تشکیل دولتی جدید دهد. مساله ای که عملا صهیونیست ها را وارد بک بحران تمامعیار سیاسی کرد و حتی آن ها را به مضحکه ای برای جامعه بین المللی تبدیل نمود. در این چهارچوب، اینطور به نظر می رسد که در هر سه حالت مذکور، رژیم اشغالگر قدس عملا وارد نوعی بن بست سیاسی شده که رهایی از آن با توجه به حجم بیشمار چالش های داخلی و خارجی این رژیم، اگر نگوییم بعید، بسیار مشکل به نظر میرسد.