برجستهترین متغیر نشاندهنده وضعیت کلان یک کشور، میزان تولید آن کشور است. این متغیر دربرگیرندۀ ارزش کلیه کالاها و خدمات نهایی تولید و ارزشگذاری شده به قیمت جاری بازار طی یک سال مالی است. بنابراین به نظر میرسد کشوری که تولید ناخالص ملی بیشتری دارد، از ثروت، قدرت و مکنت بیشتری برخوردار بوده و نیازمندیهای رفاهی آحاد جامعه را به نحو مطلوبی تامین میکند. در واقع؛ تولید به مثابه موتور محرکه رشد و توسعه اقتصادی در هر کشور؛ همیشه به عنوان یکی از اهداف اصلی متولیان و مجریان توسعه بوده است. در این راستا میتوان گفت؛ هدف اقتصادی همه کشورها برای افزایش ثروت و رفاه مردم جامعه، رشد و توسعه اقتصادی است. رشد و توسعه اقتصادی میتواند از طریق ارتقاء سطح تولید در جامعه بواسطه بسیج منابع، بهکارگیری ظرفیتهای خالی و افزایش بهرهوری عوامل تولید اتفاق افتد.
یکی از راههای ارتقاء کمی و کیفی تولید تقویت و توسعه کارآفرینی است. آلفرد مارشال اولین کسی بود که به طور رسمی وجود کارآفرینی را برای تولید ضروری دانسته است و همچنین ریچارد کانتیلون به عنوان اولین کسی که مفهوم کارآفرینی را در نظامهای اقتصادی به کار برده است، معتقد است کارآفرینی «ترکیب ابزارهای مورد نیاز برای تولید کالای جدید» است. همچنین در مطالعات اخیر؛ کارآفرینی به عنوان پیشران توسعه اقتصادی در نظر گرفته شده و حتی برخی کارآفرینی را به عنوان عامل چهارم تولید در تابع تولید اقتصاد کلان درنظر میگیرند.
کارآفرینی به گفتۀ شومپیتر «انقلاب در تولید» است. بدان معنا که کارآفرینی تبدیل شیوه تولید سنتی به شیوه تولید نوین است. در واقع کارآفرینان با بهرهمندی از خلاقیت، نوآوری و قدرت ریسک خود مسیر متفاوت را پیش گرفته و روندی نو را در تولید نوآورانه ایجاد میکنند. کارآفرینی عامل تمایز بین رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی است. این مفهوم را شومپتر بدین صورت بیان میدارد که رشد اقتصادی روند تدریجی گسترش تولید است؛ تولید میزان بیشتری از یک کالا با استفاده از شیوههای قبلی تولید. ولی توسعه اقتصادی عبارت است از بکارگیری ترکیبهای جدیدی از ابزارهای تولید به گونهای که شرایط تولید کالاهای موجود دگرگون شود یا کالای جدیدی ارائه گردد یا منابع جدید عرضه شده و یا بازارهای تازهای گشوده شود و یا آنکه صنعتی نو سازماندهی گردد. بطور کلی باید در شیوههای تولید، نوع محصول، بازارها یا صنایع نوآوری صورت گیرد. در این راستا میتوان به دیدگاه حسین عظیمی اشاره نموده که معتقد بود توسعه اقتصادی، تحول در مبانی علمی فنی از حالت سنتی به حالت مدرن است؛ که میتوان چنین استنباط نمود که این تحول از مسیر کارآفرینی اتفاق خواهد افتاد.
از دیگر سو، یکی از عرصههای تولید در هر کشور عرصههای روستایی آن کشور است. در گذشته اساساً، روستاها را مساوی با تولید دانسته و شکلگیری و بقاء این قبیل از سکونتگاهها را با تولید؛ خصوصاً در بخش کشاورزی همگام دانستهاند. امروزه نیز این نواحی سهم بهسزایی در تولید ناخالص داخلی کشورها داشته و در حتی در جوامع توسعه پهنههای روستایی نقش مهمی در تولید و بالتبع رشد اقتصادی آن کشورها دارد. در ایران این مناطق حدودا یک چهارم از کل تولید خالص داخلی کشور را به خود اختصاص دادهاند.
در توسعه اقتصادی و ارتقاء سطح تولید در مناطق روستایی به عنوان خرده نظام اقتصادی از نظام کلان اقتصاد ملی موضوع «توسعه کارآفرینی روستایی» اهمیت فراوانی دارد. اما بررسیها حکایت از آن دارد که نقش مناطق روستایی در تولید روبه کاهش است. تولید بخصوص در فضاهای روستایی همواره از حیثهای گوناگون با چالش و موانع جدی همراه بوده است و همچنین در یک دهه اخیر نرخ بیکاری روستایی رو به افزایش بوده و از ۷.۱ درصد در سرشماری نفوس و مسکن مرکز آمار ایران سال ۱۳۸۵ به ۸.۹ درصد در سال ۱۳۹۵ رسیده است که نشانگر عدم پایداری اشتغال و عدم پویای در تولید میباشد. بنابراین آنچه روستا را به جایگاه اصلی خود برمیگرداند؛ تقویت و ارتقاء سطح تولید در مناطق روستایی است و آنچه موجبات ارتقاء سطح تولید را فراهم مینماید؛ تقویت و توسعه کارآفرینی است.
امروزه تلاشهای مردم مناطق روستایی برای دستیابی به پایداری اقتصادی میتواند با استفاده از کارآفرینان محلی افزایش یابد؛ زیرا تمرکز بر منابع اقتصادی محلی از طریق توسعه کارآفرینی محلی یکی از شیوههای توسعه اقتصادی این مناطق است. ولی باید توجه داشت که شکلگیری کارآفرینی نیازمند فراهم بودن بسترها و زمینههایی است. به عبارت دیگر، توسعه کارآفرینی مشروط به وجود ظرفیتهای کارآفرینانه در فضاهای جغرافیایی و همچنین بین نیروهای انسانی فعال مستقر در آن است. در نواحی روستایی مسلماً ظرفیتها و پتانسیلهایی نهفته است که با شناسایی آنها میتوان فعالیتهای متنوعی در زمینههای کشاورزی، گردشگری، ورزش، صنایع دستی و… در روستاها انجام داد و در نتیجه نابرابریهای درآمدی و بیکاری را کاهش داد و راه توسعه اقتصادی روستایی را فراهم کرد.
لذا با عنایت مطالب گفته شده؛ بررسی و شناخت موانع، چالشها، فرصتها و در نهایت سیاستها، راهبردهای و راهکارهای عملی مسئله تحقق هدف توسعه کارآفرینی در مناطق روستایی به منظور پویایی چرخه تولید و تحقق توسعه اقتصادی در کشور از مسائلی است که برای برنامهریزان توسعه کشور بسیار مهم مینماید.