از وقتی که عمران خان پس از جنگ روسیه با اوکراین به روسیه سفر کرد و ارتباطات تجاری خوبی با چین برقرار نمود و چین به یکی از سرمایه گذاران اصلی در این کشور تبدیل شد، باید به این نتیجه می رسید که دیگر مِهرش از دل ارتش پاکستان و کشورهای غربی افتاده و از این پس سیاسمتدار مورد علاقه آمریکا نخواهد بود. عمران خان به خوبی می دانست، با قدرت گرفتن و بازیابی مجدد ارتش در پاکستان و نهاد اطلاعاتی آن یعنی آی.اس.آی، نخبگان نظامی پاکستانی تعیین کننده راهبرد سیاسی این کشور هستند و سال هاست پاشنه ی اجرایی و سیاست گذاری این کشور بر محور ارتش پاکستان می چرخد.
مدتی از نقش آفرینی عمران خان در منطقه می گذرد و با اینکه وی قهرمان جام جهانی کریکت است و تصور میکند حلقه ی مردمی بخصوص جوانان را در صف طرفداران خود دارد، به یکباره و با پیش گویی قابل تامل مولانا فضل الرحمن سرنوشتی شبیه به اشرف غنی پیدا می کند. با این تفاوت که یکی از صحنه گردانان اصلی افغانستان بجای اینکه در حیات خلوت خود، سیاست های حامیان شرقی خودش را پیاده کند، حالا از کرسی نخست وزیری کنار گذاشته می شود. با این تفسیر که پس از سفر عمران خان به روسیه، احزاب و کشورهای تاثیرگذار بر آنان یعنی آمریکا، انگلیس و عربستان سعودی ، از این سفر راضی به نظر نمی رسیدند و وی را فردی ضدغرب و غیر مطمئن در حفظ منافع آمریکا در افغانستان معرفی می کند.
با بحران سیاسی بوجود آمده در پاکستان، برخی بر این باورند که عزل عمران خان در این کشور یعنی به حال خود گذاشتن افغانستان. این در حالی است که عمران خان بیش از هر سیاستمدار دیگری درباره این کشور اظهار نظر کرد و به نوعی ثابت نمود که افغانستان، حیات خلوت پاکستان و هم پیمانانش است.
سرنوشت نخست وزیران قبل از عمران خان؛ از ترور تا خلع و بازداشت
اغلب نخست وزیران پاکستان نتوانسته اند به نحو درستی دولت خود را به پایان برسانند. به گزارش ایرنا از خبرگزاری رویترز، پاکستان که در بخش اعظم تاریخ خود به سبک دموکراسی پارلمانی اداره شده، از سال ۱۹۴۷ در مجموع ۲۹ نخست وزیر داشته است. نخست وزیرهای پاکستان در ۱۸ نوبت به بهانههای مختلف از جمله اتهامات فساد، کودتای مستقیم نظامی و استعفای اجباری به دلیل درگیریهای داخلی در گروههای حاکم برکنار شدهاند. یک مورد هم در اثر ترور از ادامه صدارت ناکام ماند. کوتاه ترین دوره تصدی یک نخست وزیر در این کشور همسایه، دو هفته و طولانی ترین دوره چهار سال و دو ماه است. بنا به گزارش رویترز، نواز شریف سه بار – در سالهای ۱۹۹۰، ۱۹۹۷ و ۲۰۱۳ – به عنوان نخستوزیر انتخاب شده است. فهرست زیر اسامی نخست وزیرانی است که دوره تصدی آنها از سال ۱۹۴۷ پیش از موعد به پایان رسیده است. این لیست شامل نخست وزیران موقت یا کسانی که دوره نخست وزیری دیگری را به پایان رسانده اند، نمی شود:
– لیاقت علی خان: اولین نخست وزیر پاکستان در مرداد ۱۳۲۶ مصادف با اوت ۱۹۴۷ به قدرت رسید. او در جریان یک راهپیمایی سیاسی در ۲۳ مهر ۱۳۳۰ ترور شد.مدت تصدی: چهار سال و دو ماه./ خواجه ناظم الدین: در ۲۴ مهر ۱۳۳۰ به قدرت رسید. او در ۲۸ فروردین ۱۳۳۲ توسط فرماندار کل کشور – مقامی سیاسی که میراث حکومت استعماری بریتانیا بود – به اتهام سوء مدیریت شورش های مذهبی برکنار شد.مدت تصدی: یک سال و شش ماه./محمد علی بوگرا: در ۲۴ مهر ۱۳۳۰ به قدرت رسید. در ۱۹ مرداد ۱۳۳۴ استعفا داد.مدت تصدی: دو سال و سه ماه./چودری محمدعلی: در مرداد ۱۳۳۴ به قدرت رسید. اختلافات داخلی در حزب حاکم منجر به برکناری او در ۲۱ شهریور ۱۳۳۵ شد.مدت تصدی: یک سال و یک ماه./حسین شهید سهروردی: در ۲۱ شهریور ۱۳۳۵ به قدرت رسید. پس از اختلافات با سایر مراکز قدرت در ۲۶ مهر ۱۳۳۶ از سمت خود برکنار شد.مدت تصدی: یک سال و یک ماه/.ابراهیم اسماعیل چوندریگر: در مهر ۱۳۳۶ به قدرت رسید. در ۲۵ آذر ۱۳۳۶ استعفا داد و با رای عدم اعتماد مجلس مواجه شد.مدت تصدی: کمتر از دو ماه./ملک فیروز خان نون: در ۲۵ آذر ۱۳۳۶ به خدمت گرفته شد. به دلیل اعمال حکومت نظامی در پاکستان در ۱۵ مهر ۱۳۳۷ برکنار شد.مدت تصدی: کمتر از ۱۰ ماه./نورالامین: در ۱۶ آذر ۱۳۵۰ به قدرت رسید. در ۲۹ آذر همان سال، مدت کوتاهی پس از جدایی بنگلادش از پاکستان، سمت خود را ترک کرد.مدت تصدی: کمتر از دو هفته./ذوالفقار علی بوتو: در ۲۳ مرداد ۱۳۵۲ به قدرت رسید. او در ۱۴ تیر ۱۳۵۶ توسط یک کودتای نظامی سرنگون شد و در نهایت به زندان افتاد و اعدام شد.مدت تصدی: سه سال و ۱۱ ماه./محمد خان جونجو: در ۱۴ اسفند ۱۳۶۳ به قدرت رسید. وی در ۸ خرداد ۱۳۶۷ توسط فرمانده ارتش که رئیس جمهور نیز بود برکنار شد.مدت تصدی: سه سال و دو ماه./بی نظیر بوتو: دختر نخست وزیر کشته شده ذوالفقار علی بوتو و اولین زن رهبر یک ملت مسلمان. در ۱۱ آذر ۱۳۶۷ به قدرت رسید. دولت او در ۱۵ مرداد ۱۳۶۹ توسط رئیس جمهور، با کمک نزدیک حاکم نظامی فقید، به اتهام فساد اداری برکنار شد.مدت تصدی: یک سال و هشت ماه.دولت بی نظیر بوتو اولین دولت از سه دولتی بود که به اتهامات مشابه با استفاده از اختیارات گسترده رئیس جمهور برکنار شدند./نواز شریف: در ۱۵ آبان ۱۳۶۹ به قدرت رسید. دولت او نیز توسط رئیس جمهور به اتهاماتی مشابه بوتو در ۲۹ فروردین ۱۳۷۲ برکنار شد.او چند هفته بعد توانست حکم را توسط دادگاه لغو کند و به مقام خود بازگشت، اما پس از بروز اختلاف با ارتش دوباره استعفا داد.کل دوره تصدی: دو سال و هفت ماه./بی نظیر بوتو: در ۲۸ مهر ۱۳۷۲ برای دومین بار به قدرت بازگشت. در تاریخ ۱۴ آبان ۱۳۷۵ بار دیگر به اتهام سوء مدیریت توسط رئیس جمهور برکنار شد.مدت تصدی: کمی بیش از سه سال./نواز شریف: برای بار دوم در ۲۹ بهمن ۱۳۷۵ به قدرت رسید. در ۲۰ مهر ۱۳۷۸ توسط یک کودتای نظامی سرنگون شد. رویدادی که برای سومین بار در تاریخ پاکستان اتفاق می افتاد.مدت تصدی: دو سال و هشت ماه./میر ظفرالله خان جمالی: در آبان ۱۳۸۱ در زمان حکومت نظامی به نخست وزیری انتخاب شد. او پس از اختلافات با ارتش در ۶ تیر ۱۳۸۳ استعفا داد.مدت تصدی: یک سال و هفت ماه./یوسف رضا گیلانی:در ۶ فروردین ۱۳۸۷ به نخست وزیری انتخاب شد. وی در سال ۱۳۹۱ توسط دادگاه عالی پاکستان به اتهام “اهانت به دادگاه” رد صلاحیت شد.مدت تصدی: چهار سال و یک ماه./نواز شریف: در ۱۵ خرداد ۱۳۹۲ برای سومین بار به نخست وزیری انتخاب شد. وی در ۶ مرداد ۱۳۹۶ توسط دادگاه عالی پاکستان به اتهام اختفای دارایی هایش برکنار شد.مدت تصدی: چهار سال و دو ماه.
نفوذ مولانا فضل الرحمن رئیس جمعیت علمای اسلام (JUI) در اتفاقات اخیر پاکستان
با عنایت به اسلامی بودن جمهوری پاکستان، نخست وزیر لاجرم نیازمند حمایت جبهه اسلامی در این کشور می باشد و بازماندگان تفکر مولانا سمیع الحق پدر معنوی طالبان و از همه مهمتر، مولانا فضل الرحمن از قدرتمندترین افراد برای حمایت شهباز شریف در این حوزه بشمار می روند و بازخوردهای داخلی و خارجی در پاکستان نشان می دهد که شهباز شریف از حمایت جبهه ی جماعت مسلمان در این کشور برخوردار است. مولانا فضل الرحمن رابطه ی خوبی با شهباز شریف دارد. مولانا فضل الرحمان همان کسی است که حدودا چهار سال پیش، اعتقاد به تقلب در انتخاباتی داشت که مدعی بود به دلیل انجام تقلب، نتوانسته در انتخابات پیروز شود و به همین علت؛ دولت عمران خان را به تظاهرات میلیونی تهدید کرد. وی در گذشته خواستار تحمیل شرع در پاکستان می شود اما بعدا با یک چرخش ناگهانی، با احزاب سیاسی سکولار اتحاد تشکیل می دهد. همانطور که در اوایل این مطلب اشاره شد فضل الرحمن مدتی قبل عنوان کرده بود که عمران خان سرنوشتی شبیه اشرف غنی خواهد داشت و به صراحت اعلام کرد که سقوط دولت پاکستان نزدیک است. رئیس جمعیت علمای اسلام پاکستان که یک سیاستمدار طرفدار طالبان است و او را با روابط نزدیک با امارت اسلامی افغاستان هم می شناسند، در یک چرخش ناگهانی دیگر و در خلال یک سخنرانی که از طرف ادارۀ فکر وعمل(یک مرکز مطالعات سیاسی مربوط جماعت اسلامی پاکستان) در پیشاور دایر شده بود اعلام کرد: ((این درست نیست که در راس هر اداره یک طالب مقرر شود که به کار هم وارد نباشد. چنین حالت به معنی تسلط از راه زور است نه به معنی یک حکومت مشروع و قانونی. دو حقیقت در افغانستان را باید به رسمیت بشناسیم، هویت اسلامی افغانستان و هویت افغانی افغانستان((. در این سمینار چهره های مهمی چون جنرال حمید گل و جنرال اسد درانی روسای سابق آی اس آی، و جمعی از سیاستمداران پاکستانی حضور داشتند تا نقش آی.ای.آی پاکستان در هدایت گروه های مختلف اسلامی در این کشور بیش از گذشته مشهود باشد.
تاثیر تغییر نخست وزیر پاکستان بر طالبان چه خواهد بود؟
با تعویض نخست وزیر تغییری در نگرش های کلی نظام پاکستان در داخل و خارج از این کشور ایجاد نخواهد شد، افراط گرایی رنگ خود را در پاکستان نخواهد باخت و پاکستان بعنوان یکی از تولیدکنندگان اصلی گروه های رادیکال و افراطی در منطقه باقی خواهد ماند و این استراتژی و سیاست کلی نظام پاکستان است. برخی کارشناسان بر این باورند با بحران جدید پاکستان، افسار سیاسی و نظامی و ایدئولوژی طالبان از دست صاحبان اصلیش خارج خواهد شد.این در حالی است که برخی تحلیلگران غربی مدعی اند که تعدادی از نیروهای آی.اس.آی در پوشش کارمندان فناوری ارتباطات در بخش دفتری نخست وزیری طالبان مشغول به کار هستند. با این وجود بر کسی پوشیده نیست که پاکستان از طالبان حمایت های اطلاعاتی می کند و این موضوع میتواند در روند حمایت های اطلاعاتی تاثیر گذار باشد. پاکستان از منظر ایدئولوژی، مالی، نظامی و هویت سازی برای طالبان یک حامی مهم است. آن ها هرچند در حال حاضر در سیاست متزلزل گونه ای قرار دارند ولی حامی دیگر آن ها یعنی قطر، هنوز شکل حمایتی خود را بر این گروه حفظ کرده است. پاکستان یک حامی رسانه ای خوب برای طالبان در سطح دنیا بشمار می رود و از طرفی سعی می کند تسهیل کننده روابط طالبان با سایر ملل و مجامع بین المللی باشد.
در پایان باید گفت سیاست خارجی پاکستان مبنی بر تامین امنیت ملی این کشور است و بنظر می رسد با عنایت به این که فعالیت های نظامی و اطلاعاتی زیر مجموعه ارتش این کشور است و طالبان هم دست ساز این مجموعه می باشد، بنابراین تغییر بنیادین در رفتار طالبان و روابط این کشور با طالبان رخ نخواهد داد و باج گیری پدرخوانده طالبان از کشورهای منطقه و قدرت های خارجی ادامه خواهد داشت. چراکه همانطور که گفته شد شهباز شریف ارتباط خوبی با ارتش پاکستان دارد و با وجود شهباز شریف، مدیریت روابط پاکستان و طالبان بیش از گذشته به آی.اس.آی واگذار خواهد شد و احتمال می رود حتی از تنش های گذشته همچون حملات مرزی ارتش پاکستان به طالبان و بالعکس کاسته شود.
نقش آی.اس.آی در معادلات سیاسی پاکستان و منطقه
طالبانی ها از آسمان نازل نشدند
طالبانی ها از آسمان نازل نشدند و یا از بر انگیخته شدن احساسات مذهبی چند طلبه علوم دینی به وجود نیامدند، بلکه از یک تشکیلات نظامی، سیاسی و مالی پدید آمده اند. تشکیلات مخفی آی.اس.آی که زاییده افکار یک افسر استرالیایی الاصل ارتش انگلیس به نام سرلشکر کاتوم رئیس امور کارکنان ارتش پاکستان است به کمک طلبه ها می آید و اداره خاص برای مدارس دینی در سرویس جاسوسی پاکستان فعال می گردد. حالا پاکستان به تقلید از دوره استعماری انگلیس ازطریق مسایل مذهبی و قومی و نیز برای سربازگیری در جنگ افغانستان وکشمیر هند، توسط سازمان اطلاعات داخلی موسوم به آی.اس.آی ISI مخفف Inter-Services Intelligence درایجاد مدارس دینی درمناطق قبائیلی وکشمیر نقش اولی را بازی می کند. مدیران و مدرسین این مدارس یا افسران زبده آی.اس.آی اند و یا اینکه ازآی.اس.آی هدایت معنوی و اطلاعاتی می شوند و حتی دفاتر کارشان را در داخل مدارس درکویته وپیشاور ایجاد می کنند تا سطح نفوذ بر رهبران احزاب مذهبی درپاکستان را افزایش دهند. سوای حمایت از طلبه های افغانستانی در زمان جنگ با شوروی سابق و مشارکت مستقیم در تاسیس گروههای جهاد مسلحانه علیه شوروی که بعدها به القاعده تبدیل شد حالا برای منطقه تهدیدآمیز شده و پدرخوانده محورهای ناامنی در آسیا میانه و غرب آسیا میشود. براساس برآوردهای کارشناسان امنیتی غرب، آی.اس.آی با بهره گیری از اداره اطلاعات متنوع (JIM)هزاران اسلام گرای افراطی را برای جهاد از سراسر جهان جمع می کند و در حدود ۵۶ درصد از حملات تروریستی جهان را به اجرا می گذارد.
اداره اطلاعات مشترک (JIB) آی.اس.آی به فکر این می افتد که خشن ترین و اطرافی ترین چهره ها را با دادن القاب کاذب و ساختگی مشهور ساخته و با حمایت از احزاب واشخاص بنیاد گرا نه تنها در داخل پاکستان بلکه در بیرون ازآن کشور در افغانستان وکشمیر نیز افزایش دهد و از این رو می کوشد تا افراطی ترین چهره ها را در جنگ و معضلات منطقه درجنوب آسیا به میدان آورد و در دو جهبه جنگ به افغانستان وکشمیر چهره های نظیر بیت الله محسود را زاده و آن ها را تجهیز کند. حالا نه تنها بیت الله محسود بلکه تمام فرماندهان طالب در پاکستان و رهبران مذهبی درآن کشور یا خود افسرآی.اس.آی اند ویا اینکه ازسوی آی.اس.آی قویاً حمایت می شوند. از این رو پاکستان اختر منصور را در شرایطی که آمریکا و کشورهای غربی معتقدند در حدی نیست که به عنوان رهبری طالبان قرار بگیرد، به عنوان یک شخصیت بدیل بجای ملاعمر تربیت کرده و حمایت می کند. ملامنصور با فشار و همکاری آی.اس.آی پاکستان موفق خواهد شد شماری از خانواده ها و شخصیت های مربوط به طالبان را قانع و یا مجاب کند که با وی بیعت کنند.
پایه ریز بنیادگرایی افراطی اسلامی در پاکستان ضیاء الحق است. او صراحتا اعلام کرده پاکستان با اجرای قوانین شریعت اسلامی باید به جمهوری اسلامی تبدیل گردد. از این رو حمایت عالمان دینی را جلب می کند و برای استحکام بخشی به پایههای کودتا ارتش و سازمان اطلاعاتی را یک دست و ژنرال های بنیادگرا را در راس آن قرار می دهد. تا آنجا که آی.اس.آی عملا با نظارت ارتش و تحت فرماندهی طبقه خاص از تندرویان و افراطیون بنیادگرا بازسازی و به ابزاری برای بسط و گسترش تفکرات بنیادگرایی در کشور و همسایگانش تبدیل می گردد.
پس از آن، «حمید گل» رئیس وقت سازمان اطلاعات پاکستان بعنوان رهبر سّری و پدرخوانده طلبه ها، از خروجی مدارس دینی بهره می برد و با ملا محمد عمر و حمایت جلالالدین حقانی، در ولایت قندهار در جنوب غرب افغانستان، طالبان را بنیانگذاری می کند. او حقانی را فردی بسیار خوب و دوست شخصی خود می داند و پسرش را در معیت نیروهای جلالالدین حقانی برای جهاد به افغانستان می فرستد. «گل» بخاطر اینکه تداوم رهبری خود را به دست پروردگانش ثابت کند، تدارک حملاتی علیه نیروهای ناتو در سال ۲۰۰۶ از طریق بمبهای کنار جادهای (توسط اداره اطلاعات فنی مشترک آی.اس.آی) و برنامهریزی برای ربودن کارمندان سازمان ملل متحد طی همدستی با افراد مسلح طالبان را انجام می دهد و همچنین در آخرین برنامه نظامی گروه طالبان پیش از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ شرکت می کند. او دوره حکومت طالبان بر افغانستان را می ستاید و این گروه را حکمران شریعت اسلام در افغانستان می خواند.
آی.اس.آی، پیل سرکشِ منطقه
«دولتی در درون دولت»، «پیل سرکش» و «امپراطوری پنهان پاکستان» قدرتش را مدیون ژنرال اختر عبدالرحمن است. ژنرال اختر مغز متفکر استراتژیکی مقاومت افغانستان در مقابل شوروی در سال ۱۹۷۷میلادی، بر اریکه قدرت آی.اس.آی تکیه می زند و تنها ژنرالی می شود که ۱۰ سال در آی.اس.آی می ماند. او برای هجوم شوروی به افغانستان استراتژی “قتل با هزار زخم” را طراحی و اجرا می کند. پیلِ سرکشِ اختر عبدالرحمن به عنوان ماشین ترور و اشباح بیثباتی واحدهای ترور و ضد ترور و «اس» که تمامی کارمندان و ماموران آن را سی.آی.ای و یا موساد آموزشهای فکری-تخصصی و رزمی داده اند و روابط بسیار گرمی با اطلاعات سعودی دارند این بار خود کشور پاکستان را هم از این ناامنی های ساختگی بی بهره نمی گذارند و پایه ریز بنیادگرایی افراطی اسلامی خود یعنی ضیاء الحق را قربانی عملیاتش می کند. 17 اوت 1988 ارتشبد ضیاءالحق منطقه ای را با همراهان خـود از جملـه سفیر آمریکا در پاکستان (ارنولد رافل) ترك میکند. هواپیماي حامل آنان که یک فروند هرکولس 130C- است چند دقیقه بعد سقوط می کند. ارتشبد ضیاء، سفیر آمریکا، افسـر بلنـد پایـه پنتـاگون، هشت نفر ژنرال بلند پایه پاکستان، تمامی خدمه و در مجموع 31 تن از بین می روند. با اینکه طرفداران تئوري توطئه، انگشت اتهام را بـه سـوي روس هـا، افغـان هـا، هندي ها و آمریکایی ها دراز میکنند، اما دست آی.اس.آی پاکسـتان براي انجام موفقیت آمیز چنین حادثه اي دیده می شود.
پس از این رویداد، ارتشبد اسلم بیگ با یک هواپیماي اختصاصی، خود را از آمریکـا بـه اسلام آباد رسانده و در جلسه اضطراري ارتش با شرکت بلند پایگان نظامی حضور می یابد. در آن زمان، دوران حکومت ژنرال ها به سر آمده است. ژنـرال بیـگ گرچـه مـی تواند خود با یک کودتاي نظامی قدرت را در دست بگیرد ولی بر طبق قانون اساسی پیشنهاد می کند تا غلام اسحاق خان رئیس مجلس سنا به کفالت ریاست جمهوري انتخـاب شـود و در عمـل نیز روند امور به همین ترتیب سپري میگردد. در نخستین انتخابات پـس از مـرگ ارتشـبد ضـیاءالحق، حـزب مـردم پاکسـتان بـه پیروزي می رسد. بی نظیر بوتو به نخست وزیري و غلام اسحاق خان نیز به ریاسـت جمهـوري پاکستان منصوب می شود و ارتشبد اسلم بیگ نیز به فرماندهی نیروي زمینی می رسد. از این رو ارتش به یاري دوتن از افسران بلند پایه و ارشد سازمان اطلاعات پاکستان یعنی سرتیپ امتیـاز احمـد و سـرگرد محمد عمار، عملیات “شغال نیمه شب” را طراحی می کنند کـه بـه موجب آن دو نفر یاد شده سعی می کنند تـا در ماه هـاي سـپتامبر و اکتبـر 1989 نماینـدگان حزب مردم در مجلس ملی را با دادن رشوه علیه خانم بوتو تحریک کنند و پاي نـواز شـریف را به میان آورند اما این نقشه با شکست مواجه می شود.
اما آی.اس.ای چیست؟
«فائز حمید»، «عاصم منیر»، «اخطر عبدالرحمن»، «حمید گل»، «اسد درانی»، «محمود احمد»، «احسان الحق»، «اشفق کیانی» و «ندیم تاج» از مهمترین مدیران این سازمان اند. رییس آی.اس.آی بعد از نخست وزیر دومین شخص قدرتمند در پاکستان محسوب میشود. بیشترین منبع تأمین مالی آی.اس.آی عملیاتهای سازمانی اطلاعاتی، قاچاق مواد مخدر، تجارت های غیر قانونی، فروش اطلاعات سری دولت های منطقه، خرید سهام شرکت ها بینالمللی برای افسران بازنشسته میباشد.
در آیاسآی همانند اف.اس.بی روسیه، افسرانی که بازنشسته میشوند بعنوان مدیرعامل و یا اعضای هیئت مدیره شرکت ها قرار گرفته و وارد تجارت می گردند و از آن طریق برای سازمان شان منبع تأمین مالی میشوند. آی.اس.آی قدرت سیاسی و استراتژیک خود را از روابط با گروهها و افراد سیاسی و مذهبیون افراطی میگیرد. این سازمان، سیاستمداران، رهبران و نظامیان را به شدت زیر نظارت دارد. آی.اس.آی که بر بنیاد فکری و دکترین انگلیسها ایجاد شده است، درس های زیادی از سی.آی.ای امریکا فرا می گیرد و برعکس سایر ملل که دولتها ارتششان را میسازند، اما در پاکستان این ارتش است که برای خودش دولت می سازد. یعنی تمامی سیاستهای ملی و بینالمللی پاکستان از مجراهای دکترین نظامی سرچشمه میگیرد و کلید این سیاستها، به خصوص سیاست خارجی اسلام آباد در دستان آی.اس.آی است. اکثریت سفیران و دیپلماتهای پاکستان در خارج، مأموران اداره ضد اطلاعات مشترک (JCIB) آی.اس.آی بوده یا شدیداً زیر نظارت آن میباشند، به خصوص در افغانستان و هند، که اسلام آباد از این دو ناحیه احساس آسیبپذیری و تهدید در سیاست خارجی و داخلیاش میکند.
از لحاظ فکری و ایدئولوژیکی افسران آی.اس.آی وابسته به فکر بنیادگرایی اسلامی و افراط گرایی میباشند. اداره اطلاعات مشترک (JIB) آی.اس.آی، «فرهنگ استراتژیک» آن ها را بر اساس بنیاد گرایی اسلامی و ضدیت با هندویسم بنا کرده و همین علت است که آی.اس.آی روابط تنگاتنگ با شبکههای تروریسم اسلام گرا در منطقه و جهان دارد. آی.اس.آی در گروهها و نهادها و شخصیتهای سیاسی- مذهبی مانند؛ جماعت اسلامی، جمعیتالعلما، مدرسههای دارالعلوم اشرافیه در بلوچستان، دارالعلوم قاسمیه در ملتان، دارالتوحید در راولپندی، دین پرور در حیمآباد، دارالحامدیه در خیبراجنسی و… از نفوذ عمیقی برخوردار است و با شخصیتهایی مانند مولانا فضل الرحمن، قاضی حسین احمد، مولانا سمیعالحق و… از روابط بسیار گرمی برخوردار میباشد. در سراسر پاکستان در حدود ۳۰ هزار مدرسهی دینی- مذهبی نزدیکی مرز با افغانستان فعالاند و همه اینها تحت نظارت و حمایت اداره اطلاعات مشترک (JIB) آی.اس.آی میباشند که از همین مجرا برای پیشبرد سیاست خارجی پاکستان و فشار و سرکوب برای رقبای خود بکار میگیرند.
سیاست های دو وجهی و دوصحنه ای آی.اس.آی
زلمی خلیلزاد، تراشیا بایکون، بیل روجیو و نیز مایکل مولن فرمانده وقت ستاد ارتش آمریکا اعلام می کنند پاکستان پناهگاه اصلی گروه طالبان است و سازمان آی.اس.آی با آزادی عمل کاملی در اقصی نقاط این کشور به فعالیت و تبلیغ میپردازد و نقش عمدهای در حمایت و حفاظت از گروه طالبان و القاعده دارد و بسیار دشوار است که تصور کنیم این روابط از بین خواهند رفت. دیگر صحنه عملیات سری این سازمان افزایش همکاری های اطلاعاتی و امنیتی با پکن است که از جریانهای جداییطلب مسلمان حمایت میکند. آی.اس.آی همچنین با استفاده از خطرات القاعده و طالبان برای غرب، با نقش آفرینی دوگانه و شاید چندگانه و روشهای پیچیده اطلاعاتی، ضمن راضی نگه داشتن سازمان های اطلاعاتی فرامنطقهای در چندین جبهه اطلاعاتی عملیاتی با در اختیار گرفتن ابتکار عمل مبارزه میکند.
این موضوع غیر قابل انکار است که دامن زدن به ناامنی در افغانستان و تبدیل پاکستان به منطقه امن طالبان و القاعده امروزه به برنامه اصلی آی.اس.آی تبدیل شده است.
حمایت و هدایت بنیادگرایان اسلامی در سالیان متوالی و نیز پرورش و رشد طالبان، امروزه اجازه مانورهای مستقل اطلاعاتی و تعیین خط مشی منحصرانه را به آی.اس.آی میدهد و این مجموعه با استفاده از خطرات گروه های افراطی برای غرب، با نقش آفرینی دوگانه و شاید چندگانه و روشهای پیچیده اطلاعاتی، ضمن راضی نگه داشتن سازمان های اطلاعاتی فرامنطقهای در چندین جبهه اطلاعاتی عملیاتی با در اختیار گرفتن ابتکار عمل مبارزه میکند. اما این شمشیر دولبه همواره تهدیدی بالقوه برای پاکستان است که میتواند با کمی اشتباه توسط برنامهریزان امنیتی و اطلاعاتی پاکستانی موجبات ضربههای جبران ناپذیری را به امنیت داخلی پاکستان فراهم سازد و همان اتفاقی را که در دهه 90 برای غرب در خصوص پایه ریزی القاعده و طالبان به وجود آورد تبدیل به چالش آینده پاکستان کند.