بیانات اخیر رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار رمضانی با کارگزاران نظام، پر از نکات اخلاقی، مدیریتی و راهبردی بود. متاسفانه بخش خاصی از صحبتهای ایشان با «بکش-بکش»های توئیتی و ژورنالیستی به گروگان گرفته شد و البته در همان بخش هم کمتر به عمق نگاه ایشان که مزین به خمیرمایه اخلاقی بود، دقت شد.
در این دیدار، پنج سرخط پررنگتر از نگاه اخلاقی ایشان پیرامون مسائل مبتلابه کارگزاران بهصورت هشدارگونه طرح شد که عبارت بودند از: ترکفعل، غرور، انفعال، سوءظن و نمایشی کار کردن. از آنجا که معمولا بیانات اخلاقی معظمله متناظر با احوالات و شرایط معاصر است لازم میآید با تدقیقنظر و جدیت دنبالگیری شود. از این جهت، هرکدام از این پنج معضل اخلاقی، نیازمند دقتنظر، بررسی، تجویز نسخه، اصلاح و دفع و رفع است. خوبی ماجرا این است که میدانیم الحمدلله در این دوره رئیسجمهور اخلاقمداری نصیبمان شده که دقایق و ظرایف اخلاقی برایشان اولویت و محوریت دارد و به این امر مهم التفات شایان دارند. از این جهت، نکاتی عرضه میشود:
1. این سرخطهای اخلاقی را بهمثابه یک وعظ اخلاقی و ارشادی انتزاعی صرف نبینیم که فقط حظ چشمی و گوشی از آن برده شود. بلکه چون از سوی یک راهبر اخلاقمدار مدبر صادر شده است، لذا لازم است مسئولان امر برای ریشهشناسی از طرفی و حل معضل از طرف دیگر، اطراف خود را خوب وارسی کنند. تا بعدها (شاید هم خیلی زود) زمینگیرمان نکنند.
2. درخصوص افرادی که مبتلابه اینگونه بیماریهای اخلاقی هستند، برنامه اصلاحی داشته باشیم و در یک سیر تدریجی بهبود و اصلاح رفتار را شاهد باشیم. اگر با تذکر و ارشاد حل نشد، باید بهطور جدی درمورد این افراد که پاشنهآشیل هر دولتی میتوانند باشند، فکر کرد. لذا بدون اینکه نهادسازی کنیم و پست و دفتر و دستکی راه بیفتد، شاید لازم باشد افرادی زیرپوستی و آرام هوای نبض اخلاقی کارگزاران را داشته باشند تا سروقت تجویزهایی کرده و حلمساله کنند.
3. فقط به عاملان و متصفان به این سوءرفتارها بسنده نکنیم. به هر صورت بروز هر خطای اخلاقی، ریشه در درون افراد دارد و این ریشهها باید در فرآیند صلاحیتشناسی و احراز شایستگیهای مدیران و مسئولان در موعد انتخاب و انتصاب موردتوجه قرار میگرفت. لذا متصدیان امر احراز و انتخاب که دستپختشان این شده و تکرار و تعدد پیدا کرده، شایسته نیست همچنان بهعنوان ممیز در انتخاب و انتصاب، نقش ایفا کنند.
4. این معضلات فقط مربوط به مسئولان اجرایی نبوده و نیست، بلکه در جایجای قوای سهگانه میتوان محمل آن را دید. البته شاید بتوان گفت برخی از خطاها، آبشخورش در فلان قوه است و برخی دیگر در قوه دیگر؛ اما همه میتوانند به آنها مبتلا باشند.
5. قدرتطلبی، عامل اساسی افتادن در ورطه رفتارهای سوءاخلاقی است. متاسفانه زمینههای مادی قدرتطلبی با رسیدن افراد به پست و مقام خیلی زود فراهم میشود و افرادی که حواسشان جمع نیست، گرفتار میشوند. اتاق کار خاص، ماشین، محافظ، اسکورت، حوزه ریاست و سایر امکانهای رفاهی و اختیارات مدیریتی برای کسی که ظرفیت اخلاقی پذیرش مسئولیت را در خود فراهم نکرده، چاله و بعضا چاه ویل است. این کلکسیون چشمنواز از حیث ظاهر، پیرمردهای دنیادیده را هم درگیر خود میکند، چه برسد به جوانان چشم و گوشبسته… .
6. رفاهطلبی، تشخصطلبی، عصبیتهای کور، ناامیدی و یأس، ترس و عدمشجاعت، عدمخلاقیت و… ازجمله ریشههای جدی این پنج خبط اخلاقی است. هرکدام از این ریشهها، خود، دنیایی را گرفتار میکند.
7. بدانیم ظرفیتهای اخلاقی پذیرش یک مسئولیت، بسیار بیشتر از تخصص و کاربلدی نسبت به آن اهمیت دارد. بدیهی است منظور نگارنده کم جلوهدادن وزن تخصص نیست، بلکه زیاد جلوهدادن وزن اخلاقیات، زمینهساز رفتارهاست که اگر به آن توجه نشود، تخصص را هم میبلعد.
8. هرچه بیشتر از زمان تصدی دولت جدید میگذرد، فشارها برای انجام تصمیمات اصلاحی و تدابیر عملیاتی بیشتر میشود. لذا اگر فرد ظرفیتهای اخلاقی خود را توسعه ندهد، در فشارهای آتی، زود کم میآورد.
9. خدمت بدون منت، شرح و سعهصدر، تحمل سختی و مشقت بیشتر، کار جهادی و شبانهروزی، استفاده از ظرفیتهای مختلف بهجای تجاوب و جبههگیری، دوری از عرضههای بیحاصل و فرار از تشریفات از راههای مقابله و دفع این بلیههای اخلاقی است.
10. خانوادهها هم بهشدت در گرفتاری و عدمگرفتاری مسئولان در دامهای اخلاقی موثرند. خانوادههای محجوب و اصیل و خوددار، همسر و پدر خود را از این خطاها مصون میدارند و تازه به دورانرسیدهها سبب بیچارگی و فلاکت اخلاقی میشوند.
یادمان باشد این خبطهای اخلاقی در کمین همهمان است، فقط در کارگزاران و مسئولان خود را زود و زیاد نشان میدهد و بعضا رسواکننده است.