یکی از مهمترین چالش هـای ذهنی کــه در خـلال جنـگ روسـیه و اوکراین برایــم پیــش آمـده، ایـن اسـت کـه انقلاب اسـلامی نظریـه روابــط بین الملل متناســب بـا اهداف و آرمان خــودش را تولید کرده اسـت یــا نــه؟ آیـا رویکـرد فعلی مقامـات جمهـوری اسـلامی و موضـع رسـمی نظــام در ایــن تحــولات کــه رویکــردی مبهــم و گنــگ اســت و در نــگاه اول مصلحت اندیشـانه و تهـی از حریـت و شـجاعت و اسـتقلال بـه نظـر مـی رسـد، بـر مبنـای یـک نــگاه راهبــردی و بــا پشــتوانه ایدئولوژیــک بنــا شــده یــا ماننــد خیلــی از مواضع بین المللی دیگـر مـا، حیرتزدگی و دســتپاچگی منجر بــه انفعال و بیـان حرفهای کلی و گرد شده اســت. در ایــن چنــد سـال اخیــر، بــه شــدت خـلا تبییــن اســتراتژی مناســب مـا در برابر بلوک شرق و بــه خصــوص روسـیه و چین وجود داشـته و تا تولیـد نظریـه راهبردی در ایــن خصـوص خیلــی راه داریــم.
هنــوز کـه هنوز اســت، مردم در بهت و جهل نســبت بــه پیمان هــا، قراردادهــا، ملاقاتهــا و گفتگوهــای مقامــات جمهــوری اســلامی و قدرتهــای شــرقی هســتند. گویــا دیگــر از نــگاه اســتقال طلبانــه و ضــد ظلــم و ســتم و توحیــد خواهانــه ای کــه در نامــه امــام بــه گورباچــف مــوج میزنــد، اثــری نیســت. بــه بیــان دیگــر شــاید مــا بتوانیــم آرمانشــهر خــود را توصیــف کنیــم و جهــان و روابــط بین المللمــان را بــر مبنــای آموزههــای اسلام و تمــدن اسـلامی بیــان کنیــم، امــا درکشــف مســیرهای منتهــی بــه آن ایــده آل، در ِگل مانده ایــم.
نمیدانیــم کلان ایده مــا بــرای نظــام جهانــی چیســت و بایــد در چــه جهتــی حرکــت کنیــم. مثلا میدانیــم کــه ســاختار نهادهــای حقــوق بشــری و بین المللــی درخدمــت منافــع نواســتعمارگران و مســتکبران اســت و نظــم نویــن جهانــی اتفــاق نامبارکــی اسـت امـا نمیدانیـم کـه بـرای جایگزینـش چـه بایــد کــرد و در کوتاه مــدت و میان مــدت چــه طراحـی بایـد داشـته باشـیم. یـا مثـلا نمیدانیـم بـا چیـن و روسـیه ای کـه همسـویی اسـتراتژیک میــان مــا و آنهــا وجــود دارد، چــه کنیــم و در برابــر ظلــم و فســادهای ایــن کشــورهای نیمه همســو بــا مــا چــه موضعــی اتخــاذ کنیــم. متأسـفانه در کشـور ایـن طراحـی برای سیاسـت بین الملــل متولــی دقیقــی هــم نــدارد. چــرا کــه وزارت خارجــه خــود را اپراتــور صــرف میبینــد و ادعـا میکنـد تنهـا مجـری دسـتورات شـوراهای بالادســتی اســت و ایــن شــوراهای بالادســتی هـم یـا اسـتراتژی دقیـق و کارشناسـی شـده ای ندارنــد و یــا ملــت را محــرم نمیدانــد تــا بــه اطلاع ایشـان برسـاند؛ کـه از ترکیـب ایـن شـورا هــای عالــی، احتمــالا چنیــن بــر مــی آیــد کــه احتمــال حالــت اول بیشــتر اســت.
امـا در بـاب جنـگ روسـیه و اوکرایـن بـا دو نقـل قــول شــروع کنیــم. آنجایــی کــه جــو بایــدن در جمــع مدیــران کســب و کارهایــی همچــون جنرالموتــورز، اپــل و آمــازون -کــه در ایــن ترکیــب جمعیتــی نشــانه هایی اســت بــرای خردمنــدان- میگویــد«: اکنــون زمانــی اســت کـه اوضـاع دارد تغییـر میکنـد. قـرار اسـت یـک نظـم نویـن جهانـی شـکل بگیـرد، و مـا بایـد آن را رهبـری کنیـم. و در انجـام ایـن کار، بایـد بقیـه دنیــای آزاد را متحــد کنیــم».
نقـل قـول دومـی کـه در تحلیـل راه گشاسـت، صحبت هــای پوتیــن در ســال 2014اســت: «غربــی هــا بــه رهبــری آمریــکا فکــر مــی کننــد کــه از ســوی خــدا مأمــور شــده اند تــا دربــارۀ سرنوشـت مردمـان دیگـر تصمیـم بگیرنـد». او همچنیــن عنــوان کــرد کــه «: غربی هــا دائمــا تـلاش کرده انـد مـا را بـه گوشـه ای براننـد؛ بـه خاطــر اینکــه بــر اســتقال خــود ایســتاده و از آن دفـاع مـی کنیـم». و بـاز ادامـه میدهـد«: بـه نظـر مـن، وقتـی جهـان تـک قطبـی بشـود یــا از زمانــی کــه کســی تــاش کنــد آن را بــه ایـن شـکل دربیـاورد، همـواره یـک قطـب ایـن توهـم را دارد کـه همـۀ مسـائل را میتـوان از طریــق قــدرت حــل و فصــل نمــود». و دوبـاره بـا نقـل قولـی از جـو بایـدن ایـن بـار زمانـی کـه در سـال 1395شمسـی در کسـوت معــاون اوبامــا بــود ادامــه میدهیــم«: قــول میدهــم بــاز ایــن ماجــرا رخ دهــد و مقصــود نهایــی کاملا روشــن اســت: نابــودی نظــم لیبــرال جهانــی». او در آن ســال، ایــن صحبــت را در زمانــی کــه بحــث دخالــت روســیه در انتخابــات آمریــکا داغ بــود بیــان میکنــد و در آنجـا روسـیه را خطـری بـزرگ بـرای نظـم لیبـرال جهانــی معرفــی کــرده اســت.
ایــن ســه گفتــار کوتــاه شــاید خاصــهای از علــت اصلــی بحــران اوکرایــن از ســال 2004را ارائـه میکنـد. وقـوع دو انقـاب رنگـی در طـی شــش ســال و الحــاق شــبه جزیــره کریمــه بــه خــاک روســیه و در نهایــت جنــگ تمــام عیــار در خـاک اوکرایـن، مـا را بـه ایـن سـمت سـوق میدهــد کــه در دنیایــی زندگــی میکنیــم کــه گــزاره هــای زیــر در آن صــادق انــد.
1) آمریــکا در حــال اشــاعه و رواج نظــم مــورد نظـر خـود و یکپارچـه کـردن جامعـه جهانـی بـر مبنــای ارزش هــای خــود اســت
2) قدرتهایــی ماننــد روســیه میخواهنــد بــه جایــگاه ابرقدرتــی ســابق برگــردد و در ایــن مســیر حاضــر نیســتند تحــت ســیطره ابرقــدرت دیگــری ادامــه حیــات بدهنــد.
3) بینظمــی و آشــفتگی در جهــان بــه حــدی زیــاد اســت کــه اصلیتریــن خواســته اکثــر دولتهــا و حیاتیتریــن آنهــا، بقــاء و دوام در نظــام جهانــی اســت. و هــدف ایدئولوژیــک و بلندمــدت بــرای رهبــری دنیــا ندارنــد.
4) آمریکایــی کــه زمانــی بــه دنبــال ایجــاد ثبـات مبتنـی بـر سـیطره خـود بـه جهـان بـود، در تحقــق ایــن خواســته نــاکام مانــده و حــالا بــا اتخــاذ اســتراتژی جدیــد، در حــال ایجــاد بیثباتــی کنتــرل شــده اســت. و از بیثباتــی در هرجــای دنیــا منتفــع خواهــد شــد.
5) بـرای رسـیدن بـه هـدف بقـا، هـر دولـت نـه تنهــا بایــد موازنــه قــدرت بــا ســایر دولتهــا انجـام دهـد، بلکـه بایـد تـا حـد امـکان در جهـت بیشــینه کــردن ایــن قــدرت بکوشــد. ایــن امــر، گویـا بهتریـن راهبـرد بـرای تضمیـن دوام ایجـاد هژمونـی و قدرتـی فراتـر از بقیـه دولتهاسـت. غلبــه تنهــا راه بقاســت.
6) بـرای رسـیدن بـه ایـن هـدف و تامیـن امنیت، دولتهــا بایــد اتــکا بــه خــود کننــد؛ بــه جهــت ترسـی کـه در نظـام پـر هـرج و مـرج بین المللـی وجـود دارد.
تجربـه تاریخـی دنیـا در قـرن اخیـر هـم بـر اثبـات پیشفرض هــای اشــاره شــده تاکیــد میکنــد. تجربیاتــی مثــل اوکرایــن، افغانســتان، عــراق و لیبــی. ایــن بــه معنــی اثبــات درســتی رویکــرد تقویــت نظامــی و قــدرت منطقــه ای جمهــوری اسلامی در چارچــوب نظریــه واقعگرایــی تهاجمــی اســت. نــگاه و موضــع روســیه در قبــال نظــام جهانــی کنونـی بـرای مـا بسـیار حیاتی و حسـاس اسـت. چراکــه انقلاب اسـلامی بــا شــعار ناکارآمــدی سـاختارهای بین المللـی و ظالمانـه و ناعادلانـه بـودن قواعـد نظـام جهانـی بـه رهبـری آمریـکا بــر ســر زبانهــا افتــاد و حــالا مواضــع یــک قــدرت اقتصــادی و سیاســی بــا ایــن خوانــش انقــلاب همســویی دارد و یــک فرصــت تاریخــی بــرای جمهــوری اسلامی را رقــم زده تــا از ایــن طریـق اجماعـی بـر علیـه وضـع کنونـی فراهـم کنــد و تغییــری ایجــاد کنــد. جمهــوری اســلامی میتوانـد بـا قـدرت گرفتـن روسـیه، جهـان را از تـک قطبـی بـودن خـارج کنـد و جهانـی کـه چنـد قطبــی داشــته باشــد، بــرای تغییــرات بنیــادی مسـتعدتر اسـت؛ تـا جهانـی کـه یـک ابرقـدرت و کدخـدا داشـته باشـد و قـدرت متمرکـز جهانـی وجــود داشــته باشــد.
ایـن راهبـرد اصلـی و فعلـی جمهـوری اسـلامی اســت. امــا چنــد نقطــه ابهــام وجــود دارد: بـه بیـان دیگـر روسـیه تـا انتهـای ماجـرا همـراه نخواهـد بـود و بارهـا در همیـن سـازوکارهای بیـن المللـی خنجـر خـود را بــه جمهــوری اسـلامی زده اســت. دوم اینکــه اگــر بپذیریــم کــه در کلیــت، ایــران و روســیه همســو هســتند، اگــر چنانچــه روســیه از مسـیرهای غیـر انسـانی و ظالمانـه بخواهـد دوقطبـی جهـان را بشـکند، جمهـوری اسـلامی بایــد محافظه کارانــه میــان ظلــم و ظلــم بالاتــر یکــی را برگزینــد و در مقابــل دیگــری ســکوت کنــد و بــرای اینکــه کلیــت همســویی ضربــه نخـورد در برابـر ظلـم و تجـاوز و قتـل و غصـب و دخالـت کاری نکنـد؟ اگـر ایـن ظلـم و غـارت از حـدی فراتـر رفـت آن موقـع چـه بایـد کـرد؟ ابـدا در آموزه هــای انقلاب چنیــن انفعالــی تجویــز نشـده اسـت.
امــا بازگردیــم بــه اوکرایــن. از یــک طــرف پوتیــن ســنگی را درون چــاه انداختــه کــه صدهــا عاقــل حالاحالاهــا نمیتواننــد آن را در بیاورنــد و بــدون در نظــر گرفتــن مقاومــت و تــاب آوری اوکراینی هــا وارد یــک جنــگ فرسایشــی شــده اســت و از طــرف دیگــر امپراتــوری رســانه ای؛ و کســانی کــه بــرای جنگ هــا و خونریزی هــای دائمــی دنیــا در ایــن دهه هــای اخیــر در افغانســتان و یمــن و عـراق و سـوریه روزه سـکوت گرفتـه بودنـد و حـالا ناگهـان انسانیتشـان گل کـرده و سـر از تخـم درآورده انـد و اشـک تمسـاح میریزنـد و اســتاندارد دوگانــه ی چشــم آبــی و غیرچشــم آبیهایشــان بدجــوری تــوی ذوق میزنــد.
در ایــن میانــه، روشــی کــه روســیه در ایــن جنــگ اتخــاذ کــرده و در آن غیرنظامیــان و بیگناهــان مــورد حملــه قــرار میگیرنــد، و همچنیـن شـیوهای کـه بـرای دخالـت سیاسـی عیــان در اوکرایــن قبــل از حملــه اخیــر در پیــش گرفتــه بــود و در حــال تکثیــر الگوهــای جداییطلبانــه بــود، ملعبــه و بــرگ برنــده آمریــکا بــرای پیــروزی بــدون دردســر در ایــن جنــگ از راه دور شــده اســت. شــاید بــیراه نباشـد کـه بگوییـم پوتیـن وارد تلـهای شـد کـه بخشــی از دســتآوردهای نــه فقــط روســیه کـه حتـی ایـران را در نبـرد بـا دیکتاتـوری پشـت پــرده جهانــی بــر بــاد فنــا داد. ای کاش زودتــر بفهمــد چــه شکســت تاریخــی خــورده اســت. و مــا نیــز زودتــر راهــی بــرای بــاز کــردن کاف ســردرگم سیاســت خارجهمــان پیــدا کنیــم.