هنوز هم در بسیاری از دانشکدههای اقتصاد اندیشههای دههها و چهبسا قرنهای پیش تدریس میشود، اندیشههایی که فاصلۀ زیادی با واقعیتهای زندگی انسان قرن بیستویکمی دارد. کمتر از ده سال پیش، کیت ریورت، که روزگاری خودش در دانشگاه آکسفورد سر همین کلاسهای اقتصاد مینشست، با نظریۀ اقتصاد دوناتیاش به جنگ این اندیشههای عقبمانده آمد. حالا آمستردام و چند شهر دیگر در حال پیادهسازی ایدههای اقتصاد دوناتی هستند. آیا میتوان به ظهور اقتصادی انسانمحور و طبیعتگراتر امیدوار بود؟
غروب یکی از روزهای ماه دسامبر، جنیفر دروئین سیساله، پس از ساعتها دورکاری از خانه، برای خرید خواروبار به مرکز شهر آمستردام رفت. وارد فروشگاه که شد، برچسبهای جدید قیمت فوراً چشمش را گرفت. برچسب کدوسبز قیمتش را کمی بیشتر از حد معمول نشان میداد. هر کیلو پانزده سنت گرانتر از قبل بود: شش سنت بابت تأثیر کربن، پنج سنت بابت اثرات مخرب کشاورزی بر زمین و چهار سنت بابت حقوق منصفانۀ کارگران. دروئین میگوید «زندگی روزمرۀ ما اینهمه هزینههای اضافی دارد که در حالت عادی کسی پولی بابتشان نمیدهد و حتی از وجودشان هم خبر ندارد».
طرح موسوم به قیمت واقعی، که از اواخر ۲۰۲۰ در این فروشگاه در حال اجراست، یکی از دهها طرحی است که آمستردام در ماههای اخیر، با بازنگری در اثرات نظام اقتصادی کنونی، در پیش گرفتهاست. طبق برخی روایتها، خاستگاه نظام فعلی، یعنی سرمایهداری، در فاصلۀ یکیدو کیلومتری همین فروشگاه بوده است. در سال ۱۶۰۲، در خانهای داخل کوچهای تنگ و تاریک، بازرگانی شروع به فروش سهام کمپانی نوپای هند شرقی هلند کرد. او با این کارش زمینه را برای ایجاد نخستین بورس اوراق بهادار فراهم آورد و اقتصاد جهانی سرمایهداری پا به عرصۀ وجود نهاد تا زندگی در این کرۀ خاکی را دگرگون سازد. دروئین میگوید «گمانم در سالهای اخیر ما نخستین شهری هستیم که این نظام را زیرسؤال میبریم. آیا این نظام واقعاً منجر به تندرستی و شادکامی ما میشود؟ خواستۀ دل ما چیست؟ فقط رشد اقتصادی؟».
در آوریل ۲۰۲۰، طی موج نخست همهگیری کرونا، دولت محلی آمستردام اعلام کرد که با بهکاربستن نظریۀ «اقتصاد دوناتی»۱ از بحران خواهد رَست و جلوی بحرانهای آینده را نیز خواهد گرفت. نظریۀ اقتصاد دوناتی را کیت رِیوُرت، اقتصاددان بریتانیایی، در سال ۲۰۱۷ در یکی از کتابهای خود مطرح کرد. بر اساس این نظریه، اندیشۀ اقتصادیِ قرن بیستمی یارای مواجهه با این واقعیت قرن بیستویکمی را ندارد که سیارۀ زمین در آستانۀ فروپاشی اقلیمی است. ما نباید رشد تولید ناخالص داخلی را مساوی با موفقیت جامعه بدانیم، بلکه هدفمان باید گنجاندن زندگی تمام انسانها در چیزی باشد که ریوُرت آن را «نقطۀ شیرین»۲ مینامد، جایی میان «مبنای اجتماعی»۳ که در آن همۀ مردم ملزومات زندگی خوب را دارند و «سقف زیستمحیطی»۴. مردم کشورهای ثروتمند عمدتاً بالای سقف زیستمحیطی زندگی میکنند و ساکنان کشورهای فقیرتر اکثراً پایینتر از مبنای اجتماعی قرار میگیرند. فضای میان این دو همان دونات است.
هدف آمستردام این است که تمام ۸۷۲هزار شهروند خود را به درون این دونات بیاورد تا زندگی همه کیفیت خوبی داشته باشد، اما فشاری که بر زمین وارد میشود از حدود پایداری محیطزیست بیشتر نباشد. درهمینراستا و با هدایت سازمان ریوُرت، موسوم به آزمایشگاه عملی اقتصاد دوناتی (دیل)۵، آمستردام در حال عرضۀ پروژههای زیرساختی عظیم، طرحهای اشتغالزایی و سیاستهای جدید برای قراردادهای دولتی است. از سویی، حدود ۴۰۰ شهروند و سازمان محلی شبکهای موسوم به «ائتلاف دوناتی آمستردام» (با مدیریت دروئین) به راه انداختهاند تا برنامههای خود را در بطن جامعه اجرا کنند.
ماریکه فن دورنینک، معاون شهردار در حوزۀ پایداری زیستمحیطی، تلاش دارد آمستردام را «شهری دوناتی» کند.
این اولینباری است که شهری بزرگ تلاش کرده نظریۀ دونات را در سطح محلی به اجرا درآورد، اما آمستردام تنها شهری نیست که چنین مسیری را پیش گرفته است. ریورت میگوید دیل با موجی از درخواستها از سوی مدیران شهرداریها و دیگرانی روبهرو شده که به دنبال ساخت جوامعی تابآورتر در دوران پساکرونا هستند. اکثریت شورای شهر کوپنهاگ در ماه ژوئن بر آن شدند تا از الگوی آمستردام تبعیت کنند، اقدامی که منطقۀ بروکسل و شهر کوچک دُنیدن در نیوزیلند در ماه سپتامبر و همینطور نانایمو در بریتیش کلمبیای کانادا در ماه دسامبر در پیش گرفتند. در آمریکا نیز، شهر پورتلند در ایالت اورگن در حال تدارک نسخۀ مخصوص خود از نظریۀ دونات است و شهر آستین هم کمی عقبتر در همین مسیر در حرکت است. این نظریه هواداران پروپاقرصی برای ریوُرت به ارمغان آورده است؛ در ماه نوامبر، پاپ فرانسیس «اندیشۀ بدیع» او را ستود و، از آن سو، سِر دیوید آتنبرو، طبیعتشناس بریتانیایی، نیز در جدیدترین کتابش، حیات در سیارۀ ما۶، فصلی به نام «قطبنمای گونۀ ما برای سفر» بهسوی آیندهای پایدار را به نظریۀ دونات اختصاص داد.
حالا آمستردام در کلنجار با این مسئله است که اجرای نظریۀ دونات در بطن جامعه و در میدان عمل چگونه خواهد بود. ماریکه فن دورنینک، معاون شهردار در حوزۀ پایداری زیستمحیطی و برنامهریزی شهری، میگوید با همهگیری کرونا نوعی فوریت به وجود آمد که کمک کرد این شهر راهبرد جدید و جسورانهای در پیش بگیرد. او میگوید «کیت قبلاً چارۀ کار را پیش پایمان گذاشته بود. کرونا هم مسیر رسیدن به این چاره را نشانمان داد. گمانم در دوران پرمشقت بهتر از هر زمانی میتوان دنیای دیگری را تصور کرد».
در سال ۱۹۹۰، ریورت، که حالا پنجاه سال دارد، به دانشگاه آکسفورد رفت تا اقتصاد بخواند، اما خیلی زود از محتوای درسها دلسرد شد و، حالا که در شهر آکسفورد در اتاق کارش در خانه با نرمافزار زوم تدریس میکند، این نکته را یادآوری میکند. در دانشگاه اندیشههای دههها و چهبسا قرنها پیش را به او میآموختند: عرضه و تقاضا، بهرهوری، عقلانیت و رشد اقتصادی بهمثابۀ هدف نهایی. ریورت میگوید «مفاهیم قرن بیستمی در عصری ظهور کرد که انسانیتْ خود را از رشتۀ درهمتنیدۀ حیات جدا میدید». او چنین توضیح میدهد که، در این جهانبینی، مسائل زیستمحیطی به چیزی فروکاسته میشوند که اقتصاددانان آن را «اثرات جانبی» مینامند. «بسیار مضحک است که در قرن بیستویکم، در روزگاری که میدانیم اگر بهکلی راهورسم زندگیمان را تغییر ندهیم شاهد مرگ دنیای زنده خواهیم بود، این مرگ را یک ”اثر جانبی زیستمحیطی“ بدانیم».
ریورت، حدود دو دهه پس از فارغالتحصیلیاش، در زمانی که دنیا در بهت سقوط اقتصادی ۲۰۰۸ بود، برای علم اقتصادی که در دانشگاه یادش داده بودند جایگزینی یافت. او به کار در حوزۀ خیریه مشغول شده بود و، در سال ۲۰۱۰، یک روز که در دفتر بدوندیوارش در مؤسسۀ غیرانتفاعی مبارزه با فقر آکسفَم در آکسفورد نشسته بود چشمش به نموداری افتاد. گروهی از دانشمندان، که شرایط موردنیاز برای زندگی بر روی سیارۀ زمین را مطالعه میکردند، نُه «خطِقرمز سیارهای» شناسایی کرده بودند که، در صورت تخطی از آنها، بقاپذیری بشر به خطر میافتاد. اسیدیشدن اقیانوسها نمونهای از این خطِقرمزها بود. درون این محدودههای مشخصشده، دایرهای سبزرنگ ناحیۀ امن زندگی بشر را نشان میداد.
ریورت با خود فکر کرد درست است که مصرف منابع بومشناختی توسط بشر دارد از محدودۀ مجاز فراتر میرود، اما نقطۀ مقابلی هم وجود دارد: کمبود منابع نیز موجب محرومیت بشر میشود، مثلِ «بچههایی که به مدرسه نمیروند، خدمات پزشکی درست بهشان نمیرسد،
این مفهوم سبب بازنگری بنیادیتری در سبک زندگی آمستردام شده است
و مردمی که در منطقۀ ساحل صحرا با قحطی مواجهاند». او میگوید «اینطور بود که دایرهای داخل آن دایره کشیدم و شکلی [WU۱] شبیه به دونات به وجود آمد».
ریورت نظریۀ دونات را در سال ۲۰۱۲ در قالب یک مقاله و در سال ۲۰۱۷ در کتابی منتشر کرد، کتابی که تاکنون به بیست زبان زندۀ دنیا ترجمه شده است. این نظریه اهداف یا سیاستهای بخصوصی را برای کشورها ترسیم نمیکند، بلکه ذینفعان را بر آن میدارد که تصمیم بگیرند چه معیارهایی آنها را در داخل دونات قرار میدهد، مثلاً محدودیت تولید کربن یا رفع مشکل بیخانمانی. به گفتۀ ریورت، فرایند تعیین این معیارها نخستین گام حرکت بهسوی اقتصاد دوناتی است.
ریورت معتقد است که دولتها و اقتصاددانان، بهجای آنکه در پی رشد بیپایان تولید ناخالص داخلی باشند، باید راهیابی به «درون دونات» را هدف خود قرار دهند. او میگوید حالا که مجموعهدادههای بیشمار دیگری برای سنجش رفاه اقتصادی و اجتماعی داریم، نهتنها ارجحیت تولید ناخالص داخلی خیلی گزافه است، بلکه رشد بیحدوحصری که از منابع طبیعی و سوختهای فسیلی حاصل میشود لاجرم زمین را به آن سوی خطقرمزهایش میراند. «وقتی دربارۀ سلامتی فکر میکنیم و چیزی را در نظر میآوریم که در تکاپوی رشد افسارگسیخته در بدنمان است، فوراً یک چیز به ذهنمان میرسد: سرطان».
دونات شاید مبحثی انتزاعی به نظر برسد و البته انتقاداتی هم به دنبال داشته است. برخی محافظهکاران میگویند مدل دوناتی نمیتواند با توانایی اثباتشدۀ سرمایهداری در رفع فقر میلیونها انسان هماوردی کند. برخی منتقدان چپگرا نیز میگویند ماهیت غیرسیاسی دونات باعث میشود این نظریه نتواند با آن دسته از ساختارهای سیاسی و ایدئولوژیک که مانع کنش اقلیمی میشوند مقابله کند.
شهرها فرصت خوبی برای اثبات این نکته فراهم میکنند که نظریۀ دونات واقعاً میتواند در عمل کارساز باشد. در سال ۲۰۱۹، گروه سی۴۰، شبکهای متشکل از ۹۷ شهرِ متمرکز بر کنش اقلیمی، از ریورت خواست تا گزارشی از سه عضو این شبکه (آمستردام، فیلادلفیا و پورتلند) تهیه کند تا مشخص شود زندگی در این شهرها تا چه حد با زندگی در داخل دونات فاصله دارد. آمستردام تحتتأثیر این گزارش تصمیم گرفت نظریه را به اجرا درآورد. این شهر «راهبردی چرخشی» ترسیم کرد که اهداف دونات را با اصول «اقتصاد چرخشی»۷ (مبتنی بر کاهش، بازاستفاده و بازیافت مواد در کالاهای مصرفی، مصالح ساختمانی و غذا) در هم میآمیخت. اهداف این راهبرد در راستای حفاظت از محیطزیست و منابع طبیعی، کاهش محرومیت اجتماعی و تضمین استانداردهای مناسب زندگی برای همه تنظیم شده است. فن دورنینک، معاون شهردار، میگوید دونات همچون هدیهای الهی بود. «من در روزگار تاچر و ریگان بزرگ شدم و این تصور همیشه در ذهنم نقش بسته بود که جایگزینی برای مدل اقتصادیمان وجود ندارد. وقتی دربارۀ دونات خواندم، با خود گفتم یافتم! پس جایگزینی وجود دارد! اقتصاد یکی از علوم اجتماعی است، نه طبیعی. انسانها آن را ابداع کردهاند و خودشان هم قادر به تغییرش هستند».
دنیای جدید و دوناتمانندی که آمستردام در پی ساختن آن است حالا در قسمت جنوبِ شرقی این شهر پدیدار شده است. از دل آبهای آرام دریاچۀ آیسل جدیدترین و بهترین پروژۀ ساختوساز شهر، به نام جزیرۀ ساحلی، با ارتفاع حدود پنج متر سر برآورده است. جزیرۀ ساحلی بخشی است از آیبورگ (مجمعالجزایری متشکل از شش جزیرۀ جدید که به دست پیمانکارانِ شهر ساخته شده) و شنهای مورداستفاده در ساخت آن با قایقهایی حمل شده که سوختشان کمترین آلایندگی را داشته باشد. پی آن با استفاده از فرایندهایی افکنده شده که آسیبی به حیاتوحش محلی نمیزند و ساکنان آینده را در خطر افزایش سطح آب دریا قرار نمیدهد. محلۀ آیندۀ آن نیز طوری طراحی شده که در آن خبری از آلایندگی نیست و ساخت مسکن اجتماعی و دسترسی به طبیعت در اولویت است. به گفتۀ آلفونس اوده اوفوئیس، مدیر این پروژه، جزیرۀ ساحلی تجسم اولویت جدید آمستردام است: توازن. «بیست سال پیش، تمام تلاش این شهر متمرکز بر ساخت مسکن در اسرع وقت بود. البته این هنوز هم مهم است، اما حالا وقت بیشتری میگذاریم تا کار درست را انجام دهیم».
لیانه هولزبوش، مشاور پایداری آیبورگ، میگوید دوناتْ ذهنیت تیم را سروشکل داده، بهطوری که جزیرۀ ساحلی و بویتنایلند، همسایۀ آیندهاش، بیشتر از مرحلۀ نخست آیبورگ (که در سال ۲۰۱۲ تکمیل شد) بر پایداری زیستمحیطی تمرکز دارند. «منظور این نیست که هر پروژۀ روزمرۀ شهری باید از دونات شروع شود، اما این مدل واقعاً حالا بخشی از خونمان شده است. این را میتوان در گفتوگوهایمان با همکاران مشاهده کرد. امروزه کارهایی میکنیم که ده سال پیش نمیکردیم، چون حالا ارزشهای متفاوتی داریم».
این شهر استانداردهایی را برای پایداری محیطزیست و استفادۀ چرخشی از مواد برای پیمانکاران تمام ساختمانهای شهر وضع کرده است. مثلاً هر کس میخواهد در جزیرۀ ساحلی ساختمانسازی کند باید «پاسپورت مواد» برای بنای خود ارائه دهد تا وقتی ساختمان تخریب شد، شهر بتواند از اجزایش باز استفاده کند.
در بخش اصلی شهر، همهگیری کرونا الهامبخش پروژههایی تحت اصول دونات است. در ماه مارس که هلند قرنطینه شد، شهر آمستردام دریافت که هزاران نفر از شهروندانش به کامپیوتر دسترسی ندارند، کامپیوتری که حالا برای معاشرت و مشارکت در جامعه نقشی هرچه ضروریتر مییافت. بهجای اینکه دستگاههای جدید بخرند (که هم پرهزینه میشد و هم نهایتاً به مشکل روبهرشدِ زبالۀ الکترونیکی دامن میزد)، ترتیبی دادند تا لپتاپهای قدیمی و خراب را از شهروندانی که به آنها نیازی نداشتند جمعآوری کنند، شرکتی را به کار گرفتند تا احیایشان کند و ۳۵۰۰ دستگاه را میان نیازمندان تقسیم کردند. فن دورنینک میگوید «کار کوچکی است، اما از نظر من یک کار دوناتی ناب است».
دولت محلی بخش خصوصی را نیز ملزم کرده به وظیفهاش در این راه عمل کند و پیش از هر چیز به سراغ صنعت مد برود، صنعتی که پررونق، اما بهلحاظ بومشناختی مضر است. ادعا شده تمرکز بیشتر برندهای جین دنیا در آمستردام است و هر شهروند بهطور متوسط پنج شلوار جین دارد. اما جین جزء پارچههایی است که بیشترین منابع طبیعی را مصرف میکند، بهطوری که هر شلوار جین نیازمند هزاران گالن آب و استفاده از مواد شیمیایی آلاینده است.
در ماه اکتبر، تأمینکنندگان پارچه، برندهای جین و دیگر حلقههای زنجیرۀ تأمین توافقی موسوم به «دِنیم دیل» امضا کردند که بر مبنای آن باید تا سال ۲۰۲۳ با هم در راستای تولید ۳میلیارد لباس همکاری کنند که ۲۰ درصد از مواد آنها بازیافتی باشد. این کار، با توجه به فرایندهایی که پارچه متحمل میشود و ترکیب موادی که در تولید شلوار جین به کار میرود، شاهکاری بزرگ به شمار میآید. این شهر قرار است مجموعهای از شلوارهای جین قدیمی را از شهروندان آمستردام جمعآوری کند و نهایتاً رفوگری مشترکی برای برندها بسازد تا مردم بتوانند بهجای دورانداختن شلوارهای جین آنها را رفو کنند. هانس بُن از شرکت ویلند تِکستایلز، تأمینکنندۀ پارچۀ جین، میگوید «بدون حمایت دولت و فشار بر روی این صنعت، چیزی تغییر نخواهد کرد. اکثر شرکتها بدون فشار کاری نمیکنند».
البته پیش از اینکه آمستردام نظریۀ دونات را پیش بگیرد، خیلیها در این شهر در راستای پایداری زیستمحیطی، مسائل اجتماعی یا راههایی برای
چطور میتوانیم پس از کووید شهرهایمان را بازسازی کنیم؟ خب، گام اول با دونات آغاز میشود
بهبود زندگی در کشورهای درحالتوسعه تلاش میکردند. اما دروئین، مدیر ائتلاف داوطلبان آمستردام، میگوید این مفهوم سبب بازنگری بنیادیتری در سبک زندگی این شهر شده است. «واقعاً ذهنیت مردم را تغییر داده، چون تمام مشکلات را میتوان در یک تصویر تمامنما دید. درست مثل آینۀ بیتعارفی است که روبهروی دنیایمان قرار گرفته».
درست است که در آمستردام، که شهری نسبتاً مرفه با نگرشی لیبرال است و در کشوری دموکراتیک با دولتی مقتدر واقع شده، اقتصاد دوناتی۱ روبهرشد است، اما مروجان این نظریه برای نشاندن آن بهجای سرمایهداری راه سختی پیشِ رو دارند. در نانایموِ کانادا، یکی از اعضای شورای شهر که مخالف اتخاذ این مدل بود در ماه دسامبر آن را «فلسفهای بسیار چپگرا» نامید «که اصولاً میگوید کسبوکار بد است، رشد بد است، توسعه بد است».
اما مدل دونات اینطور نیست که بهکل با رشد و توسعۀ اقتصادی مخالف باشد. ریورت در کتابش خاطرنشان میکند که گذر کشورهای کمدرآمد و میاندرآمد از مرحلۀ «مبنای اجتماعیِ» دونات «شدیداً مستلزم رشد چشمگیر تولید ناخالص داخلی است». اما باید به این رشد اقتصادی به چشم راهی برای رسیدن به اهداف اجتماعی در چارچوب خطقرمزهای بومشناختی نگاه کنیم، و آن را فینفسه شاخص موفقیت یا هدفی برای کشورهای ثروتمند ندانیم. در دنیای دوناتی، اقتصاد گاهی رشد خواهد کرد و گاهی افول.
بااینحال برخی اقتصاددانان نسبت به این آرمانگرایی چندان خوشبین نیستند. در سال ۲۰۱۸، برانکو میلانوویچ، دانشپژوه مرکز تحقیقات نابرابری اجتماعیاقتصادی استون در دانشگاه شهریِ نیویورک، بر کتاب ریورت مروری نوشته است که در آن میگوید، برای پاگرفتن دونات، انسانها باید «بهطور معجزهآسایی» نسبت به «رفاه خودشان در مقایسه با دیگران بیتفاوت شوند و اهمیتی به ثروت و درآمد ندهند».
البته جاشوا آلپرت، مدیر پروژههای ویژۀ سی۴۰ که ساکن پورتلند است، میگوید در شهرهایی که با اثرات مستقیم کووید۱۹ بر اجتماع و اقتصاد خود دستوپنجه نرم میکنند چارچوب دوناتی جذاب به نظر میآید. «همۀ شهردارانمان در حال کار بر روی این پرسش هستند: چطور میتوانیم پس از کووید شهرهایمان را بازسازی کنیم؟ خب، گام اول با دونات آغاز میشود». آلپرت میگوید «کلی هواخواه» از رهبران شهرها سراغشان آمدهاند. «ازآنجاکه این رویکرد بهعنوان اولین گامِ بازسازی معرفی شده، گمانم شهردارها راحتتر بتوانند بگویند این سیری طبیعی است که کمکمان میکند به شیوهای بسیار کارآمد کووید را پشتسر بگذاریم».
دروئین میگوید اجتماعهای محلی آمستردام نیز به پیشبردِ این تغییر کمک کردهاند. «اگر کاری را آغاز کنید و بتوانید آن را ملموس و قابلرؤیت جلوه دهید و ثابت کنید که شما یا محلهتان از آن سود میبرید، آنگاه شهر بیدار میشود و از شما حمایت میکند». او میگوید اهالی محلۀ خودش حرکتی را آغاز کردهاند: تابستان در پارکینگها به همسایههایشان شام میدهند و با همین کار سرانجام شهرداری را مجاب کردند که خیلی از پارکینگها را به باغهای مشارکتی تغییر کاربری دهد.
گروههای مردمنهادِ متمرکز بر دونات، که در شهرهایی همچون سائوپائولو، برلین، کوالالامپور و کالیفرنیا در حال شکلگیری هستند، تحول پایین به بالای مناطق خود را امکانپذیر میکنند. ریورت میگوید «وقتی گروهی همتایان خود را به کنش تشویق میکند، مثلاً معلمی الهامبخش معلم دیگر میشود یا بچههای یک کلاس از همکلاسی خود الهام میگیرند، یا شهرداری الهامبخش شهردار دیگر میشود، ابزار قدرتمندی در اختیارمان قرار میگیرد. واقعاً یقین دارم که، اگر میخواهیم به تحول موردنیاز این دهه برسیم، باید کارها را به این شکل پیش ببریم».
کووید۱۹ پتانسیل این را دارد که به این تحول سرعتی شگرف ببخشد، به شرطی که دولتها از صنایعی که ما را بهسوی اقتصاد پایدارتری سوق میدهند با استفاده از بستههای محرک اقتصادی حمایت کنند و جلوی صنایع فاقد این ویژگی را بگیرند. ریورت به میلتون فریدمن، اقتصاددان قرن بیستمی که هوادار پروپاقرص بازار آزاد است، استناد میکند که این سخنش مشهور است: «وقتی بحرانی پیش میآید، اقداماتی که صورت میدهیم بستگی به اندیشههایی دارد که در دسترساند». گروه دیلِ ریورت، در ماه ژوئیه، روششناسی خود را در طراحی «پرترهای شهری»که راهنمای آمستردام در پذیرش دونات بوده است منتشر کرده و آن را برای استفاده در اختیار دیگر دولتهای محلی نیز میگذارد. او میگوید «آن بحران حالا اینجاست و ما کاری کردهایم که اندیشهها در دسترس باشند».
نویسنده:سیارا نیوجنت
ترجمۀ: علیرضا شفیعی نسب