دو سه هفتهای است که اسرائیل شاهد چند حمله در عمق خود است که در یک دهه اخیر تقریبا این حجم عملیات با این مقدار تلفات در یک بازه زمانی کوتاه بیسابقه است. در این مدت کوتاه، فلسطینیها پنج عملیات در مناطق مختلف اسرائیل انجام دادهاند که آخرین آنها دیشب در شهر حساس تلآویو صورت گرفت.
صرف نظر از مناقشاتی پیرامون ماهیت حملات و هویت مقتولان، اما ابعاد امنیتی و سیاسی این تحولات درخور توجه است و نباید حملات تیراندازی فلسطینیها را مانند حوادثی مشابه در گوشه و کنار جهان پنداشت. اما نکاتی چند:
ـ از لحاظ تاریخی، ماه رمضان بیشتر از دیگر ماهها شاهد درگیری میان فلسطینیها و اسرائیل بوده و در این ماه معمولا شاهد تشدید حملات میان غزه و اسرائیل بودهایم و در کرانه باختری و قدس نیز تحرکات و اعتراضاتی صورت میگرفت، اما امسال کانون اتفاقات رمضان نه غزه، بلکه بعضا کرانه باختری و قدس و اکثرا داخل خود اسرائیل بوده است.
ـ بعد از انتفاضه الاقصی (2000 ـ 2005) و عملیاتهای انفجاری در اتوبوسها و مراکز پرتردد که کشته و زخمی زیادی بر جای میگذاشت، تقریبا شاهد حملات مستمر و پرتلفات در عمق اسرائیل نبودهایم. البته ناگفته هم نماند که خود گروههای فلسطینی سالهاست طی تصمیمی اعلام نشده عملیاتهای انفجاری را که طی آن شخصی کمربند انفجاری به خود میبست و خود را در جمع اسرائیلیها منفجر میکرد، متوقف کردهاند.
آنچه مانع عملیات فلسطینیها میشد، تدابیر بسیار سخت امنیتی اسرائیل، همکاری امنیتی گسترده حکومت خودگردان و نبود سلاح گرم بود. در نتیجه این همکاری همه جانبه بیشتر عملیاتهای فلسطینی قبل از اجرا خنثی میشد. در نتیجه، دوره حملات انفرادی با سلاح سرد شروع شد که غالب مجریان آنها از اعضای سازمانهای فلسطینی نبودند، بلکه مردمی عادی بودند که در سایه نبود سلاح گرم، حملات با چاقو را در پیش گرفتند که بازخورد خوبی در جهان پیدا نکرد و توام با انتقاداتی بود.
در واقع حملات اخیر و دیگر حملات با سلاح سرد قبل از عوامل بیرونی و داخلی متعدد، در درجه نخست محصول خشمی انباشته از سیاستهای اسرائیل، بلعیدن بیشتر زمینهای فلسطینیها، نادیده انگاشتن سیستماتیک حقوق آنها، بن بست روند صلح، سرخوردگی و نومیدی فلسطینیها از راههای دیگر برای تحصیل حقوق خود، نبود چشماندازی روشن برای حل و فصل منازعه و پایان اشغالگری است.
ـ عملیاتهای اخیر که سه نوع آنها تیراندازی بوده، گویای این واقعیت است که اولا امکانات عملیاتی فلسطینیها در کرانه باختری از جمله دستیابی به سلاح گرم تا حدودی افزایش است. البته منشآ این سلاحها خارج از فلسطین نیست، به این علت که اصولا امکان قاچاق سلاح از خارج به کرانه باختری وجود ندارد؛ بلکه منشا این سلاحها ساخت آنها در خود کرانه در شرایط امنیتی بسیار دشوار و خرید از برخی اسرائیلیهاست. ثانیا، انجام چند عملیات متوالی با سلاح گرم در داخل خود اسرائیل که دو تای آن در خود تلآویو بوده است، حکایت از وجود خلاهای امنیتی در منظومه امنیتی اسرائیل است. البته تجربه هم نشان داده است که تدابیر امنیتی هر چقدر هم سختگیرانه باشد، باز در سایه لاینحل ماندن مشکل نمیتواند برای همیشه جلو این حملات را بگیرد.
ـ تعدادی از مجریان حملات از فلسطینیها یا عربهای اسرائیل هستند که این امر “در صورت تداوم” دوره پرچالش امنیتی را در داخل آن رقم خواهد زد که مواجهه با آن از حیث شکل و تبعات مانند رویاروی با غزه و کرانه باختری نخواهد بود. همین عربها بیست درصد جمعیت اسرائیل را تشکیل میدهند.
ـ وقوع این حجم عملیات پرتلفات در یک بازه زمانی کوتاه و نفوذ مجریان آنها به مناطق حساس نمیتواند صرفا کاری فردی باشد؛ اما گروههای فلسطینی به علت پارهای معذوریتها نمیتوانند مسئولیت آن را بپذیرند که این کار جنگ ویرانگر دیگری را علیه نوار غزه تحت کنترل حماس به همراه خواهد داشت.
ـ عملیاتهای اخیر در شرایط منطقهای حساسی انجام میشود که عادی سازی روابط میان کشورهای عربی و اسرائیل وارد فاز ائتلاف شده و در حال تشکیل بلوکی برای پر کردن خلا انتقال تمرکز آمریکا از منطقه به مواجهه با روسیه و چین است. در این وضعیت که دولت های عربی منطقه از مساله فلسطین و اسرائیل از این مانع برای بهبود روابط با این کشورها عبور کرده و فلسطینیها خود را تنها میبینند، تداوم این دست حملات و بالا گرفتن تنشها میتواند با ایجاد مشغلههای امنیتی داخلی برای تلآویو هم روند عادیسازی روابط و هم ائتلافسازی منطقهای را تحت الشعاع قرار دهد و هم سقوط دولت بنت را به همراه داشته باشد که نتانیاهو مترصد آن است.
حال باید دید که آیا این حملات تداوم مییابد و به تبع آن تنشها تا چه حدی بالا خواهد گرفت. پیامدهای پیشگفته ناظر بر استمرار این حملات و گسترش تنش میان فلسطینیها و اسرائیل است.