طی روزهای گذشته نام زنی با عنوان، کاترین پرز شکدم به عنوان یک عنصر نفوذی در ایران توسط برخی رسانهها مطرح شده است. غیر از اینکه بدانیم او یک فعال رسانهای بوده که در تمام این سالها در رسانههای غربی منجمله بیبیسی، هافینگتن پست و گاردین، علیه اسرائیل و عربستان و دفاع از یمن، قلم زده و طبق یک محاسبه وسیاست رسانهای مرسوم، نوشتههای او در برخی رسانههای ایران نیز مورد استفاده قرار گرفته؛ بررسی فرآیند رسانهای معرفی او به عنوان یک عامل نفوذی در ایران قابل توجه است.
یک: اول بار خود شکدم – نه منابع رسمی رسانهای و یا نهادها و افراد امنیتی اسرائیل- در یک وبلاگ مرتبط با یکی از رسانههای صهیونیستی کمتر از چهار ماه قبل نفوذی بودن خود را در ایران مطرح کرد. موضوعی که با توجه به مجموع کارنامه و شناخت و گمانه زنی که از شخصیت فردی و رسانهای شکدم به عنوان فردی دارای تناقض، نامتعادل و یا حتی تغییر یافته و مشتاق به شهرت و کسب در آمد بیشتر در داخل و خارج از ایران وجود داشت، با بی اعتنایی محسوسی به ادعاهای او همراه شد. یکی از دلایل عمده دیگر بیاعتنایی به ادعاهای او، متناقض بودن عملکرد، رفتار و حتی نحوه معرفی شکدم با مولفههای ساده یک نفوذ واقعی بود و از سوی دیگر منابع صهیونیستی که شتاب و ذوقزدگی خاصی در نشان دادن قدرت اطلاعاتی اسرائیل و معرفی موساد به عنوان مسئول هر حادثه حتی تایید نشده ضدامنیتی در ایران دارند، درباره ادعاهای شکدم، پا پیش نگذاشتند و حتی به صورت غیرمستقیم و یا تلویحی نیز حاضر نشدند، ادعاهای او را تایید کنند.
دو: پس از سه ماه از بیاعتنایی به ادعاهای کاترین شکدم که اینک خود را یک یهودی معرفی میکند، فرآیند معرفی او به عنوان یک نفوذی در ایران وارد یک مرحله جدید میشود که البته از این پس عیار ادعای جاسوس بودنش، دقیقتر در بوته قضاوت قرار میگیرد. پروژه شکست خورده معرفی کاترین شکدم به عنوان یک نفوذی، طبق معمول باید با یک ضلع داخلی در داخل ایران دوباره احیا و معتبر سازی شود. البته این ضلع همکار باید پیشینه و سرمایهای برای طرح چنین ادعاهای از قبل داشته باشد. در میان جریانهای سیاسی داخلی، مهمترین ضلع برای این همکاری خودخواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه، جریان رسانهای وابسته به احمدی نژاد است. جریان سیاسی و رسانهای محمود احمدی نژاد از چندین ماه قبل تاکنون با طرح ادعاها و گزارههای همچون «وجود یک باند فساد امنیتی در ایران»، «اتهاماتی مبنی بر ارتباط برخی نزدیکان رهبری با اسرائیل!»، «تایید صریح ادعاهای مقامات موساد درباره میزان نفوذ اطلاعاتی در ایران» و … به صورت ارادی یا ادراکی مهمترین کانال معتبرسازی نفوذی بودن کاترین اشکدم بود. اول بار در محیط داخلی ایران نیز یکی از کانالهای جریان احمدی نژاد بحث نفوذی بودن کاترین اشکدم را مطرح کرد و نه تنها به اطلاع رسانی در اینباره اکتفا نکرد بلکه، با اضافه کردن مطالبی تلاش کرد که دامنه نفوذی بودن او را بیش از آنچه خود او ادعا کرده، مطرح کند.
سه: پس از ایفای نقش جریان رسانهای احمدی نژاد، مرحله دوم فرآیند معرفی کاترین اشکدم به عنوان یک نفوذی اجرا میشود. در این فرآیند، او غیر از تصاویری که یک خبرنگار میتواند از ارتباط معمولی و آشکار با چهرههای سیاسی و یا مذهبی داشته باشد، باید در پشت پرده مرتبط با یک چهره امنیتی در ایران، نشان داده شود تا نفوذی بودن او باورپذیرتر شود. سردار جوانی که علاوه بر سالها حضور در معاونت سیاسی سپاه به عنوان یک چهره رسانهای و تحلیلگر سیاسی نیز شناخته میشود، گزینه مناسبی برای این فرآیند محسوب میشود. به همین دلیل به یکباره اکانتهای مهجول الهویه در فضای شبکههای اجتماعی با داستان سرایی، کاترین اشکدم را مرتبط با سردار جوانی نشان میدهند و این در حالیست که این دو تاکنون یکبار نیز همدیگر را در عالم واقع ملاقات نکرده و هیچ ارتباط، حتی واسطهای نیز با هم نداشتهاند.
چهار: در مرحله سوم، اینبار جریان رسانهای ضدانقلاب و خارج نشین ورود کرده و طرح ادعای «پرستو» بودن، کاترین اشکدم را مطرح و زمینه برای داستانسرایی بیشتر فرآهم می کنند. در این فرآیند کاترین اشکدم که یک فعالیت رسانه ای عرفی و مرسوم در ایران داشته، زین پس با هر مقام و شخصیتی که عکس مشترک داشته باشد، میتواند به عنوان پرستوی او معرفی شود!
پنج: در مرحله چهارم نیز، بخش فارسی برخی رسانه های معارض چمهوری اسلامی همانند ایندیپندنت انگلیس و یا العربیه فارسی عربستان سعودی و همچنین اینترنشنال به معتبرسازی و جریان سازی رسانهای موضوع نفوذی بودن کاترین اشکدم وارد میشوند و در گزارش های خود، با تلفیقی از ادعاهای اشکدم و مطالب منتشر شده داخل ایران و اضافه کردن مطالب سوم از خودشان این فرآیند رسانهای را ادامه میدهند. در ادامه نیز احتمالا رسانههای بیشتری از خارج از ایران به این موضوع دامن خواهند زد و اگر به ظن خود بتوانند این فرآیند را خوب و تاثیرگذار مدیریت کنند، نهایتا زمینه برای ورود رسمی رسانه های صهیونیستی و حتی برخی منابع امنیتی اسرائیل نیز فرآهم خواهد شد.
شش: فرآیند رسانه رسانهای طیشده نشان میدهد که با یک پروژه رسانهای مواجه هستیم که با وجود نداشتن پشتوانه حقیقی، از طریق عملیات رسانهای به دنبال نشان دادن نفوذ در ایران است.