الجزیره در گزارشی درخصوص حملات ایران به اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه اظهار داشت: در هرگونه درگیری آتی، درصورتی که ایالات متحده نتواند چتر پدافندی مؤثر خود بر فراز سرزمینهای اشغالی را حفظ کند، خسارات وارده به رژیم صهیونیستی چندین برابر و ویرانگر خواهد شد.
مرکز مطالعات الجزیره که به عنوان بازوی پژوهشی و مطالعاتی شبکه خبری الجزیره فعالیت میکند در گزارشی مبسوط به تحلیل جنگ 12 روزه و حملات سهمگین ایران به اسرائیل در پاسخ به حمله جنایتکارانه این رژیم به کشورمان پرداخته است.
در این گزارش آمده است: حوالی ساعت 3:15 بامداد روز 13 ژوئن 2025 به وقت محلی، نیروی هوائی رژیم صهیونیستی در کنار عوامل خرابکار داخلی مجهز به پهپادهای انتحاری و تسلیحات ضدزره، در ابتدا با سرکوب بخشی از شبکه پدافندی ایران در استانهای شمال غربی راه خود را تا پایتخت باز کرده بود تا
حوالی ساعت 6:30 بامداد با بیش از 200 جنگنده و در پنج موج متوالی به دهها هدف در سراسر ایران حملهور شود. حملات هوائی رژیم صهیونیستی طی 12 روز بعد به استعداد 1500 سورتی پروازی ادامه یافت. در مقابل ایران با آغاز بزرگترین و فشردهترین حملات موشکی بالستیک به این تهدید پاسخ داد. شلیک روزانه دهها پرتابه و در مجموع بیش از 500 موشک بالستیک در این بازه زمانی کوتاه، برآوردهای پیشین طرف صهیونیستی را تغییر داد.
کمتر از سه ساعت پس از نخستین موج حملات رژیم صهیونیستی، بازوی پهپادی نیروی هوافضای سپاه پاسداران حوالی ساعت 6 بامداد نخستین موج حملات متقابل را به اجرا گذاشت. دهها فروند پهپاد انتحاری بردبلند به سمت اهدافی در سرزمینهای اشغالی روانه شدند.
با رسیدن به شبانگاه روز 13 ژوئن و متقارن با نخستین سخنرانی رهبر معظم انقلاب، در حدود ساعت 21:30 به وقت محلی نخستین حمله موشکی ایران انجام گرفت. این تنها مقدمهای بر 22 موج گسترده حمله موشکی در طول 12 روز جنگ میان ایران و رژیم صهیونیستی بود. موشکهایی که برخلاف عملیاتهای پیشین ایران، اهداف وسیعتری را دربرگرفتند. ایران در دو عملیات موشکی گذشته خود بهطور متمرکز تلاش کرده بود تا تنها اهداف نظامی و بهطور خاص پایگاههای نیروی هوائی رژیم صهیونیستی را مورد هدف قرار دهد.
با این حال ابعاد گسترده حملات رژیم صهیونیستی نه تنها مراکز نظامی، بلکه تاسیسات اتمی، ساختمانهای دولتی، بیمارستانها، منازل مسکونی و مناطق شهری را شامل میشد و درنتیجه مرزهای این درگیری را گسترده کرد. این مسئله باعث شد تا ایران در طرح دفاعی خود، علاوهبر مراکز نظامی و امنیتی، اهداف دولتی و زیرساختی که در مواردی در بافت شهری قرار داشتند را نیز مورد حمله قرار دهد. هرچند ایران آمار دقیق پرتابهها را اعلام نکرده است، منابع عبری از پرتاب بیش از ۵۰۰ موشک بالستیک خبر دادند؛ رقمی میان ۵۷۴ تا ۶۳۱ فروند که معادل متوسط روزانه ۴۰ تا ۵۲ شلیک محسوب میشود.
با آغاز حملات موشکی ایران، اداره سانسور نظامی ارتش رژیم صهیونیستی که بهعنوان شاخهای از اداره اطلاعات ارتش این رژیم (امان) محسوب میشود، اقدامات شدیدی برای سانسور اخبار، کنترل اطلاعات و همچنین محدود کردن تصاویر منتشر شده در نتیجه حملات موشکی ایران و پیامدهای آن را در رسانههای رسمی و غیررسمی انجام داد. با این وجود، تصاویر و اطلاعات محدود منتشر شده اینگونه نمایان میکند که میتوان اهداف ایران را در سه قالب نظامی امنیتی، اقتصادی زیرساختی و مناطق مسکونی بررسی کرد.
اردوگاه رابین کریا تلآویو، که مقر فرماندهی ارتش جنایتکار اسرائیل است، پایگاه هوائی تلنوف که میزبان اسکادرانهای ۱۰۶ و ۱۳۳ (جنگندههای F-15C/D)، اسکادرانهای ۱۱۴ و ۱۱۸ (بالگردهای CH-53K/D)، اسکادران ۲۱۰ (پهپاد شناسایی-رزمی ایتان)، اسکادران ۵۶۰۱ (مرکز آزمایش پرواز)، واحد ۵۵۵ (مرکز جنگالکترونیک هوابرد)، واحد ۶۶۹ (جستوجو و نجات) و واحد ۸۸۸ (نیروی ویژه) است و کمپ گلیلوت که مقر اداره اطلاعات ارتش رژیم صهیونیستی(امان) است، از مهمترین اهداف نظامی مورد حمله و اصابت موفق ایران در طی جنگ 12 روزه بود.
مؤسسه وایزمن که یکی از مهمترین مراکز تحقیقاتی نظامی جنایتکاران صهیونیست به شمار میآید از دیگر اهدافی بود که ایران در پاسخ به حمله اسرائیل به سازمان پژوهشهای نوین دفاعی (سپند) که یادگار شهید دانشمند محسن فخریزاده به شمار میآید مورد حمله قرار داد. خسارات وارده به مؤسسه وایزمن باعث تعطیلی یک پنجم تا یک چهارم کار این مؤسسه و وارد آمدن خسارات مادی حدود 450 تا 600 میلیون دلار به آن شد.
پالایشگاه نفت حیفا که متعلق به گروه پتروپالایشی بازان به شمار میآمد و ۶۵ درصد سوخت دیزل موردنیاز حملونقل رژیم صهیونیستی، ۵۹ درصد بنزین مصرفی و ۵۲ درصد نفت سفید مورد استفاده ناوگان هوائی این رژیم را تأمین میکند و برجهای دوقلوی رامات گن بهعنوان یکی از چند ساختمان تجاری منطقه بورس الماس در تلآویو شناخته میشود که براساس اطلاعات موجود، در کاربری تجاری مورد استفاده قرار میگیرد نیز از اهدافی بود که در پاسخ به حمله رژیم صهیونیستی به تاسیسات نفتی ایران همچون انبار نفت شهران و دیگر اهداف اقتصادی مورد اصابت موفق قرار گرفت.
یکی از نکات برجسته جنگ، ترکیب غیرمنتظره موشکهای بالستیک ایران بود. بیشتر پرتابها بر موشکهای سوخت مایع و نسلهای قدیمیتر قدر و عماد تکیه داشت. نمونههایی مبتنی بر شهاب-۳ که خانواده قدر با کلاهک جداشونده ساده در سال ۱۳۸۸ و عماد با کلاهک جداشونده هدایتپذیر در سال ۱۳۹۴ رونمایی شد. همچنین نسخه بهینهشده دیگری در سال ۱۴۰۳ عرضه شد. این سامانهها در مقایسه با نسلهای مدرن مانند حاج قاسم و خیبرشکن، جثه بزرگتر، دقت کمتر، سرعت پایینتر و نرخ خطای بالاتری دارند و رهگیری آنها برای دشمن سادهتر است.
در این میان شبکه ضدبالستیک رژیم صهیونیستی بهشکلی بیسابقه تقویت شده بود. در جریان نبرد، ایالات متحده و رژیم صهیونیستی همکاری گستردهای در حوزه اطلاعات، فرماندهی، عملیات و دفاع موشکی یکپارچه نشان دادند. همزمان با کاهش ذخایر رهگیرهای صهیونیستها در برابر حملات سنگین ایران، وابستگی تلآویو به سامانههای دفاعی آمریکا افزایش یافته است. برآوردها حاکی از آن است که آمریکا برای دفاع از صهیونیستها بیش از ۲۳۰ موشک رهگیر ضدبالستیک شلیک کرده است. سپر چندلایه دفاعی رژیم صهیونیستی در این دوره شامل موشکهای رهگیر برون جوی استاندارد-۳، پیکان-۳، تاد و همچنین موشکهای رهگیر درون جوی پیکان-۲ و استاندارد-6 بود.
هزینه سنگینی که ایالات متحده برای مصرف ذخایر محدود رهگیرهای بالستیک خود پرداخت کرد، نشاندهنده اهمیت نقش سپر دفاع موشکی آمریکا در حمایت از رژیم صهیونیستی بود. بر اساس گزارش والاستریت ژورنال، در جریان نبرد
12 روزه بیش از ۱۵۰ موشک تاد و حدود ۸۰ موشک استاندارد-3 شلیک شد، رقمی که معادل مصرف کامل سه آتشبار تاد است.
آینده نزدیک میتواند فرصتهای قابلتوجهی را برای ایران فراهم آورد. این فرصتها در قالب بازنگری در تاکتیکهای نظامی، بازسازی زیرساختهای صنعتی مرتبط با توان موشکی، چابکسازی سامانههای موجود و ورود نسل جدیدی از تسلیحات به چرخهی عملیاتی قابل تعریف است. هرچند این توانمندیها تنها در صورت بازسازی شبکه پدافندی و نیروی پدافندی به حداکثر بازدهی خود خواهد رسید. در مقابل، بازسازی و ترمیم توان ضدبالستیک اسرائیل، فرآیندی پرهزینه و زمانبر خواهد بود که میتواند موازنهی بازدارندگی را در میانمدت به نفع ایران تغییر دهد.
به نظر میرسد بخش قابلتوجهی از داراییهای استراتژیک ایران عمداً مورد استفاده قرار نگرفت. موشکهای بالستیک دوربردی همچون سجیل، خرمشهر-۳ و خرمشهر-۴، پهپاد شبهکروز شاهد-۲۳۸ که با موتور مینی جت مجهز شده است و همچنین موشکهای کروز سطح به سطح مانند ابومهدی و پاوه در زرادخانه باقی ماندند.
با توجه به عدم وجود محدودیت برد در هدفگیری عمق خاک سرزمینهای اشغالی، این تصمیم نشاندهنده ملاحظات بازدارندگی و نگهداشت توان برای فازهای احتمالی بعدی درگیری است. عدم استفاده از این موشکها در جنگ ۱۲روزه اخیر را میتوان نشانهای از ذخیره توان استراتژیک برای درگیریهای آتی دانست.
شواهد تصویری منتشر شده از سوی رسانهها و منابع تحلیلی مستقل نشان میدهد که بخشی از فرآیند تولید موشکهای ایرانی در تاسیسات زیرزمینی و مقاوم انجام میشود، که از جمله میتوان به نمایش تاسیسات خط مونتاژ موشک بالستیک دزفول در فوریه 2019 اشاره کرد. این موضوع در عمل امکان انهدام کامل زنجیره تولید موشکهای ایران را با قابلیتهای فعلی رژیم صهیونیستی غیرممکن میسازد. به نظر میرسد روند انتقال خطوط تولید موشک به زیرزمین در آینده با سرعت بیشتری ادامه یابد.
در صورت اختلال در روند تولید، برآورد میشود ذخایر موجود ایران قادر خواهند بود چندین دور درگیری متوالی را پشتیبانی کنند. بهویژه موشکهای خیبرشکن و فتاح با پیشران سوخت جامد و شبههایپرسونیک که احتمالاً در انهدام پالایشگاه حیفا نقش داشتهاند، از منظر پدافند ضدبالستیک بسیار چالشبرانگیز تلقی میشوند. تخمین زده میشود که بخش قابل توجهی از این ذخایر در پایگاههای غرب ایران دست نخورده باقی مانده و هماکنون بهصورت پراکنده در نقاط مرکزی ایران استقرار یافته باشند.
در نقطه مقابل، هزینههای دفاعی رژیم صهیونیستی در یک درگیری مشابه سرسامآور و تقریباً غیرقابلتحمل برآورد میشود. هرچند آمار دقیق ذخایر موشکی صهیونیستها محرمانه است، اما مقامات آمریکایی وضعیت آن را بحرانی توصیف کردهاند. طبق گزارش فایننشال تایمز در ۱۵ اکتبر ۲۰۲۴، رژیم صهیونیستی با خطر جدی کمبود موشکهای رهگیر مواجه است. به گفته دانا استرول، معاون پیشین وزارت دفاع آمریکا در امور خاورمیانه، مسئله مهمات رژیم صهیونیستی بسیار جدی است.
در ایالات متحده نیز وضعیت چندان مطلوب نیست. تا سال ۲۰۲۵ تنها حدود ۹۰۰ موشک رهگیر تالون توسط لاکهید مارتین ساخته شده که از این تعداد، 192 فروند به امارات و ۵۰ فروند به عربستان تحویل داده شده است. از میان ۶۵۸ فروند باقیمانده در اختیار آمریکا، حدود ۲۵ فروند در رزمایشها مصرف و نزدیک به ۱۵۰ فروند در جنگ اخیر شلیک شدهاند. این یعنی موجودی عملیاتی آمریکا به کمتر از ۵۰۰ فروند کاهش یافته است و در عمل یک چهارم از 8 آتشبار عملیاتی آمریکا تنها معطوف به سرزمینهای اشغالی شدند.
در هرگونه درگیری آتی، درصورتی که ایالات متحده نتواند چتر پدافندی مؤثر خود برفراز سرزمینهای اشغالی را حفظ کند، خسارات وارده به رژیم صهیونیستی چندین برابر و ویرانگر خواهد شد

