آسیای مرکزی، بهعنوان منطقهای حساس و راهبردی، در سالهای اخیر تحولات قابلتوجهی در سیاست خارجی و امنیتی خود تجربه کرده است. یکی از این تحولات برجسته، تقویت و گسترش همکاریهای کشورهای این منطقه با ایالات متحده و رژیم صهیونیستی بوده است که در قالب نشستهای ارتقاءیافته C5+1 و پیوستن قزاقستان به توافق ابراهیم نمایان شده است. این روند در شرایطی اتفاق میافتد که بازیگران منطقهای و فرامنطقهای مانند روسیه، چین و ایران در تلاشاند تا نفوذ سنتی خود را حفظ کرده یا آن را گسترش دهند.
در نوامبر ۲۰۲۵، قزاقستان بهعنوان نخستین کشور آسیای مرکزی، به توافق ابراهیم که قراردادی برای عادیسازی روابط میان رژیم صهیونیستی و کشورهای مسلمان است، پیوست. این اقدام، نقطه عطفی در سیاست خارجی منطقه به شمار میرود. قزاقستان که از سال ۱۹۹۲ روابط دیپلماتیک رسمی با رژیم صهیونیستی برقرار کرده است، در تلاش است تا نقش خود را بهعنوان پلی میان شرق و غرب تثبیت کرده و همکاریهای فناورانه، امنیتی و اقتصادی خود را با کشورهای توسعه یافته گسترش دهد. برخی از کارشناسان معتقدند که این گام سیاسی قزاقستان، علاوه بر مزایای اقتصادی، با هدف کاهش وابستگی سنتی به روسیه و چین برداشته شده است. پیوستن به توافق ابراهیم، فرصتی را برای قزاقستان فراهم کرده تا در عرصههای فناوریهای پیشرفته، از جمله امنیت سایبری و کشاورزی نوین، از ظرفیتهای رژیم صهیونیستی بهرهبرداری کرده و در مقابل، زمینههای جدیدی برای همکاری با واشنگتن ایجاد کند.
تاثیرات و پیامدها/ بازتعریف موازنه قدرت در منطقه
آسیای مرکزی که طی سه دهه گذشته بهطور سنتی در حوزه نفوذ روسیه و سپس چین قرار داشت، اکنون وارد مرحلهای تازه از رقابت قدرتها شده است. در سالهای اخیر ایالات متحده با فعالسازی دوباره سازوکارهایی چون چارچوب C5+1 و تمرکز بر مواد معدنی حیاتی، انرژی و توسعه زیرساخت، تلاش کرده است سطح حضور و کنشگری خود را در این منطقه بهطور محسوسی افزایش دهد. این روند در حالی شکل میگیرد که چین با پروژههای حملونقل و سرمایهگذاری عظیم و روسیه با پیوندهای امنیتی و اقتصادی موجود، هنوز سهم مسلط خود را حفظ کردهاند. به همین دلیل، دولتهای آسیای مرکزی بیشتر در پی موازنهسازی میان این سه بازیگر هستند تا قرار گرفتن در مدار یک قدرت مشخص.
در این میان، تقویت روابط برخی کشورهای منطقه با رژیم صهیونیستی -بهویژه قزاقستان و ازبکستان- بُعد تازهای به تحولات داده است. همکاریهای فناوری، انرژی و امنیتی میان طرفین، طی سالهای اخیر، افزایش یافته و تصمیم قزاقستان برای پیوستن به پیمان ابراهیم، این همکاریها را در چارچوبی گستردهتر و مورد حمایت آمریکا قرار داده است. واشنگتن این روند را فرصتی برای گسترش شبکه همکاریهای منطقهای با محوریت رژیم صهیونیستی میداند و همچنین تلاش میکند از آن بهعنوان اهرمی برای رقابت با روسیه و چین بهره گیرد.
ابعاد اقتصادی؛ دریچههای نوین تجارت و فناوری
کشورهای آسیای مرکزی، بهویژه قزاقستان، در تلاش برای تقویت توان اقتصادی خود، بهسوی همکاریهای نوین با رژیم صهیونیستی و ایالات متحده گام برداشتهاند. این روند همزمان با تلاش این کشورها برای حفظ تعادل میان منافع اقتصادی و الزامات سیاسی منطقهای است. بر اساس توافقات اخیر، دسترسی به فناوریهای پیشرفته در زمینههای استخراج معادن، توسعه کشاورزی و تحکیم امنیت سایبری، به کشورهای منطقه امکان بهبود ساختار اقتصادی خود را میدهد. این همکاریها که ارزش آنها از ۱۷ میلیارد دلار تجاوز میکند، نشاندهنده اقدامهای هدفمند این دولتها برای استفاده از فرصتهای بینالمللی است. به نظر میرسد این گامها بخشی از راهبرد موازنهسازی منطقهای است.
تحولات ژئوپلیتیکی و کنشگران کلیدی
ایالات متحده و رژیم صهیونیستی: پیوستن قزاقستان به توافق ابراهیم، گامی مهم در تقویت نفوذ ایالات متحده و رژیم صهیونیستی در آسیای مرکزی به شمار میرود. این تحول میتواند زمینهای برای همکاریهای گستردهتر در زمینه صادرات انرژی و مواد معدنی کلیدی قزاقستان فراهم کند. کریدور میانی که از طریق آذربایجان به سمت غرب گسترش مییابد و مسیرهای روسیه و ایران را دور میزند، میتواند بهعنوان یک مسیر ترانزیتی راهبردی برای این کشورها عمل کند. این امر فرصتی برای ایالات متحده و رژیم صهیونیستی است تا سهم خود را در تأمین انرژی جهانی افزایش داده و روابط اقتصادی و امنیتی خود با آسیای مرکزی را تقویت کنند. به این ترتیب، نفوذ این دو بازیگر در منطقه بهمیزان قابلملاحظه افزایش خواهد یافت.
روسیه و چین: پیوستن قزاقستان به توافق ابراهیم و احتمال همراهی سایر کشورهای منطقه ممکن است به کاهش نفوذ روسیه و چین در آسیای مرکزی در بلندمدت منجر شود. این دو کشور که در گذشته بر سیاستهای منطقه تأثیر فراوانی داشتند، اکنون با چالش جدیدی روبهرو هستند. برای روسیه که منافع امنیتی و اقتصادی گستردهای در این منطقه دارد، این تحول ممکن است بهتدریج منجر به کاهش نفوذ راهبردی شود. چین نیز که در سالهای اخیر تلاش کرده است نفوذ خود را از طریق پروژههای «کمربند و جاده» گسترش دهد، تأثیرات این تحولات را بهدقت زیر نظر خواهد داشت. احتمالاً روسیه و چین تلاش خواهند کرد با ابزارهای دیپلماتیک و اقتصادی، موقعیت خود را حفظ و روند نزدیکی کشورهای آسیای مرکزی با غرب را کند یا کمتر کنند.
ایران: ایران روابط طولانی و مستحکمی با کشورهای آسیای مرکزی دارد و پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم میتواند تأثیراتی بر نفوذ ایران در این منطقه بگذارد. این اقدام ممکن است به تضعیف موقعیت ایران منجر شود، چراکه قزاقستان در حال تقویت روابط خود با رژیم صهیونیستی و ایالات متحده است. ایران این اقدام را بهعنوان «حرکتی نمایشی» ارزیابی کرده و مقامات ایران از کشورهای منطقه خواستهاند از پیروی از این روند خودداری کنند و بهجای آن بر مسائل حقوق بشر و جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان تمرکز کنند. همچنین پیوستن قزاقستان به این پیمان میتواند بخشی از تلاشهای ایالات متحده برای گسترش نفوذ خود در آسیای مرکزی و مقابله با ایران باشد. ایران احتمالاً بهدنبال حفظ نفوذ خود از طریق همکاریهای امنیتی و انرژی با کشورهای آسیای مرکزی است اما محدودیتهای اقتصادی ناشی از تحریمها ممکن است تأثیر این تلاشها را کاهش دهد.
این تحول تهدیدی غیرمنتظره برای ایران نیست، اما میتواند رقابتهای منطقهای و فرامنطقهای را تشدید کند.
آیا آسیای مرکزی به میدان رقابت قدرتهای بزرگ تبدیل میشود؟
پیوستن قزاقستان به توافق ابراهیم، گامی کلیدی در سیاست خارجی آسیای مرکزی بهشمار میرود که میتواند به افزایش همکاریهای سیاسی، اقتصادی و فناوری با غرب و رژیم صهیونیستی منجر شود. با این حال، این اقدام با چالشهای سیاسی و امنیتی همراه است و موفقیت آن به توانایی قزاقستان و کشورهای منطقه در مدیریت این چالشها بستگی دارد. بهطور کلی، رقابت میان ایالات متحده، چین و روسیه، به همراه نقش فزاینده رژیم صهیونیستی، در حال بازتعریف ساختار ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی است. دولتهای منطقه با اتکا به سیاست «چندمحوری» تلاش میکنند از این رقابتها برای افزایش استقلال و قدرت چانهزنی خود بهرهبرداری کنند. این تحولات، آسیای مرکزی را از یک حاشیه ژئوپلیتیکی به یک گذرگاه راهبردی در معادلات امنیتی و انرژی جهانی تبدیل کرده است.

