غیاب دولت یا غیاب برنامه؟ نقدی بر یادداشت حجاریان

سعید حجاریان در یادداشت تازه خود تلاش کرده است دولت‌های مطلوب اصلاح‌طلبان را «توسعه‌گرا» و دیگر دولت‌ها را «توسعه‌ستیز» معرفی کند؛ اما منتقدان این روایت را وارونه‌سازی تاریخ می‌دانند و معتقدند او با نادیده گرفتن ضعف‌های دولت‌های گذشته، همه ناکامی‌ها را به گردن حاکمیت انداخته و حتی بی‌برنامگی دولت پزشکیان را نیز به ساختار کلان نسبت داده است که این دست استدلال‌ها از کسینجر اصلاحات جای تعجب دارد.

سعید حجاریان، مشاور سیاسی ریاست جمهوری در دوره خاتمی و از تئوریسین‌های اصلاحات، باز هم یادداشتی در سایت مشق نو با عنوان «غیاب دولت» نوشته است که اگرچه با ادبیاتی آکادمیک و ظاهر خوب و مناسبی است، اما محتوای آن حاکی از ایراداتی است مهمترین آن تسریبخشی وضعیت دولت اصلاحات به تمامی سازوکار حکومتی است. در واقع آنچه که بیش از همه غایب است، فقدان ایده و برنامه در دولت پزشکیان است که وی آن را به کلیت سیستم حکمرانی تعمیم داده است.

غیاب کدام دولت؟!

حجاریان درباره غیاب دولت نوشته است: «اگر با هیأت حاکم‌های مواجه باشیم که ایستار خود را بهدرستی در هر یک از این مسائل مشخص کند، آنگاه میتوان انتظار بازاندیشی در راهبردها، مسئولیت‌ها و نقش دولت را داشت. در غیر این صورت آنچه میبینیم غیبت دولت است و بس.»

او همچنین ضمن اینکه دولت‌های هاشمی، خاتمی و روحانی را که مطلوب خود اوست «توسعه گرا» خوانده، ریشه این موضوع را به سردرگمی حاکمیت نسبت داده و نوشته: «مآلاً، حاکمیت نه خود از مجرای «دولت‌های هماهنگ» توانست گامی بهسوی «تعالی» بردارد، و نه اجازه داد دولت‌های دارای پروژه توسعه (ولو با قرائت‌های مختلف) امر «توسعه» را پیش ببرند.»

در واقع او بنا دارد تا با این وارونگی تاریخی با استفاده از روایتسازی از دولت‌های هاشمی، خاتمی و روحانی به عنوان دولت‌های «توسعهگرا»، همه ضعف‌ها و اشتباهات را به حاکمیت جمهوری اسلامی نسبت داده و همه چیز را بر گردن آن بیندازد! او تا آنجا پیش رفته که حتی بیایده بودن و فقدان برنامه در دولت چهاردهم را به همین امر نسبت داده است. حجاریان بیان کرده: «نتیجه آنکه مشاهده میکنیم دولت چهاردهم عملاً در امر توسعه سپر انداخته و در گفتارش صرفاً متکفل اجرای برنامه هفتم توسعه شده است و در عمل، گرفتار روزمرگی اداره کشور.»

این در صورتی است که اساسا خود پزشکیان بود که در زمان انتخابات به علت نداشتن برنامه و ایده، خود را مکلف به اجرای برنامه هفتم توسعه خواند و علیرغم اظهار واضح پزشکیان، اصلاحطلبان از او حمایتی ویژه‌ای کردند.

در حقیقت، آن روز که قضیه کسب قدرت بود اصلاحطلبان صف کشیده بودند تا سهمی ببرند، اما حال که با گذشت بیش از یک سال از دولت چهاردهم، ضعف‌های دولت اصلاحات نمایان شده، اکنون همه تلاش میکنند که با آن فاصلهگذاری کرده و حتی با گردننگیری، ضعف‌های آن را بر گردن حاکمیت نیز بیندازند. ترفندی قدیمی که اصلاحطلبان برای بقای خود در قدرت بار‌ها از آن بهره بردهاند.

یادتان رفته؟

حجاریان بهگون‌های دولت‌های هاشمی، خاتمی و روحانی را «توسعهگرا» و دولت‌های احمدی نژاد و رئیسی را «توسعه ستیز» میخواند که گویی آلزایمر گرفته و همه تاریخ چهل سال اخیر را فراموش کرده است. انگار او فراموش کرده است که در ماجرای دوم خردادی ها، تا چه حد از سوی اصلاح طلبان به هاشمی و دولت وی حمله شد. تا آنجا که محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران بیان کرده: «دوم خردادی‌ها هاشمی را شخصیتی ضد آزادی و دیکتاتور و ثروتاندوز و اشرافی شناسانده بودند.»

ماجرای فحاشی به خاتمی در دانشگاه و دفاع بسیج دانشجویی از وی نیز که شهره خاص و عام است. در واقع پیروزی احمدی نژاد در انتخابات بیش از هر چیز معلول نارضایتی مردم از دولت اصلاحات بود. حال، اما اکنون حجاریان با روایت وارونه از تاریخ، همه چیز را نادیده گرفته است!

دولت روحانی هم که ضرباتش به اقتصاد و سیاست خارجی ایران دیگر نیاز به روایت نیست چراکه از چاه ویل «اسنپ بک» آن، هنوز دو ماه هم نگذشته است. آمار‌های اقتصادی در دولت او هم خود حکایتی غیرقابل انکار است.

به طوری که برآورد مرکز پژوهش‌های مجلس نشان میدهد در سال ۹۸، درآمد سرانه کشور به پایینترین سطح سقوط کرده و به ۴ میلیون و ۸۷۰ هزار تومان رسیده بود. همچنین بر اساس گزارش‌های مرکز پژوهشها، خط فقر خانوار‌های ۴ نفره در شهر تهران طی سال‌های ۹۲ تا ۹۸ از ۱/۷ میلیون تومان به ۴/۵ میلیون تومان رسید یعنی خط فقر ۱۶۵ درصد افزایش یافت. میزان بدهی دولت به بانک‌ها هم در پایان دولت روحانی نسبت به خرداد سال ۹۲ قریب به ۵۴۹ درصد و میزان بدهی بخش خصوصی به بانک‌ها هم ۴۷۱ درصد افزایش یافت.

در واقع، شواهد و قرائن نشان می دهد علیرغم اینکه حجاریان تلاش داشته تا در لفاف‌های آکادمیک دولت‌های مطلوب خود را، دولت‌هایی موفق و دوره‌های مخالفین خود را هم «نادولت» برسازی کند و از سوی دیگر همه ضعف‌ها و مسائل را هم بر گردن حاکمیت بیندازد، واقعیت اینگونه نبوده است. حال این موضوع از فراموشی تاریخ است یا وارونهسازی از آن، باید خود حجاریان آن را مشخص کند.

دیدگاهتان را بنویسید