داده های “مرکز بودجه و اولویت های سیاستی در آمریکا” نشان می دهد که در سال 2024، 10 درصد از ثروتمندترین خانوارها در آمریکا، بیش از 70 درصد از کل ثروت ملی این کشور را در اختیار دارند و 50 درصد پایینتر، تنها 2 درصد از ثروت آمریکا را در کنترل خود دارند.
مفهوم افول هژمونیک آمریکا که در سال های اخیر در متون دانشگاهی و پژوهشی، بازتاب های گسترده ای پیدا کرده، به زبان ساده این گزاره را مورد تاکید قرار می دهد که آمریکایِ فعلی، هیچ نسبتی با تصویرسازی های خیالی و بعضا متوهمانه ای که از قدرت آمریکا برای جهانیان ارائه می شود، ندارد.
در واقع، تصوراتی نظیر اینکه آمریکا نقطه اوج حکمرانی متعالی بشر در حوزه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است، دروغی بیش نیست و اکنون بررسی ابعاد عمیق مسائل مرتبط با جامعه آمریکا نشان می دهد که حکمرانی آمریکایی در تحق چشم اندازهای ادعایی خود، بیش از پیش ناتوان و ضعیف است. در این میان، یکی از چالش های مهم و جدی که جامعه آمریکا به آن دچار است و پیامدهای مختلفی را نیز از خود برجا گذاشته، چالش اوجگیری شکاف طبقاتی در جامعه آمریکا است.
در این رابطه، بر اساس داده های “سازمان سرشماری و آمار آمریکا”، 20 درصد از ثروتمندترین افراد در این کشور، بیش از 50 درصد از کل درآمد آمریکا را به خود اختصاص می دهند. در مقابل، 50 درصد پایین درآمدی، تنها 13 درصد از کل درآمد ملی آمریکا را به خود اختصاص می دهند. نکته قابل تامل اینکه ثروت میلیاردرهای آمریکایی نظیر جف بزوس، ایلان ماسک و غیره، در طی سال های اخیر چندین برابر افزایش یافته اما حقوق کارگران در آمریکا تقریبا ثابت مانده است.
عجیب اینکه بر پایه داده های منتشر شده از سوی موسسات خیریه و دانشگاهی در آمریکا، 15 تا 25 درصد افراد بیخانمان در برخی ایالت های آمریکا، مدرک دانشگاهی دارند! داده های “مرکز بودجه و اولویت های سیاستی در آمریکا” نشان میدهد که در سال 2024، 10 درصد از ثروتمندترین خانوارها در آمریکا، بیش از 65 درصد از کل ثروت ملی این کشور را در اختیار دارند و 50 درصد پایین تر، تنها 2.4 درصد از ثروت کشور را در کنترل خود دارند.
*وبگاه خبری “یو اس ای تودی” در گزارشی به این مساله اشاره می کند که در آمریکا، اقلیت ثروتمند این کشور عملا 60 درصد از ثروت ملی آمریکا را کنترل می کنند
نشریه وال استریت ژورنال در سال 2024 گزارش داده که 1 درصد از ثروتمندترین خانوارها تقریبا 34.8 درصد از کل ثروت خانوارهای آمریکایی را به خود اختصاص میدهند. آمارهای وبگاه تحلیلی آمریکایی “Inequality” تاکید دارد که در سال 2024، میانگین ثروت خانوارهای دارای مدرک دانشگاهی در آمریکا حدودا 1.9 میلیون دلار بوده است. این در حالی است که این رقم برای خانوارهای با تحصیلات کم، تنها 170 هزار دلار بوده است.
نشریه وال استریت ژورنال در گزارشی تاکید کرده که در سال 2024، 19 خانواده ثروتمند در آمریکا صاحب 1 تریلیون دلار از ثروت ملی آمریکا بوده اند.
آمارهایی از این دست که همه و همه از اوج گیری قابل توجه بحران شکاف طبقاتی در آمریکا حکایت دارند، در نوع خود ریشه در 3 مولفه دارند.
اول اینکه بنیان های سرمایه داری نولیبرال تاکید می کند که ثروت باید در دست شرکت های بزرگ باشد و در عین حال، سیاستگذاری های عمومی نیز باید مبتنی بر کاهش مالیاتگیری از ثروتمندان و مقررات زدایی از بازارها در راستای منافع آن ها باشد. از این رو، نظام حکمرانی در آمریکا به دلیل اینکه تحت تسلط گفتمان و ایدئولوژی نولیبرالیسم و سرمایهداری است، به طور طبیعی بحران شکاف طبقانی در این کشور را بزرگ و بزرگتر می کند. در واقع، ایجاد نابرابری و شکاف طبقاتی، در بطن نظام حکمرانی آمریکا و فلسفه اقتصادی حاکم بر آن است.
نکته دوم اینکه تاکنون بارها و بارها شنیده ایم که آمریکا کشور لابی ها و پول است. در واقع، هر فرد یا گروهی که در این کشور لابی و پول بیشتری داشته باشد، مزایای بیشتری را به خود اختصاص می دهد و طبیعتا دیگران درجچنین موقعیتی قرار ندارند. درست به همین دلیل است که می بینیم در آمریکا، اقلیت ثروتمند و متنفذ، بر کل این کشور حکومت می کنند و بخش قابلتوجهی از ثروتها و درآمد آمریکا را می بلعند. این طیف ها در حوزه سیاست های دولتی نفوذ زیادی دارند و ثروتمندتر شدن خود را به قیمت ضعیفتر شدن دیگران محقق می کنند. اگر از این زاویه نیز نگاه کنیم، گسترش شکاف طبقاتی در آمریکا، برونداد طبیعی نظام حکمرانی این کشور است.
و نکته سوم اینکه جامعه آمریکا و خدماتی که در قالب آن به مردم ارائه می شود، روز به روز بیش از گذشته ماهیت پولی به خود می گیرد و این مساله سبب شده تا ارائه فرصت های برابر برای همگان به ویژه برای قشرهای ضعیف و فقیر، تا حد زیادی کمرنگ شود. به بیان ساده تر، هرچه اقویا از قدرت بیشتری برخوردار می شوند و از امکانات بهتری سود می جویند، طبقات متوسط و ضعیف، بیش از پیش مشمول سقوط و ضعف می شوند. این موضوع نیز خود به یک عدم توازن جدی در جامعه آمریکا دامن زده است و شکاف طبقاتی در این کشور را تشدید و تعمیق کرده است.