آمریکا و اسرائیل در موقعیتی نیستند که بتوانند پیروزی قاطعی کسب کنند

یکی از کاربران توئیتری در مطلبی به نقل از حمود النوفلی استادیار دانشگاه سلطان قابوس در تحلیلی در خصوص تحولات اخیر در منطقه غرب آسیا نوشت:

در واقع، زمینه‌سازی برای یک توافق بزرگ در جریان است که فراتر از غزه، کل خاورمیانه را در بر می‌گیرد. این توافق نه آن چیزی است که نتانیاهو آرزویش را دارد و نه مطابق با اظهارات پیشین ترامپ است.

روند تحولات اخیر

ماجرا با ناکامی ترامپ در توقف جنگ اوکراین آغاز شد؛ جنگی که قصد داشت آن را در ازای کنار کشیدن روسیه از حمایت ایران یا حداقل توقف تأیید همکاری راهبردی روسیه-ایران پایان دهد. ترامپ از پافشاری روسیه و عدم عقب‌نشینی آن غافلگیر شد. همچنین از اصرار اوکراین و حامیان اروپایی‌اش برای ادامه جنگ شگفت‌زده شد؛ جنگی که منافع آمریکا در معادن اوکراین و سرمایه‌گذاری در روسیه را تأمین می‌کند، در حالی که اروپا بدون هیچ دستاوردی خارج می‌شود و خود را بی‌هیچ تضمینی در برابر روسیه می‌بیند.

همزمان، ترامپ با قدرت و پایداری یمن و ناممکن بودن شکست آن مواجه شد. نبرد یمن آسیب‌پذیری ناوهای هواپیمابر در برابر موشک‌ها و پهپادها را آشکار ساخت. همچنین ثابت کرد که استفاده از بمب‌افکن‌های B-52 پرهزینه بوده و به توازن قوای نظامی در برابر چین آسیب می‌زند، زیرا این بمب‌افکن‌ها سلاح‌هایی را به کار می‌گیرند که اصولاً برای بازدارندگی چین در صورت اشغال تایوان طراحی شده‌اند.

ترامپ خود را در یک معضل استراتژیک بزرگ یافت؛ از یک سو ادامه نبرد با یمن هزینه‌ای سرسام‌آور (یک میلیارد دلار در تنها سه هفته) بر اقتصاد آمریکا تحمیل می‌کند بدون آنکه دستاوردی ملموس داشته باشد، و از سوی دیگر، با توجه به نگرش تجاری و اقتصادمحور او، خسارت‌های مالی این جنگ فرسایشی برایش بسیار نگران‌کننده‌تر از ملاحظات ژئوپلیتیک است.

تنها راه‌حل برای پایان درگیری با یمن، توقف جنگ غزه است. ترامپ می‌داند با پایان جنگ غزه، یمن محاصره دریایی و حملات به کشتی‌های اسرائیلی و آمریکایی را متوقف خواهد کرد. این بهترین و آسان‌ترین راه برون‌رفت برای ترامپ است، در غیر این صورت باید شکست در برابر یمن را بپذیرد که فاجعه‌بار خواهد بود. این واقعیت او را واداشت به این بیندیشد که اگر قادر به شکست یمن نیستیم، چگونه می‌توانیم با ایران که توانمندی‌های بسیار بیشتری دارد، مقابله کنیم؟

آنچه شرایط را پیچیده‌تر کرد، هشدار صریح ایران به کشورهای منطقه بود مبنی بر اینکه هرگونه همکاری با آمریکا یا اسرائیل برای حمله به ایران، اقدامی خصمانه تلقی خواهد شد و با پاسخ قاطع مواجه می‌شود. این هشدار سبب شد کشورهای منطقه از ارائه هرگونه تسهیلات به آمریکا خودداری کنند.

در این شرایط، آمریکا برای حمله به ایران تنها می‌تواند از ناوهای هواپیمابر استفاده کند که آسیب‌پذیری آنها در برابر حملات یمن ثابت شده است. گزینه دیگر، حمله با بمب‌افکن‌های B-52 از جزیره دیه‌گو گارسیا در اقیانوس هند است. اما نکته نگران‌کننده اینجاست که موشک‌های ایران قابلیت هدف قرار دادن این جزیره را دارند. همچنین، حدود ۳۰ درصد ذخایر بمب‌های آمریکا که اصولاً برای مقابله با چین طراحی شده‌اند، طی چند هفته در یمن مصرف شده است.

در این میان، ترامپ نتانیاهو را احضار کرد و این الزامات را به او ابلاغ کرد:

۱. پایان دادن به جنگ غزه ظرف دو تا سه هفته

۲. خودداری از حمله به ایران

۳. حل اختلافات با ترکیه

۴. پذیرش محاکمه شخصی و کناره‌گیری

نتانیاهو شوکه شد و راهی جز پذیرش توافق آتش‌بس ۵۰ روزه و سپس پایان کامل جنگ ندارد. طبق این طرح، متحدان عرب آمریکا مسئولیت اداره غزه را بر عهده خواهند گرفت.

نتیجه‌گیری

آمریکا و اسرائیل در موقعیتی نیستند که بتوانند پیروزی قاطعی کسب کنند. روسیه اخیراً توافقنامه راهبردی با ایران را تأیید کرده است. برای مقابله با چین به عنوان رقیب اصلی، آمریکا ناگزیر از کاهش تنش‌های منطقه‌ای است. توقف غنی‌سازی اورانیوم ایران در شرایط کنونی تنها از طریق توافق و بازرسی امکان‌پذیر است.

این تحولات نشان‌دهنده آغاز افول سلطه آمریکا و به تبع آن، تضعیف موقعیت اسرائیل است. شرایط داخلی اسرائیل نیز از نظر اقتصادی، نظامی و سیاسی با چالش‌های جدی مواجه است.

دیدگاهتان را بنویسید