پوتینی شدن آمریکا

آتلانیک، رسانه‌ی آمریکایی نزدیک به دموکرات‌هاست و با توجه به همین گرایش سیاسی با رویکردی انتقادی به ارزیابی سیاست‌خارجی ترامپ و ارتباط او با پوتین پرداخته‌است و چند اقدام اساسی ترامپ از جمله؛ به کارگیری ایلان ماسک، تهدید کانادا و متحدان اروپایی و پذیرش فهرست خواسته‌های ولادیمیر پوتین درباره اوکراین را سلسله اقدامات ترامپ برای نابودی دموکراسی آمریکایی دانسته‌است. ایده اصلی تحلیل: ترامپ در تلاش است تا خود به یک پوتین در آمریکا تبدیل شود و با روی کار آوردن ماسک هم میخواهد سیستم الیگارشیک خود را مستحکم کند.

تاثیر نفوذ روسیه بر رویکرد ترامپ: پوتین و روسیه از ابتدا نقش ویژه‌ای در دنیای ترامپ داشتند. از زمان شروع رقابت ترامپ در ۲۰۱۶، روسیه به‌طور فعال از او حمایت می‌کرد. ویکی‌لیکس اسناد هک‌شده را منتشر کرد و گزارش مولر به همکاری‌های روسیه و کارزار ترامپ اشاره داشت. انتصاب پل مانافورت به‌عنوان رئیس ستاد انتخاباتی ترامپ، که پیش از این مشاور رئیس‌جمهور اوکراین بود، هشدارهایی درباره مداخلات روسیه به همراه داشت. حمایت ترامپ از پوتین و اعترافات مانافورت به توطئه‌های مالی تنها به اتهامات تبانی اضافه کرد.

باتوجه به حمله روسیه به اوکراین در دوره ریاست جمهوری بایدن، پس از اتمام دوره اول ترامپ، از جانب طرفداران ترامپ این ادعا مطرح شد که به دلیل سخت‌گیری ترامپ، پوتین در دوره ریاست جمهوری او به اوکراین حمله نکرده‌است درصورتی که تحلیلگر این گزارش این ادعا را کاملا رد می‌کند.

ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ به بایدن باخت و پوتین که در سال بیست‌وسوم قدرت خود قرار داشت، به یک بحران جدید نیاز داشت تا توجه‌ها را از شرایط اسفناک داخلی روسیه منحرف کند. دیکتاتورها همیشه به دشمنانی نیاز دارند تا توضیح دهند که چرا در دوران حکومت ابدی‌شان، هیچ پیشرفتی حاصل نشده است و زمانی که اپوزیسیون داخلی سرکوب شود، ماجراجویی‌های خارجی اجتناب‌ناپذیر می‌شود.

در ابتدای حمله به اوکراین، پوتین انتظار مقاومت چندانی از سوی اوکراین یا غربی که سال‌ها آن را با فساد، بلوف و تهدید رام کرده بود، نداشت. اما یک قهرمان غیرمنتظره ظاهر شد: ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، کمدین و بازیگر سابقی که به شکلی حیرت‌انگیز، نقش وینستون چرچیل را در میانه آتش دشمن ایفا کرد.

دونالد ترامپ بار دیگر وارد صحنه می‌شود. این‌بار، دوباره در قدرت، با حمایت بیشتری از سوی کرملین و همچنین دموکرات‌های نالایق، آماده است تا طناب نجاتی برای رفیق قدیمی‌اش، پوتین، بیندازد. اما این بار، شخصیتی جدید ثروتمندترین شهروند خصوصی جهان در کنار اوست، ایلان ماسک.

در دوره دوم ترامپ، پوتین انتظار داشت که او اوکراین را رها کند، تحریم‌های روسیه را لغو نماید، در ناتو شکاف ایجاد کند و پیش از آنکه اروپا فرصت سازمان‌دهی برای دفاع از آن را پیدا کند، اوکراین را عملاً بی‌دفاع بگذارد. یعنی دقیقاً همان چیزی که امروز در حال وقوع است.

شباهت وضعیت پوتین و ترامپ: پوتین ابتدا به‌عنوان مبارز با فساد وارد سیاست شد، اما در واقع فساد را در ساختار قدرت نهادینه کرد و یک دولت مافیایی به‌وجود آورد. الیگارش‌ها یا باید با او همکاری می‌کردند یا از قدرت کنار گذاشته می‌شدند. دموکراسی روسیه برای مقابله با این روند ضعیف بود و نهادهای قضائی و امنیتی یا با پوتین هماهنگ شدند یا حذف شدند. سیاست‌های اقتصادی و خارجی به نفع الیگارش‌ها و میلیاردرها شکل گرفت. نویسنده به شباهت‌های این وضعیت با سیاست‌های ترامپ و نفوذ کرملین در کشورهای دیگر اشاره کرده‌است.

تقلید و ذلت یکسان نیستند. ترامپ و ماسک می‌توانند تلاش کنند تا دموکراسی آمریکایی را تضعیف کنند و یک ساختار قدرت مشابه روسیه ایجاد کنند، بدون اینکه درمقابل پوتین تسلیم شوند یا اوکراین را رها کنند، اما این کار را نکرده‌اند. در حالی که تقلید صمیمانه ترین شکل تمجید است، علاقه و حسادت کافی نیست تا توضیح دهد که چرا دولت ترامپ به طور ناگهانی‌ تمامی مواضع روسیه را پذیرفت.

تحلیلگر این گزارش ضمن موافقت با محدود کردن قدرت دولت، گفت: اما جایگزین کردن آن با یک حکومتی از نخبگان غیرپاسخگو، “مدل پوتین” نه تنها پیشرفت نیست، بلکه عقب‌گرد است.

تبدیل شدن ترامپ به پوتین به مراتب خطرناک تر از تمجید ترامپ از پوتین است .

دیدگاهتان را بنویسید