روزها در راه

در گذشته اگر توسعه‌یافتگی برای ما در حکم یک امکان بود، امروزه توسعه‌یافتگی به یک ضرورت ارتقاء یافته است. ضرورتی که به‌نوعی با امنیت ملی ما پیوند خورده و تبدیل به امری ضروری شده است. برای درک بهتر این موضوع، تنها کافی است توجه کنید آنچه امروزه در عرصه منطقه و در نزدیکیِ ما جاری است، نوعی جنگ برای توسعه است.

ایران چیست؟ ایرانی کیست؟ نقش تاریخ، زبان و نظریه‌های تمدن در نسبت با واقعیت موجود یا جغرافیای سیاسی به نام ایران چیست؟ ایران به‌عنوان یک سوژه تفکر فلسفی، جامعه‌شناختی و تاریخی همواره محل توجه اصحاب خرد بوده است. همه این پرسش‌ها دیربازی است که پیرامون ایران، بهانه اندیشیدن قرار گرفته و البته در طی این سالیان، پاسخ‌های متفاوتی را نیز در برابر خود یافته است. بااین‌وجود، امری که در نقش یک نخ تسبیح، دهه‌ها و چه‌بسا یک سده، این پرسش‌ها را به یکدیگر دوخته و نظم و نسقی به آنها بخشیده، پرسش از توسعه ایران است. در واقع ایران به هر صورتِ هویتی، در نسبت با مفهوم توسعه چگونه تعریف می‌شود؟ در این صورت‌بندی و تعریف، کدام وجه توسعه از تورمِ بیشتری برخوردار شد و توانست ایران را به شکلی وسیع‌تر «ایران» کند؟

امروزه تکنولوژی ورود جدی به مقوله حکمرانی فرهنگی و اجتماعی داشته و ما یکی از ورودهای آن را می‌توانیم در موضوع قانون جدید عفاف و حجاب ببینیم. جدای از آنکه مدافع یا مخالف این قانون باشیم؛ در واقع دوربین‌های جدید، امکان تهیه و تدارک چنین قوانینی را فراهم می‌آورند.

اگر در گذشته توسعه‌یافتگی برای ما در حکم یک امکان بود، امروزه توسعه‌یافتگی به یک ضرورت ارتقاء یافته است. ضرورتی که به‌نوعی با امنیت ملی ما پیوند خورده و تبدیل به امری ضروری شده است. برای درک بهتر این موضوع، تنها کافی است توجه کنید آنچه امروزه در عرصه منطقه و در نزدیکیِ ما جاری است، نوعی جنگ برای توسعه است. اگر در گذشته جنگ تنها با نیروی نظامی صورت می‌گرفت، امروز توسعه خود تبدیل به یک ابزار جنگی شده است. برای اثبات همین موضوع تنها کافی است توجه کنید که در همسایگی ما، تلاش زیادی صورت گرفته تا توسعه کشور عراق نه به نحو «شرقی – غربی» بلکه به‌صورت «شمالی – جنوبی» صورت گیرد. طرح توسعه شمالی – جنوبی عراق، مساوی با حذف ایران از معادلات منطقه می‌شود.

همچنین باید توجه کنیم که امروزه توسعه جنوب خلیج‌فارس در نقطه مقابل توسعه شمال خلیج‌فارس – یعنی ایران – دنبال می‌شود. کارشناسان امر، رخدادهای هفت اکتبر را مرتبط با پیمان «صلح ابراهیم» و کریدور «عرب مد» و «آی مک» می‌دانند که قصد داشت کل محور مقاومت را از مناسبات توسعه در منطقه حذف کند. حتی شاید بتوان سقوط دولت بشار اسد در سوریه را هم ناشی از فقدان طرحی برای توسعه و بازسازی سوریه دانست که به‌موجب آن نارضایتی مردم از وخامت اوضاع، تمام بدنه اجتماعی دولت را دچار استهلاک کرد. همه این‌ها بدان معناست که توسعه، امروز پیوندی با امنیت ملی کشورها و اصل وجود آن‌ها دارد.

تکنولوژی، رکن توسعه

همه بحث‌های پیشین به‌نوعی مقدمه‌ای بود برای پی‌بردن به ضرورت توسعه – نه به‌عنوان یک مقوله صرفاً اقتصادی – بلکه به‌عنوان یک مقوله ذوابعاد و البته امنیتی که اگر بخواهیم این انگاره را امتداد ببخشیم، می‌توان گفت توسعه دارای اضلاع، جهات و لایه‌های گوناگونی است. توسعه سطوح مختلفی اعم از اقتصاد سیاسی، جغرافیای سیاسی، جامعه‌شناسی تاریخی و ده‌ها منظر دیگر را در برمی‌گیرد. توسعه را می‌توان در افق‌های مختلفی توضیح داد و معنادار کرد؛ اما چیزی که بر سر آن اتفاق‌نظر وجود دارد، این است که یکی از مقومات توسعه به طور خاص، مقوله تکنولوژی است. اگر توسعه امروزه برای ما تبدیل به یک ضرورت امنیتی شده، به‌موازات آن دستیابی به تکنولوژی نیز یک ضرورت امنیتی است. ما به سطوح بالایی از تکنولوژی برای بقاء نیازمند هستیم. البته باید توجه کرد که مراد از تکنولوژی در این مجال، صرفاً تکنولوژی‌های نظامی نیست. چه آنکه حوادثی نظیر انفجار پیجرها در لبنان، جنگ رسانه‌ای گسترده میان شرق و غرب و جنوب و شمال عالم و… نشان داد که تکنولوژی به معنای مطلق خود با مقوله امنیت ملی گره خورده است.

حتی امروزه تکنولوژی ورود جدی به مقوله حکمرانی فرهنگی و اجتماعی داشته و ما یکی از ورودهای آن را می‌توانیم در موضوع قانون جدید عفاف و حجاب ببینیم. جدای از آنکه مدافع یا مخالف این قانون باشیم؛ در واقع دوربین‌های جدید، امکان تهیه و تدارک چنین قوانینی را فراهم می‌آورند. یا حتی در موضوع مهاجرت، شاهدیم که تکنولوژی‌های جدید در زمینه کنترل مرزها هستند که می‌تواند جریان مهاجرت‌های غیرقانونی را تا حدی کنترل کند. بر همین اساس، تکنولوژی امروزه تبدیل به امری شده که در سایه استمداد از آن، اصل حکمرانی تسهیل و ممکن می‌شود؛ بنابراین اگر بخواهیم در همین مجال، موضوع بحث را محدود و مشخص کنیم، می‌توان صورت‌مسئله را به «نسبت میان تکنولوژی، حکمرانی و امنیت ملی» محدود کرد.

در ذیل عنوان فوق باید به چه مطالبی اشاره کرد؟ آنچه غرض ما از طرح این کلیدواژه‌هاست، نگاهی آسیب‌شناسانه به علل شکل‌گیری شکاف در سطح تکنولوژی میان کشور ما و برخی کشورهای دیگر است. امروز می‌توان به‌وضوح مشاهده کرد که اختلاف سطحی عمیق میان کاربست تکنولوژی در کشورهای غربی با کشور ما وجود دارد. این اختلاف سطح خود را در حوزه امور نظامی و امنیتی نشان داده، اما اگر امتداد یابد در دیگر حوزه‌ها نیز نمایان‌تر خواهد شد. البته که در حوزه تکنولوژی‌های ارتباطی – نظیر پیام‌رسان‌های اجتماعی – ایران نزدیک به یک دهه است که ثمره این اختلاف تکنولوژی را احساس کرده است. اما پرسش جدی‌تر آن جا پیش می‌آید که اگر بخواهیم این اختلاف سطح یا به عبارت ساده‌تر عدم دستیابی به یک بلوغ تکنولوژیکال که بتواند ایران را به‌عنوان یک کشور صاحب تکنولوژی و پیشرو در عرصه جهانی مطرح کند را تبیین کنیم، به چه عواملی می‌توان اشاره کرد؟ ما در این نگاشته و همچنین مطالب بعدی تلاش داریم تا به این مباحث بپردازیم. نخستین پاسخ، بحران‌های اقتصادی دهه نود است که اصطلاحاً از آن به «نفرین دهه نود» نیز یاد می‌کنند. اما اگر از سطح پاسخ اقتصادی بخواهیم فراتر برویم، دیگر به چه اموری می‌توان متمسک شد؟

تکنولوژی، فرهنگ، دین و فلسفه

اگر بخواهیم پاسخی به ژرفنای پرسش فوق دهیم، طبیعتاً باید از سطح ظواهر عبور کرد و به لایه‌های زیرین فرهنگ و جامعه توجه کنیم. برای پاسخ به پرسش فوق چنین به نظر می‌رسد که لازم است در سه لایه فلسفه، دین و فرهنگ ورود کرده تا نکاتی را با رویکرد آسیب‌شناسانه مطرح کنیم. پیرامون مواجهه فلسفی با پرسش مذکور، باید به این موضوع پرداخت که ایران، یکی از معدود کشورهایی است که تجربه انباشت فکر فلسفی در مواجهه با تکنولوژی را داشته است. ما نزدیک به یک سده است که تلاش داریم تا در افق فلسفی به ماهیت تکنولوژی دست یابیم. هرچند بلوغ این جریان در دهه چهل و پنجاه شمسی و با افکار و آثار مرحوم «سید احمد فردید» و اشراب تفکرات «هایدگری» در ایران صورت گرفت، اما می‌توان ریشه‌های مواجهه فلسفی را به پیش از وی نیز برگرداند.

امروز می‌توان به‌وضوح مشاهده کرد که اختلاف سطحی عمیق میان کاربست تکنولوژی در کشورهای غربی با کشور ما وجود دارد. این اختلاف سطح خود را در حوزه امور نظامی و امنیتی نشان داده، اما اگر امتداد یابد در دیگر حوزه‌ها نیز نمایان‌تر خواهد شد.

پرسش از علم و تکنولوژی غرب، همواره در میان اندیشمندان حوزوی و غیرحوزوی وجود داشته است. اکنون پرسش جدی آن است که این جریان‌های مهم و نحوه مواجهه فلسفی آنان با تکنولوژی، حاوی چه ظرفیت‌ها و بن‌بست‌هایی برای ایران بوده است؟ سهم آنان در وضع فعلی کشور ما به لحاظ تکنولوژیک چگونه ارزیابی می‌شود؟ اگر تأملات فلسفی جریان‌های مختلف در مواجهه با تکنولوژی را در بوته سنجش قرار دهیم، چه نکاتی را به دست خواهیم آورد؟ بنابراین یک سطح از بحث در این نگاشته و همچنین نگاشته‌های بعدی مرتبط با آن، بررسی و ارزیابی نقش این جریان‌ها در امروز ما خواهد بود.

از مقوله مواجهه فلسفی اگر بگذریم، دین نیز ربط مستقیمی با مسئله تکنولوژی پیدا می‌کند. با مشاهده تاریخ، به‌خوبی در می‌یابیم که برخی قرائت‌ها از دین چگونه خود مولد یک تکنولوژی یا حداقل زمینه‌ساز واردات آن به کشور شده و درعین‌حال چگونه برخی قرائت‌ها از دین، ضد توسعه و ضد تکنولوژی عمل کرده است. پرسش جدی در این‌ها بحث از ماهیت مصنوعات انسانی از منظر دین است. آیا مصنوعات حاصل از اراده آزاد بشری در نزد دین، جایگاهی دارند؟ نگاه‌های منظومه‌ای و تمدنی به تکنولوژی، نگاه‌های جوهرگرایانه و ذات‌انگارانه در نزد فقهای ما چه جایگاهی داشته‌اند؟ در این میان، ما شاهد فهرستی از اسامی و علمای شهیر هستیم که می‌توان در این میان رد پای آنان را جستجو کرد. به‌واقع از آنجا که بسیاری از فناوری‌های نرم و سخت حکمرانی در دو قرن گذشته از تمدن غرب به سمت ما سرازیر شده‌اند، همواره این پرسش میان اندیشمندان دینی و غیر از آن وجود داشته که آیا ما مجاز به استفاده از این فناوری‌ها هستیم؟

گذشته از دو عامل فوق یعنی دین و فلسفه، فرهنگ نیز می‌تواند ضد تکنولوژی یا درعین‌حال زمینه‌ساز بروز و ظهور آن باشد. حال پرسش آن است که اگر بخواهیم فرهنگ ایرانی را در سنجه قرابت یا دوری از توسعه قرار دهیم، این فرهنگ حاوی چه مؤلفه‌های ضد تکنولوژی یا مولد تکنولوژی است؟ بسیاری از افراد در رویکردهایی نظیر «جامعه‌شناسی تاریخی» یا «بررسی روحیات جمعی و خلقیات ایرانیان» تلاش کرده‌اند تا نسبتی میان هویت ایرانی با توسعه‌نیافتگی برقرار سازند. آموزه‌های این پژوهش‌ها تا چه اندازه مورد وثوق و راهگشاست؟

طبیعتاً هر سه محور فوق، هنگامی پاسخ صحیح و درست خود را خواهند یافت که آنان را در یک بستر تاریخی موردمطالعه قرار دهیم. به هر صورت ما نزدیک به سه سده مواجهه مستقیم با تکنولوژی‌های غربی داشته و بدون تلقی صحیح از روندها، نقاط عطف‌ها، نقاط تحول و فرازوفرودهای این مواجهه تاریخی، نمی‌توان وضعیت امروز را معنادار ساخت. مجموعه مباحث فوق در تلاش است تا تصویری جامعه‌شناسانه از علل عقب‌افتادگی ایران عرضه کند.

دیدگاهتان را بنویسید