سایه اشغالگری و همچنین گروههای تکفیری، وفاداران به حزب بعث و دیگر تهدیدهای بالقوه هنوز در عراق وجود دارد و عملکرد ارتش در آن شرایط مشخص نیست که چگونه باشد؛ بنابراین وجود حشد و حتی سلاح مقاومت (حتی در صورت موافقت با ادغام با تشکیلات نظامی رسمی)، امری حیاتی برای کشور بهویژه شیعیان به شمار میرود.
پژوهشگر مسائل عراق در یادداشتی برای خبرگزاری میزان، موضوع فشار بر گروههای مقاومت عراقی را مورد واکاوی قرار داد.
متن یادداشت به شرح زیر است:
پس از سقوط حکومت اسد در سوریه، گروههای مقاومت در عراق و حشدالشعبی بار دیگر مورد توجه محافل سیاسی و رسانهای داخلی و بینالمللی قرار گرفتند. ماجرا از این قرار است که همزمان با سقوط حکومت سوریه و ورود نظامیان رژیم صهیونیستی به عمق خاک سوریه و اشغال بخشهایی از آن، زمزمههایی مبنی بر اینکه شتاب تحولات منطقهای این بار به سمت عراق در حال حرکت است مطرح شد.
این زمزمهها حاکی از آن بود که گروههای مقاومت عراقی که به فصائل المقاومة شناخته میشوند، در ماههای گذشته، یکی از بازوهای حمایت از غزه و لبنان بودهاند و حجم قابل توجهی از عملیات موشکی و پهپادی علیه رژیم صهیونیستی را در اراضی اشغالی را اجرا کردهاند؛ بنابراین پس از سقوط حکومت اسد که بهعنوان یکی از ارکان مقاومت شناخته میشد و تخریب گسترده زیرساختهای نظامی سوریه توسط رژیم اسرائیل، این نوبت عراق است که نسیم تغییر در آن با تاثیرپذیری از تحولات سوریه وزیدن بگیرد.
علاوه بر اینکه، حمله رژیم صهیونیستی و آمریکا به زیرساختهای نظامی حشد و گروههای مقاومت نیز از گزینههای مورد اشاره توسط برخی منابع رسانهای و سیاسی بوده است؛ موضوعی که ابعاد مختلف آن قابل تحلیل و بررسی است.
درباره تغییر در نظام سیاسی عراق با کمک عامل خارجی باید گفت که این گزینه چندان محل توجه و پذیرش نیست؛ نظام سیاسی در عراق تفاوتهای جدی با نظام سیاسی سابق در سوریه دارد.
عراق یک کشور تکثرگرا است که شیوه حکمرانی آن ولو دارای برخی اشکالات، اما چتری دربردارنده اقوام و مذاهب مختلف است و اختلافهای موجود سیاسی با شدت و ضعفهای آن، در چارچوب همین ساختار و نظام در حال تعریف شدن است؛ افزون بر اینکه این نظام سیاسی روابط خوبی با آمریکا و همسایگان پیرامونی خود دارد که موضوع تغییر را در حال حاضر ناممکن و حتی هزینهساز برای دیگران میکند.
اما آنچه اهمیت دارد و به نظر میرسد که جدیتر باشد موضوع گروههای مقاومت و حشدالشعبی و مسئله خلع سلاح و انحلال یا ادغام آنهاست؛ گروههای مقاومت در عراق که سیاست ضداشغالگری و ضدآمریکایی دارند از سالهای قبل تاکنون، در هر فرصت پیشآمده، منافع آمریکا و پایگاههای آن را در این کشور هدف حملههای خود قرار دادهاند.
وجود این گروهها که اساسا رویکرد اعتقادی دارند، همواره برای ادامه حضور نظامیان آمریکایی مشکلساز بوده است؛ این موضوع البته اختصاص به گروههای مقاومت ندارد و حشدالشعبی نیز به دلیل ایدئولوژی حاکم بر آن و این همانی با فصائل (تفاوت اصلی، در تعریف شدن حشد در چارت تشکیلات نیروهای مسلح عراق است)، بهعنوان ظرفیت تهدیدآفرین بالقوه و بعضا بالفعل برای آمریکا و دیگر تهدیدهای تروریستی، شناخته میشود.
بنابراین هرچند که شرایط برای حشدالشعبی متفاوت از دیگر گروههای مقاومت عراقی ترسیم میشود و هرگونه تلاش برای ایجاد تغییرهای خارجی در آن، با مقاومت شدید و واکنشهای رسمی مواجه شده و خواهد شد، اما همچنان ادعاهایی مبنی بر فشار برای ادغام آن در بدنه وزارت دفاع و حتی فشار بر مرجعیت نجف اشرف برای صدور فتوای انحلال آن مطرح است، اما بهطور مشخص، فشارها برای تعطیلی فعالیت گروههای مقاومت (فصائل) و خلع سلاح آنها چه در عرصه داخلی و چه منطقهای و بینالمللی ادامهدار است.
این نگرانی در حال ترویج و اشاعه است که با آغاز بهکار رسمی ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا، نوع تعامل وی با این گروهها سخت خواهد بود و این موضوع به نوبه خود پیامدهای مثبتی برای عراق نخواهد داشت؛ بنابراین، توقف فعالیتهای مقاومت عراق علیه اسرائیل و در مرحله بعد ادغام این گروهها در بدنه تشکیلات رسمی نیروهای مسلح، گزینهای مطلوب برای برخی از جریانهای سیاسی در عراق از جمله برخی تشکلهای چارچوب هماهنگی شیعیان بوده است.
اظهارات برخی سیاستمداران عراقی ازجمله رهبر جریان حکمت یا رهبر جریان صدر و خبرهایی که از همراهی برخی دیگر از سیاسیون عراقی مانند العبادی با این خواسته به گوش میرسد، نشان میدهد در بدنه آنها نیز برخی موافق با ایجاد محدودیت بر فعالیتهای گروههای مقاومت هستند.
با وجود این، به نظر میرسد تحقق خلع سلاح، ادغام یا انحلال این گروهها موضوع پیچیدهای باشد؛ رهبران این گروهها و حتی بخشی از جریانهای سیاسی در عراق معتقدند که وجود این گروهها و سلاح آنها میتواند به مثابه سوپاپ اطمینانی برای هرگونه تهدید محتمل و پیش رو علیه کشور باشد.
سایه اشغالگری و همچنین گروههای تکفیری، وفاداران به حزب بعث و دیگر تهدیدهای بالقوه هنوز در عراق وجود دارد و عملکرد ارتش در آن شرایط مشخص نیست که چگونه باشد؛ بنابراین وجود حشد و حتی سلاح مقاومت (حتی در صورت موافقت با ادغام با تشکیلات نظامی رسمی)، امری حیاتی برای کشور بهویژه شیعیان به شمار میرود.
در مجموع باید گفت که موضوع انحلال حشدالشعبی بیش از آنکه به واقعیت نزدیک باشد، عملیاتی روانی برای ایجاد اختلاف در داخل عراق است، هرچند که به نظر میرسد درباره گروههایی که در چارچوب حشد نیستند، تمایل دولت بغداد و بسیاری دیگر از گروههای سیاسی، ایجاد محدودیتهای جدی برای آنها و در بهترین حالت ادغام آنها در تشکیلات رسمی و حتی اعطای امتیازات سیاسی است.