با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
صابر گل عنبری کارشناس مسائل بین الملل در یادداشت پیش رو به بررسی روابط ایران با چین و روسیه و همچنین رابطه با آمریکا پرداخته و آورده است:نگاهی آیندهنگرانه و دوراندیشانه نشان میدهد که اتفاقا منافع ایران در تداوم تعارض و ناهمگونی میان غرب و شرق است و پایان این تعارض له یا علیه یکی از دو اجماع به نفع ایران نیست. در سایه روند نزولی هژمونی آمریکا بر نظام بینالملل، ظهور نشانههای برآمدن چین و همچنین دکترین پوتین برای احیای “مجد” روسیه تزاری و شوروی و لو با تفاوتی بعضا ایدئولوژیک، هر نوع شیفت پارادایمی در نظام بینالملل به زیان منافع ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران است.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
منازعه دو گانه شرقی و غربی در روابط خارجی در ایران بالا گرفته و مباحث بیشتر جنبه خصومتی و احساساتی پیدا کرده است تا علمی و منطقی. طبیعی است کشور با توجه به ایدئولوژی ضد غربی حاکم بر آن و در سایه تداوم تنش با بلوک غرب بخواهد وزنه شرقِ بعضا همسو با این ایدئولوژی را در سیاست خارجی خود بالا ببرد؛ اما اگر این «نگاه به شرق» معطوف به شناختی عمیق از پیچیدگی سیاست بین الملل، تعارض و اشتراک منافع با شرق و غرب، حد و حدود بازیگری شرق در نظام بینالملل و روابط خارجی در هم تنیده همین شرق با بازیگران منطقهای که اکثرا در جبهه مخالف جمهوری اسلامی قرار دارند، نباشد، جز جنجال و دردسر و افزایش شکاف داخلی نتیجهای نخواهد داشت.
اگر نگاه به شرق با هدف تحصیل منافع اقتصادی در بحبوحه مواجهه با غرب است که باید گفت اقتصاد نه شرقی است نه غربی، بلکه اقتصاد بین المللی شده و جهانی است که فعلا بنا به دلایل خاصی معطوف به هژمونی آمریکا، غرب مرکز ثقل اقتصاد سیاسی بینالملل است و از این جهت است که وقتی آمریکا تحریمی اقتصادی علیه ایران وضع میکند، اقتصاد جهانی چه در شرق چه در غرب به مقتضای این تحریمها عمل میکند و بدان پایبند است. از این رو، نگاه به شرق در شرایط کنونی منافع اقتصادی زیادی برای کشور حداقل تا یکی دو دهه آتی ندارد.
اما از حیث سیاسی و امنیتی، بله! در تشدید تنازع میان شرقِ چینی و روسی با غرب به رهبری آمریکا، اشتراک منافعی میان ایران و این شرق وجود دارد و همین میتواند آنها را در مواجهه با غرب کنار یکدیگر قرار دهد؛ اما ناهمگونی منافع منطقهای و معذوریتها و الزامات روابط چین و روسیه با دول منطقه به ویژه مخالفان ایران و در راس آنها اسرائیل، آن اشتراک منافع را تا حد زیادی تقلیل میدهد.
فارغ از اینها، واقعیت این است که نگاهی آیندهنگرانه و دوراندیشانه نشان میدهد که اتفاقا منافع ایران در تداوم تعارض و ناهمگونی میان غرب و شرق است و پایان این تعارض له یا علیه یکی از دو اجماع به نفع ایران نیست. در سایه روند نزولی هژمونی آمریکا بر نظام بینالملل، ظهور نشانههای برآمدن چین و همچنین دکترین پوتین برای احیای “مجد” روسیه تزاری و شوروی و لو با تفاوتی بعضا ایدئولوژیک، هر نوع شیفت پارادایمی در نظام بینالملل به زیان منافع ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران است. تداوم همین نزاعی که میان غرب و مسکو در حوزه امنیتی پیرامونی روسیه در جریان است، باید به دیده یک مطلوب ژئوپلتیکی نگریسته شود. روسیه در صرافت احیای موقعیت گذشته خود است و از این جهت ابتدا میخواهد کل همین حوزه پیرامونی خود را که تا 1991 یک واحد جغرافیایی و سیاسی یکپارچه بودند، تحت سلطه سیاسی و نفوذ خود قرار دهد. از دیگر سو، غرب با گسترش ناتو در پیرامون روسیه به ویژه در حوزه اروپایی میخواهد آن را در همان محدودی پساشوروری نگاه دارد و هر نوع احیاگری را از نطفه خفه کند. اینجا آنچه مطلوب منطقه و ایران است؛ فرسایشی شدن این نزاع است؛ نه ناتو برنده شود که به همسایگی ایران برسد و نه روسیه پیروز شود که همه جمهوریهای استقلال یافته و همسایه ایران را تحت سلطه خود قرار دهد. این اتفاق در سایه روند رو به افول هژمونی آمریکا و دور برداشتن روسیه، دور از انتظار نیست که عملا به معنای احیای روسیه تزاری خواهد بود. البته احیای آن به معنای پیوست مجدد جغرافیایی نیست؛ بلکه همان تحت الحمایگی با الزامات ژئوپلتیک متعدد آن مطرح است. در این وضعیت، روسیه به قدرت بلامنازع در حوزه پیرامونی ایران از قفقاز تا آسیای مرکزی و حتی غربی تبدیل میشود و در آن هنگام کسی نخواهد توانست روسیهِ تزاری جدید را متوقف کند. اگر حضور اجنبی غربی در خاورمیانه از طریق نیرو و پایگاه نظامی آن هم با تمرکز بر خلیج فارس است، اما حضور روسیه از این جنس نبوده و نیروی خارجی نخواهد بود. اینجاست که نباید اجازه داد در نگاه به شرق منافع مقطعی به تقویت مخاطر ژئوپلتیک احیای گذشته روسی منجر شود که آن وقت مجبور شویم راهبرد “نگاه به غرب افول یافته” را در پیش گیریم که کاری از دستش بر نخواهد آمد. بلکه همچنان که گفته شد منفعت ایران در تداوم منازعه غربی شرقی در حوزه ژئوپلتیکی روسیه و فرسایشی شدن آن بدون داشتن برنده و بازنده خاصی است.
اشتراک گذاری
با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.