صنعت پرسود فوتبال در قاره سبز، به واسطه مختصات جغرافیایی و فرهنگی خاص این منطقه، ممکن است برای کشوری در غرب آسیا دستیافتنی نباشد. همچنین توسعه دانشگاهمحور ورزش در آمریکا که سابقهای صدساله دارد، شاید در کوتاهمدت با وضعیت ایران قابلمقایسه نباشد؛ اما توسعه ورزش کشوری در آسیای غربی که از لحاظ امکانات و ظرفیتها، بسیار پایینتر از ایران است، چیزی نیست که بتوانیم از کنار آن بهسادگی عبور کنیم. اینکه چرا قطر در عرصه ورزش حرفهای، این حجم از سرمایهگذاری را انجام داده و مدل توسعهای که در پیش گرفته، نشاندهنده نیازها و ظرفیتهایی است که درک و شناخت آن، باتوجهبه جایگاه ایران در منطقه، بهعنوان یک کشور قدرتمند و با ظرفیت عظیم انسانی، بسیار حائز اهمیت است. چیزی که مسئولین ورزش کشورمان تاکنون وقعی به آن ننهادهاند.
هر چند کشور قطر از لحاظ جغرافیا و جمعیت مقابل مقایسه با ایران نیست، اما در یک وضعیت مشابه اقتصادی قرار دارد. آن وضعیت، اشتراک در صنعت نفت است. کشورهای حاشیه خلیجفارس نیز مانند ایران، اقتصاد مبتنی بر نفت دارند و تلاش میکنند تا با توسعه صنایع دیگر، این وابستگی را برای زمانی که نفت تمام خواهد شد، تغییر دهند؛ لذا هر کدام بهتناسب سلایق، استعدادها و ظرفیتهای موجود به سراغ صنایع و تجارت رفتهاند. در این میان، ورزش هم صنعت و هم رسانه است.
از سوی دیگر، کشور قطر در آستانه یک گام آغازین و ایجاد کشوری نوین است. کشورهای عربی امیرنشین، پس از جنگ خلیج فارس – یعنی همزمان با ایران پس از دفاع مقدس – برنامههای توسعه خود را آغاز کردند و در این میان، گاه دست به آزمون و خطا هم زدند، تا اینکه در ۲۰ سال گذشته، این برنامهها به روندی قابل فهم و ترسیم رسید. کشور قطر امروزه در عرصه ورزش در گام آغازین یک مرحله مهم قرار دارد. این شروع یا شروع دوباره، ازآنجهت مهم است که مختصات آن، قابل ترسیم است و میتواند از آن بهمثابه یک مدل در فهم وضعیت ورزش منطقه و نیازها و ظرفیتهایش بهره برد و جایگاه ورزش ایران در منطقه و امکان سرمایهگذاری و اوجگیری ایران در این صنعت و تجارت مدرن را بررسی کرد.
کشور قطر که امروزه نامش در سراسر جهان و اروپا به واسطه فعالیتهای تجاری و ورزشی شناخته شده است، سابقهای کمتر از نیمقرن دارد. در ۱۲ شهریور ۱۳۵۹، مصادف با سوم سپتامبر ۱۹۷۱، با تلاشهای طایفه «آل ثانی»، استقلال کشور امروزی قطر به رسمیت شناخته شد. تا پیش از آن، قطر به همراه بخشهای دیگری از این منطقه، تحتالحمایه کشور انگلستان بود.
درباره قطر مدرن
حماسه به شهروندان یک کشور، حس تعلق و یکی بودن را هدیه میدهد. فقدان حماسه در تاریخ و ادبیات یک کشور، خلأ بزرگی در هویت و انسجام فرهنگی آن خواهد بود؛ لذا دولتها، با ابزارهای مختلف – از جمله هنر و ورزش – به دنبال ایجاد حماسه و پرورش قهرمانان ورزشی برای جوامع جدید هستند. کشور قطر نیز برای این خلأ دست به دامن ورزش شده است.
«تمیم بن حمد آل ثانی» – امیر کنونی قطر – مردی ورزشدوست و بلندپرواز است. او که جوانترین حاکم در بین حاکمان کشورهای حاشیه خلیج فارس بهحساب میآید، رئیس هیئتمدیره سازمان سرمایهگذاری قطر که در زمینه جذب سرمایهگذاران خارجی فعالیت میکند نیز هست؛ بنابراین، او علاوه بر نظامیگری و فعالیت در نیروی دریایی، در زمینه تجارت هم دستی بر آتش دارد. شاید برای همین است که در سال ۲۰۰۵ و با گردش سیاست اقتصادی قطر به سمت جذب سرمایههای خارجی، ابتدا برادر بزرگتر به نفع وی از ولیعهدی انصراف داد، سپس پدرش شیخ حمد در سال ۲۰۱۳، از حکومت کناره گرفت تا امیری با تخصص در حوزه سرمایه و تجارت، زمام امور را به دست بگیرد.
شرکت سرمایهگذاری قطر که از قضا ریاست آن نیز بر عهده امیر قطر است، برای تحقق قطر رؤیایی شیخ تمیم، در چند زمینه مهم سرمایهگذاری کرد. شهرکهای دانشگاهی، تجارت، صنعت حملونقل هوایی و ورزش، از جمله این حوزهها بود. این کشور امروزه در عرصه ورزش بهخاطر رشد تصاعدی تیم ملی و باشگاههای قطری، برگزاری جام جهانی و جام ملتهای آسیا و خرید چند باشگاه بزرگ اروپایی، بر سر زبانها افتاده است؛ اما این تنها سرمایهگذاری قطر در عرصه ورزش نیست، بلکه این کشور در خصوص اغلب رشتههای ورزشی، سرمایهگذاری سنگینی انجام داده است.
در همین سالها، ورزش ایران با ظرفیتهای چندین برابری در المپیک و سابقه ۵ بار حضور در جام جهانی فوتبال و داشتن رشتههای موفقی مانند وزنهبرداری و کشتی، درگیر مسائل حاشیهای مانند ساماندهی به اساسنامه فدراسیونها و حل مشکل حرفهای شدن باشگاههای فوتبال دولتی بود و نهتنها سرمایهگذاری خاصی در ورزش بهمثابه تجارت و صنعت نکرده، بلکه ضرردهی بخشهای مختلف ورزشی بیش از پیش شده است و نسبت به المپیک لندن – که موفقترین سال ورزش کشور بود – در اغلب رشتهها افت محسوسی داشته است
ظرفیتهای ورزشی قطر
شرکت سرمایهگذاری قطر که ریاست آن را شیخ تمیم بن حمد آل ثانی برعهده دارد، برای رسیدن به کشور مدرن مدنظر امیر جوان و بلندپروازش، سرمایهگذاریهای مختلفی در تجارت بینالمللی، صنعت هوایی، شهرکهای دانشگاهی و عرصه ورزش کرده است. این سرمایهگذاریها در وهله اول، سرمایهگذاری برای حفظ اقتصاد کشور در دوران پسانفتی است تا علیرغم اتمام ذخایر نفتی، رشد اقتصادی این کشورهای متوقف نشود.
کشور قطر طبق آخرین آمار رسمی منتشر شده حدود دو میلیون و ششصد هزار نفر جمعیت دارد که بیش از نود درصد آنها در دوحه زندگی میکنند. تنها ۳۱۲ هزار نفر یعنی ۱۲ درصد از جمعیت قطر، بومیان این سرزمین هستند که حدود سیصد سال پیش از شبهجزیره عربستان و اندکی نیز از عمان به این سرزمین مهاجرت کردهاند. مابقی جمعیت قطر، یعنی ۸۸ درصد آن را مهاجرینی از هند، پاکستان، آسیای شرقی و ایران تشکیل میدهند.
بر خلاف اکثر کشورهای قدرتمند در عرصه ورزش، کشور قطر هیچ رشته ورزشی بومی ندارد. از طرف دیگر، اگر جمعیت بومی این کشور را مدنظر قرار دهیم، یک کشور ۳۰۰ هزارنفری از لحاظ فراوانی جمعیت نیز ظرفیت قدرتمندی برای استعدادیابی و گسترش رشتههای ورزشی را ندارد. از لحاظ طبیعی هم این کشور به واسطه وسعت کم و عدم تنوع آبوهوایی، ظرفیت زیادی برای توسعه ورزش بهصورت طبیعی ندارد؛ چرا که بیشترین طول جغرافیایی این کشور، کمتر از ۲۰۰ کیلومتر است و تنها یک نوع آبوهوا در این کشور بیابانی وجود دارد و آن هم گرم و خشک است. تنها ظرفیت مهم ورزشی، سواحل این کشور است که برای ورزشهای ساحلی، فرصت و زمینه خوبی را ایجاد میکند.
باتوجهبه این نکات، فعالیت ورزشی در کشور قطر، نیاز به سرمایهگذاریهای فراوان دارد؛ هم از لحاظ استعدادیابی و پرورش استعدادها، هم از حیث امکانات و اماکن ورزشی و حتی برای تأمین آب چمنهای یک ورزشگاه، قطر باید سرمایهگذاری هنگفتی انجام دهد تا با شیرینسازی آب دریا، بتواند آب لازم را تأمین کند؛ پس سؤال مهم این است که این همه سرمایهگذاری برای توسعه ورزش که در حالت عادی چندبرابر کشورهای اروپایی و اغلب کشورهای آسیای است، برای قطر چه لزومی دارد؟
نقش ورزش در کسب اعتبار بینالمللی
کشورها از روشهای مختلفی اعتبار بینالمللی کسب میکنند؛ موقعیت سوقالجیشی، تجارت، قدرت نظامی و مداخلات مؤثر در حفظ امنیت منطقه و… اما در زمانه جدید، ورزش حرفهای یکی از روشهای کسب اعتبار بینالمللی است. تلاش برای حفظ امنیت از طریق فرآیندهای سنتی همچون امضای قراردادهای دفاعی با فرانسه، میزبانی از بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه از سال ۱۹۹۶ در چند دهه گذشته و… نتوانست احساس خطر کشور قطر، به واسطه احاطه توسط دو کشور بزرگ همسایه یعنی ایران و عربستان را رفع کند و از بلایی که توسط عراق بر سر کشور کوچک و ضعیف همسایه – کویت – آمد، پیشگیری کند؛ لذا این کشور باید قدرت نرم بازدارنده برای حفظ امنیت ملی خود فراهم میکرد؛ در نتیجه قطریها سرمایهگذاری روی رشتههای ورزشی را آغاز کردند.
همانگونه که عضویت در سازمان ملل و سایر سازمانهای تابعه، نشاندهنده پذیرش بینالمللی یک کشور است، عضویت در فدراسیونهای جهانی ورزشی هم تا حد زیادی برای یک کشور اعتبار بینالمللی میآورد. این فدراسیونها بهعنوان نهادهای مدنی در جهان، کارکردهای مختلفی دارند و از قِبَل این عضویت، ارتباطات مختلف فرهنگی و سیاسی کشور گسترده میشود. کشوری که در اغلب رشتههای ورزشی دارای عضویت بینالمللی است، این امکان را پیدا میکند که خود را بهعنوان کشوری پیشرفته و متمدن به جهان معرفی کند.
در یک روال عادی، یک شهروند در قارههای دیگر مانند آمریکا و اروپا به خود زحمت پیداکردن مشخصات جغرافیایی و جمعیتی یک کشور را نمیدهد؛ بلکه از طریق نمایندگان آن کشور در عرصه ورزش، هنر و… با آن کشور آشنا میشود. کشوری کوچک و با جمعیت کمتر از نیممیلیون نفر، تنها با استفاده از تعداد بالا و تنوع رشتههای ورزشی است که میتواند مردم سراسر جهان را با نام کشور خود آشنا کند. باید توجه داشته باشیم کشوری که مردم جهان آن را نمیشناسند و احساسی به افراد آن جامعه ندارند، بهترین طعمه برای کشورگشایی همسایگان است. به طور مثال، اگر فعالیتهای رسانهای رئیسجمهور اوکراین و حضور هنرمندان و ورزشکاران این کشور در عرصه بینالمللی نبود، روسیه میتوانست در سکوت خبری، هر اندازه این کشور را که در اهداف حمله خود قرار داده بود، تصرف کند و هیچ واکنش بینالمللی هم در پی نداشته باشد؛ درحالیکه وقایعی مانند تحریم ورزشکاران روسیه در عرصه ورزش، عاملی شد تا جامعه جهانی با ابعاد جنگ این دو کشور آشنا شود.
جام جهانی در برابر آواتار!
هر گونه فعالیت و تولید در قطر بهخاطر وضعیت آبوهوایی این کشور، گران و هزینه بر است. هم از لحاظ استعدادیابی و پرورش استعدادها، هم از حیث امکانات و اماکن ورزشی، زیر ساخت ورزشی این کشور، نیازمند سرمایهگذاری هنگفتی است؛ پس سؤال مهم این است که این همه سرمایهگذاری برای توسعه ورزش که در حالت عادی چندبرابر کشورهای اروپایی و اغلب کشورهای آسیای است، برای قطر چه لزومی دارد؟
فیلم «آواتار» – بهعنوان پرفروشترین فیلم سینمایی هالیوود در چند دهه اخیر – در طول یک سال حدود ۳۰۰ میلیون مخاطب داشته است. بودجه رسمی تولید این فیلم، ۲۳۷ میلیون دلار اعلام شده است؛ درحالیکه بازی فینال جام جهانی قطر بین آرژانتین و فرانسه، یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون آن هم در همان شب و بهصورت زنده، بیننده تلویزیونی داشته است. هر چند هزینهای که در مجموع برای جام جهانی قطر صرف شد، هزینه هنگفتی بود، اما به همان نسبت، بازگشت سرمایه برای این کشور داشت. آنچه مهم مینماید، این است که با تولید یک فیلم سینمایی با چند صد میلیون دلار بودجه، شاید در طول چند ده سال طول بکشد تا آن فیلم، مخاطب چند صدمیلیونی پیدا کند؛ اما یک مسابقه فوتبال در سطح بینالمللی حداقل ۹۰ و حداکثر ۱۲۰ دقیقه بهصورت همزمان مخاطب چند صدمیلیونی و حتی میلیاردی دارد. این مخاطب، نشانههای بسیاری از پیشرفت، نظم، هماهنگی، زیباییشناسی، نشانههای فرهنگی و قدرت تکنولوژی کشور برگزارکننده را به نمایش میگذارد. همچنین دو طرف بازی نیز همین اندازه فرصت دارند تا با مخاطب جهانی، از طریق بازیکنان و مجموعه فعالیتهای تیمی خود ارتباط برقرار کنند. این اعداد در مقایسه با هر رویداد ورزشی، عدد بسیار قابلتوجهی است.
این حجم از مخاطب، تنها مختص مسابقه فوتبال نیست؛ بسیاری از ورزشهای انفرادی و کمهزینه مانند بوکس، مسابقات آزاد ورزشی، کشتی کج و… نیز مخاطب جهانی میلیاردی دارد. به طور مثال یکی از مسابقات محمدعلی (کِلی)، در سال ۱۹۷۹ حدود ۱ میلیارد و ۵۰ میلیون تماشاگر داشته است. اگر فراگیرترین محصول رسانهای در یک کشور را سینما و تلویزیون در نظر بگیریم، یک فیلم سینمایی یا سریال مهم تلویزیونی، شاید یکدهم یک مسابقه ورزشی سطح بالا هم مخاطب ندارد؛ با این تفاوت که مخاطب ورزشی، همواره بهصورت زنده آن را تماشا میکند و هالهای از واقعی بودن بر این تماشا سایه میاندازد و چیزی که میبیند، برای وی قابلباورتر است
نمایش پیشرفت و امنیت از رسانه ورزش
همزمان با بحران مالی اروپا و آمریکا در دهه اول قرن بیستم میلادی، درحالیکه رسانههای جهان در تلاش بودند تا این بحران را بهصورت یک مسئله فراگیر و خانمانبرانداز تصویر کنند، مسابقات ورزشی با همان نظم و نظام همیشگی و با رنگ و لعاب تکنولوژیک، در حال پخش بینالمللی بود. مخاطب جهانی، تصویری از ورزشگاههای پر رونق، تماشاگران پرشور و امکانات تکنیکی تصویربرداری از اروپا و آمریکا را میدید که با آنچه رسانههای خبری بیان میکردند، متناقض بود. همچنین هنگامی که رسانهها بهخاطر آشوبهای خیابانی در آمریکا و فرانسه در چند ساله اخیر، سعی میکردند این دو کشور را دچار بحران گسترده نشان بدهند، ورزش این کشورها، رسانه بود و چیزی برخلاف اخبار را به جهان مخابره کرده و به سرمایهگذاران و گردشگران خارجی این اطمینان را میداد که هنوز آرامش در این دو کشور برقرار است.
درحالیکه مدیریت نادرست ورزشی در ایران همواره بهگونهای است که کمترین آشوب خیابانی در فتنههای سالهای ۸۸ و ۱۴۰۱، برگزاری مسابقات ورزشی را تحتتأثیر قرار داده یا تعطیل کرده و فرصت استفاده از ورزش برای اثبات امنیت و ثبات اجتماعی کشور را در این مواقع حساس زایل کرده است. ما نهتنها از ورزش برای مدیریت بحران و ارائه تصویر ایرانی آباد، آرام و امن استفاده نکردیم، بلکه هر دو فتنه اعتراضی به ورزش و بهخصوص فوتبال کشید و دشمنان انقلاب از ورزش به نفع فتنه استفاده کردند.
ورزش، صنعت و تجارت
اینکه علاقه شخصی امیر قطر به ورزش، علت اصلی سرمایهگذاری کلان در این مسئله است، نمیتواند گزاره معقولی باشد؛ چرا که علاقه یک فرد به ورزش، معمولاً در یک یا چند رشته ورزشی خلاصه میشود، اما قطر، در بسیاری از رشتههای مختلف ورزشی، سرمایهگذاریهای کلانی داشته است و هر ساله به تعداد این رشتهها افزوده میشود. قطر و همه کشورهای جنوب خلیج فارس که به واسطه ذخایر نفتی، رشد اقتصادی سرشاری داشتهاند، بهخوبی میدانند که ذخایر نفتی کشورشان، چند ده سال دیگر تمام خواهد شد، پس باید از سرمایه در دسترس امروز استفاده بهینه کرده و در زمینههای جدیدی سرمایهگذاری کنند. عرصههایی مانند هنر، تجارت، ورزش و توریسم، از جمله مهمترین فرصتهای سرمایهگذاری هستند. از میان اینها، ورزشهایی که نیاز به امکانات طبیعی خاصی ندارند یا ورزشهای آبی که با استفاده از ظرفیت خلیج فارس میشود آنها را توسعه داد، یکی از بهترین سرمایهگذاریهاست.
لازمه استفاده اینچنینی از ورزش، سرمایهگذاری، مدیریت علمی و انسجام در بین اهالی آن است. کشورهای حاشیه خلیج فارس با درک اهمیت این موضوع در سالهای اخیر، سعی در توسعه امکانات و تقویت لیگهای فوتبال، هندبال، والیبال و سایر رشتههای ورزشی کردهاند؛ بهگونهای که با بالارفتن سطح کیفی بازیکنان این کشورها، پخش زنده مسابقات لیگ فوتبال این کشورها در سراسر جهان مخاطب پیدا کرده است و با توسعه امکانات تکنولوژیک ورزشی، برخلاف تعارضات اجتماعی و استبداد حاکم در این کشورها، تصویری مطلوب و پرنشاط از خودشان به جهانیان مخابره میکنند.
تبعیض و نظام طبقاتی در ورزش
ورزش حرفهای چیزی شبیه به جنگ گلادیاتورها در دوران باستان است. ورزشکاران هر چقدر احترام و ثروت هم که داشته باشند، ابزاری برای صاحبان قدرت و سرمایه هستند و برای همین است که در تیمهای ورزشی اروپایی، امروزه ورزشکارهای سیاهپوست همانند سفیدپوستان حضور دارند و به جز برخی حواشی نژادپرستانه در بین تماشاگران، معمولاً تبعیضی میان ورزشکاران وجود ندارد و همه اعم از بومی و غیربومی امکان حضور در ورزش حرفهای را دارند.
قطر کشوری است با جمعیت بومی بسیار کم که چندبرابر آن، جمعیت مهاجر دارد. طبق قوانین و مصالح کشور قطر، استفاده از غیربومیان در ارتش و مشاغل سطح بالا و نظام اداری ممنوع است؛ اما در امر ورزش، همه بومیان و غیربومیان قطر یعنی حدود دو میلیون و ششصد هزار جمعیت حاضر در این کشور، بهعنوان پشتوانه و جمعیت هدف برای استعدادیابی ورزشی محسوب میشوند. کشور قطر ضمن افزایش قدرت بالقوه جمعیت خود با استفاده از ورزش، حس طبقه فرودست بودن را در بین نسل جوان غیربومی از بین میبرد.
دیپلماسی عمومی ورزش در قطر
در نگاه به ورزش بهمثابه یک رسانه، بر خلاف آنچه تصور میشود، ورزش حرفهای و برخی رشتههای پرمخاطب مانند فوتبال، گران و هزینه بر است. در مقام مقایسه، هزینه و میزان مخاطب بینالمللی ورزش رسانهای، به صرفه و سودده است؛ چرا که یک مسابقه ورزشی، گاهی بیش از یک میلیارد تماشاگر تلویزیونی دارد؛ تماشاگرانی که به بهانه تماشای ورزش، قدرت، امنیت و پیشرفت یک جامعه را به تماشا مینشینند.
یکی از کارکردهای ورزش در زمانه حاضر، استفاده در جهت دیپلماسی عمومی است، در این وجه از دیپلماسی، تأثیر بر افکار عمومی سایر کشورها، مبنای اصلی است تا با استفاده از آن، اهداف سیاسی یک کشور در عرصه بینالملل محقق شود. هنر، رسانه، سلبریتیها، ادبیات و ورزش از جمله ابزارهای مهم دیپلماسی عمومی هستند. تصویر ورزشگاههای مجهز، تماشاگران یکدست، منسجم و شاد، بازیکنان بانشاط و روند پیروزیهای مکرر یک تیم ورزشی، میتواند به مخاطب جهانی این پیام را مخابره کند که این کشور از ثبات اجتماعی و سیاسی برخوردار است. در مقابل، تنشهای میان تماشاگران، ورزشگاههای پر از ایراد و… تصویر یک کشور بحرانزده را به نمایش میگذارد.
کشورهای کوچکی که معمولاً در سطح بینالمللی امکان عرضاندام ندارند، با سرمایهگذاری در ورزش این فرصت را پیدا میکنند که به یکباره شناخته شده و خود را به جهانیان معرفی کرده و با پشتوانه همین شناسایی، در سازمان ملل و سایر عرصههای رسمی بینالمللی نیز قدرت چانهزنی داشته باشند، به طور مثال، کشور ایسلند که تا چند سال پیش سرزمینی گمنام در عرصه بینالملل بود، با یک دوره حضور موفق در جام ملتهای اروپا و معرفیِ تشویق ویژه تماشاگران ایسلندی به جهان، بر سر زبانها افتاد؛ بهگونهای که امروزه دیگر یک کشور گمنام در شمال اروپا نیست، بلکه کشوری است که اغلب مردم جهان، نامش را با تماشاگران متعصب فوتبالش میشناسند.
یکی از کارکردهای مهم ورزش که جنبه داخلی در هر کشور دارد، ایجاد انسجام ملی است. تعارضات گروهی و جناحی در جامعه به واسطه تنوع سلایق و علایق اجتنابناپذیر است؛ بهخصوص اگر اقوام و نژادهای متنوعی در یک کشور حضور داشته باشند. حتی موفقیتهای سیاسی و بینالمللی هم نمیتواند همه شهروندان یک جامعه را با هم خوشحال و منسجم کند، اما ورزش این خاصیت را دارد که فارغ از گرایشهای سیاسی، نژادی و مذهبی، همه ساکنین یک سرزمین را در حمایت از ورزشکاران و قهرمانان ملی متحد کند. کشوری مانند قطر که به واسطه حضور چندبرابری غیربومیان و جامعه طبقاتیاش که در آن، بومیان صاحب کشور و منابع و بقیه مردم، خادمین بومیان هستند، همواره در خطر تعارضات اجتماعی گسترده قرار دارد. ورزش و هیجانات مربوط به آن، میتواند هم سوپاپ اطمینانی برای تخلیه هیجانهای اجتماعی و هم فرصتی برای اتحاد اقوام مختلف بر سر یک موضوع مشخص باشد.
سرمایهگذاری در امر ورزش برای قطر، از یک سو یک تجارت پرسود و بادوام است و از سوی دیگر، یک ابزار مهم سیاسی، امنیتی و رسانهای برای تقویت قدرت نرم این کشور در عرصه داخلی و خارجی تا بتواند با استفاده از رسانه ورزش، از یک سو ساکنین کشور را متحد کرده و از سوی دیگر، در سراسر جهان خود را بهعنوان یک کشور مؤثر در تعاملات بینالمللی بشناساند.
در پایان برای بهرهبردن از فرصت ورزش در جهت سرمایهگذاری بهعنوان یک امر ملی توصیه میشود که «عملکرد مدیریت ورزش کشور در خصوص سرمایهگذاری صحیح و ماندگار در عرصه ورزش بررسی شود»، «از دولت جدید در خصوص تقویت دیپلماسی ورزشی و حضور مناسب ایران در فدراسیونهای بینالمللی مطالبه شود»، «از وزارت علوم و وزارت ورزش و جوانان برای تأسیس کرسی دیپلماسی ورزشی در دانشکدههای علوم سیاسی مطالبه شود» و «علل عقبماندگی ورزش کشور در برابر رشد سریع کشورهای منطقه در عرصه ورزش بررسی شود.»