در شرایط واقعی، اگر دولت پاشینیان دادهها و تحلیلهایی دارد مبنی بر اینکه سود اقتصادی ارمنستان از دالان مِغری (دالان زنگزور) در مقایسه با دستاوردهای ژئوپلیتیکی آذربایجان و ترکیه از این مسیر ناچیز خواهد بود، پس منطقی است دولت ارمنستان همچنان بر بازنشدن مسیرهای ارتباطی با شرایط موجود مخالفت و یا تا حد ممکن برای به تاخیر انداختن آن تا ایجاد شرایط مطلوب تلاش کند.
زمانی که ولادیمیر پوتین بعد از ۶ سال در سفری دو روزه از باکو دیدن کرد در گفتوگوی دوجانبه با «الهام علیاف» نظراتی را در خصوص اختلافات میان آذربایجان و ارمنستان بیان کرد. در ادامه «سرگئی لاوروف» وزیرخارجه روسیه در مصاحبهای مهم با انتقاد از عملکرد سران سیاسی ارمنستان گفت مسکو دلایل ایروان را برای جلوگیری از بازگشایی راههای مواصلاتی منطقه به خصوص میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان را متوجه نمیشود، در صورتی که «نیکول پاشینیان» نخست وزیر این کشور بیانیه آتشبس ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰ (۲۰ آبان ۱۳۹۹) را امضا کرده و در آن بیانیه متعهد شده است تا هرچه سریعتر شرایط لازم برای بازگشایی مسیرهای ترانزیتی را فراهم کند.
هرچند در این مصاحبه نه لاوروف و نه دیگر مقامات سیاسی روسیه بهعنوان طرف سوم و ضامن امنیتی این بیانیه آتشبس هیچگاه از اصطلاح کریدور برای مسیرهای تجاری میان دو کشور ارمنستان و جمهوری آذربایجان استفاده نکردهاند اما طرف آذری از همان ماههای نخست پس از آتشبس مسیرهای ترانزیتی میان دو کشور را با اصطلاح کریدور مورد استفاده قرار داد.
بهصورتی که الهام علیاف در یک کنفرانس خبری به صراحت اعلام کرد در متن بیانیه آتشبس به هیچ عنوان از واژه کریدور استفاده نشده است و این موضوع ابتکار شخص وی درخصوص راههای مواصلاتی میان سرزمین اصلی جمهوری آذربایجان و جمهوری نخجوان است. استفاده از واژه کریدور بار حقوقی مخصوص به خود را دارد که میتواند اصل حاکمیت ارمنستان را بر مناطق جنوبی استان «سیونیک» این کشور با چالشهای بسیاری روبهرو سازد.
از سوی دیگر بحران سیاسی در روابط روسیه و ارمنستان باعث شده است تا ایروان از سیاستهای مسکو فاصله بگیرد تا جایی که در ماههای گذشته خواهان خروج نیروهای مرزبانی روسی پس از ۳۰ سال از مرزها و مبادی ورود خروج این کشور شده است. از همینروی، دولت ارمنستان بههیچ عنوان حاضر به پذیرش شرط حضور نیروهای مرزبانی روسیه بهعنوان حافظ امنیت مسیر دالان مغری یا همان دالان زنگزور که در بند ۹ بیانیه آتشبس ۲۰۲۰ بر آن تاکید شده است نخواهد بود.
اما دلایل بیان شده، تنها بخشی از نگرانیهای ایروان در خصوص ایجاد و بازگشایی مسیر مواصلاتی میان آذربایجان و نخجوان از خاک جمهوری ارمنستان است. در ادامه به برخی از مهمترین دلایل نارضایتی ایروان بهخصوص نگرانیهای ژئوپلیتیکی این کشور میپردازیم.
دالان مِغری/دالان زنگزور ؛ مسیر پایدار ترانزیتی یا یک تله ژئوپلیتیکی
شاید جدیترین نقص اقتصادی و ژئوپلیتیکی ارمنستان محصوربودن این کشور در خشکی باشد. دو مرز از چهار مرز بینالمللی ارمنستان با ترکیه و آذربایجان، از دهه ۱۹۹۰ برای رفتوآمد افراد، وسایل نقلیه و کالا مسدود است.
مهمترین نقص اقتصادی و ژئوپلیتیکی ارمنستان، محصوربودن این کشور در خشکی است. دو مرز از چهار مرز بینالمللی ارمنستان با ترکیه و آذربایجان، از دهه ۱۹۹۰ به روی رفتوآمد افراد، وسایل نقلیه و کالا مسدود استهیچکس نمیتواند در این موضوع تردید کند که توسعه و رشد واقعی اقتصادی با مرزهای بسته به روی دو کشور از چهار کشور همسایه، برای کشوری که دسترسی به آبهای آزاد ندارد، اگر نگوییم غیرمحتمل، کاری دشوار است. به طور کلی رشد و شکوفایی اقتصادی در هر کشوری است که بیشترین روابط فرامرزی را با همسایگان خود داشته باشد. با این حال، در مورد ارمنستان، ما باید فراتر از کلیات نگاه کنیم و برای ارزیابی خطرها و مزایای ژئوپلیتیک واقعی و بالقوه بازگشایی مرزها با آذربایجان از طریق احیای خطوط حملونقل همانگونه که در ماده ۹ توافقنامه آتشبس ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰ بیان شده است، به جزئیات بپردازیم.
محل شروع منطقی این تحلیل و بررسی ژئوپلیتیکی، ماده ۹ آتشبس یادشده است که میگوید: «همه راههای ارتباطی اقتصادی و حملونقل در منطقه باید رفع انسداد شود. جمهوری ارمنستان، ایمنی خطوط حملونقل بین مناطق غربی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان را با هدف سازماندهی تردد بدون مانع شهروندان، وسایل نقلیه و بار در هر دو جهت تضمین کند. سرویس مرزی روسیه(FSB) کنترل ارتباطات حملونقل را اعمال خواهد کرد. طبق توافق طرفین، ساخت زیرساختهای جدید که جمهوری خودمختار نخجوان را به مناطق آذربایجان متصل میکند، در آینده انجام خواهد شد».
اگرچه ماده ۹ با الفاظی خنثی و گسترده شروع میشود و بیان میکند «همه راههای اقتصادی و حملونقل» باید رفع انسداد شود اما فقط به یک مورد مشخص اشاره شده است و آن تنها راه ارتباطی بین منطقه نخجوان و جمهوری آذربایجان از طریق ارمنستان و دالان مغری (دالان زنگزور) است.
اگرچه نخستوزیر و وزارت امور خارجه ارمنستان به طور مداوم تاکید میکنند نه «مغری» و نه هیچ «راهرو» دیگری در بیانیه آتشبس وجود ندارد اما شکی نیست که دقیقاً این مسیر ارتباط حملونقل همان دالان مغری است که در بیانیه ۲۰۲۰ به آن اشاره شده است.
این موضوع زمانی تائید شد که نشریه روسی «کومرسانت» نقشهای را پس از نشست ۱۱ ژانویه ۲۰۲۱ بین رهبران ارمنستان، آذربایجان و روسیه منتشر کرد که در آن تنها مسیر حملونقلی موجود را دالان مغری معرفی کرده بود. از دیدگاه ارمنستان، چند عامل نگرانکننده در مورد ماده ۹ وجود دارد که به نظر میرسد ارمنستان را از انزوای منطقهای خارج میکند.
شرایط نگران کننده برای ارمنستان
اول از همه، مهم است که در نظر بگیریم پیدایش توافق آتشبس ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰ براساس شکست آشکار ارمنستان در جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰ رقم خورده است. این توافق سهجانبه چه از نظر فنی پذیرش یک تسلیم باشد و چه نباشد، تقریباً همه مفاد آن برای منافع ملی ارمنستان مضر است.
به غیر از استقرار نیروهای حافظ صلح روسیه برای توقف جنگ و حفاظت از جمعیت ارمنی ساکن در آرتساخ (که البته این شرط هم پس از چنگ سوم قرهباغ بهطور کامل از بین رفت)، فقط ماده ۸ این بیانیه مبنیبر مبادله اسیران جنگی بود که بهعنوان یک مزیت غیرقابل انکار برای ارمنستان میتوانست در نظر گرفته شود. با این حال، باکو با گذشت چند ماه از پایان جنگ دوم قرهباغ از اجرای این بند که همان آزادی زندانیان ارمنی بود سرباز زد.
در این برهه از زمان، یعنی در ماه سپتامبر ۲۰۲۴ (شهریور ۱۴۰۳) آذربایجان هیچ نشانه واقعی از انحراف از سیاستهای ضد ارمنی خود را نشان نداده است. اندکی پس از پایان جنگ بود که «علیاف» اعلام کرد؛ بخشهایی از جمهوری ارمنستان، از جمله ایروان و سیونیک، از نظر تاریخی متعلق به آذربایجان است. آذربایجان همچنین افزایش قابل توجهی در بودجه دفاعی خود برای سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۴ را اعلام کرده که به طور واضح برای آمادگی نظامی در تقابل جدید احتمالی با ارمنستان است.
اینکه فقط از دالان مغری به طور مشخص در بیانه نام برده شده است، بازتاب پیروزی آذربایجان در جنگ و اهمیت این پیوند زمینی، بیش از همه، برای آذربایجان و ترکیه استدومین عامل نگرانکننده این است که دالان مغری تنها راه ارتباطی است که به صراحت (البته بدون ذکر نام)در ماده ۹ درج شده است، اگرچه ارتباطات جادهای و ریلی دیگری بین دو کشور وجود دارد که اکنون برای ارمنستان بسیار مفیدتر است اما در بیانیه آتسبش و بازگشایی راههای مواصلاتی میان دو کشور به هیچ عنوان به این مسیرها اشارهای نشده است.
اینکه فقط از دالان مغری به طور مشخص در بیانه نام برده شده، بازتاب پیروزی جمهوری آذربایجان در جنگ و اهمیت این پیوند زمینی، بیش از همه، برای آذربایجان و ترکیه است.
روسیه نیز به دلایل ژئوپلیتیکی به این پروژه علاقهمند است؛ ازهمینروی در دیدارهای انجام شده با سران جمهوری آذربایجان، بر بازگشایی مسیرهای مواصلاتی میان دو کشور طبق بند ۹ بیانیه آتشبس ۲۰۲۰ تاکید دارد و ارمنستان را به کارشکنی در اجرای مفاد بیانیه متهم میکند. البته که مقامهای روسیه عامدانه و آگاهانه بر بازگشایی مسیرهای مواصلاتی تاکید دارند و به هیچ عنوان از اصطلاح کریدور در نام بردن از دالان مغری یا همان زنگزور استفاده نمیکنند.
بدیهی است که هر سه این کشورها انگیزه بالایی دارند تا پیوند حملونقل دالان مغری را در اسرع وقت به واقعیت تبدیل کنند. برای جمهوری آذربایجان، منفعت آن واضح است ارتباط مستقیم با منطقه خود در نخجوان، به روزهایی که «روبرت کوچاریان» و «حیدر علیاف» رئیسانجمهور سابق در حال مذاکره برای راهحلهای احتمالی بر سر آرتساخ بودند، اولویت باکو دسترسی به منطقه نخجوان بوده است.
برای ترکیه، کریدور مغری ارتباط مستقیمی را با متحد خود یعنی جمهوری آذربایجان و آن سوی دریای کاسپین امکانپذیر میکند. برای روسیه، گرجستان را بهعنوان یک مرکز حملونقل منطقهای تضعیف میکند، ارتباط ریلی جدیدی با جمهوری آذربایجان، ارمنستان و ترکیه ایجاد میشود و به نیروهای امنیتی روسیه پایگاه جدیدی در قفقاز جنوبی میدهد و از سوی دیگر مسیر ارتباطی جدیدی به اروپا از طریق ترکیه فراهم میکند. این موضوع میتواند مسکو را از بنبست ارتباطی به سمت اروپا نجات دهد.
شکی نیست که دالان مغری یا زنگزور به همان اندازه که یک پروژه اقتصادی است، در زمره یکی از مهمترین پروژههای ژئوپلیتیکی منطقهای و فرامنطقهای نیز محسوب میشود. مزیت بالقوه و اصلی برای ارمنستان، اگر همانگونه که در ماده ۹ نوشته شده، بازگشایی همه مسیرهای مواصلاتی میان دو کشور باشد، ایجاد یک مسیر جایگزین برای عبور و مرور شهروندان و کالاهای ارمنستان به روسیه و بالعکس با مهمترین شریک تجاری ایروان است. ارتباط ریلی احتمالی با ایران از طریق نخجوان نیز یکی دیگر از مزیت بالقوه بازگشایی دالان مغری است.
اما در مورد ارتباطات مسافری و باری با جمهوری آذربایجان با توجه به خصومت عمیقی که هنوز میان دو کشور وجود دارد، این امر برای آینده قابل پیشبینی غیرواقعی و دور از دسترس بهنظر میرسد. اکنون، ارمنستان هیچ ارتباط ریلی با روسیه ندارد، زیرا مسیری که زمانی از طریق منطقه آبخازیا به خاک روسیه متصل میشود، توسط گرجستان به دلیل درگیریهای سیاسی با روسیه بسته نگه داشته میشود.
تنها گذرگاه مرزی که اکنون ارمنستان را به روسیه متصل می کند، جادهای است که از طریق گرجستان و پاسگاه مرزی «لارس علیا» میگذرد، که از نظر جغرافیایی صعبالعبور و به دلیل آبوهوای بد و ژئوپلیتیک مخاطرهآمیز در معرض مسدودشدن متناوب قرار دارد. غیر معمول نیست که کالاهایی که از ارمنستان به روسیه و بالعکس حمل میشوند برای مدت طولانی در این گذرگاه مرزی گیر میکنند و یا مجبورند از طریق مسیر جایگزین یعنی بندر «پوتی» در گرجستان و بندر «نووروسیسک» در روسیه که هم به لحاظ مالی و هم انتقال بار با مشکلات عدیدهای مواجه است حمل شود.
شکی نیست که دالان مغری یا زنگزور به همان اندازه که یک پروژه اقتصادی است باید آن را یکی از مهمترین پروژههای ژئوپلیتیکی منطقهای و فرامنطقهای دانستبا این حال، ارتباط جادهای و ریلی از سالیان پیش میان ارمنستان و آذربایجان وجود دارد که مسیر بسیار کوتاهتری از ارمنستان به روسیه نسبت به مسیر دالان مغری یا همان دالان زنگزور است. در این مسیر دیگر نیاز نیست شهروندان ارمنستان و یا کالاهای صادراتی از این کشور به سمت روسیه با قطار یا اتومبیل از مسیر ایروان به سمت نخجوان حرکت کنند تا به مغری، جنوبیترین نقطه ارمنستان رسیده و از آنجا به سمت غرب یعنی خاک جمهوری آذربایجان رفته و کل مسیر جنوبی این کشور به سمت باکو طی کنند و سپس از باکو به سمت دربند روسیه رهسپار شوند.
واضح است که این سفر چند صد کیلومتری، که نیاز به طی مسافتهای طولانی از خاک آذربایجان دارد، راهی عجیب برای کالاها و مردم ارمنستان برای سفر به روسیه است؛ بهویژه با همسایهای که هنوز ارمنستان را کشوری دشمن میداند. یادآوری این نکته مهم است که جنگ بین ارمنستان و آذربایجان با آتشبس به پایان رسید، نه با یک معاهده صلح؛ و به این معنی است که پتانسیل درگیریهای مسلحانه در آینده را به هیچ عنوان نمیتوان نادیده گرفت.
در زمان اتحاد جماهیر شوروی، خط آهنی که ارمنستان و روسیه را از طریق آذربایجان به هم متصل میکرد، از ایروان به دیلیجان و سپس ایجوان، از طریق منطقه آذربایجانی قزاق به باکو و سپس به روسیه میرفت. اگرچه این خط ریلی اکنون عملیاتی نیست اما قابلیت احیا شدن دارد؛ زیرا فقط یک قطعه ۵۰۰ متری که در اثر رانش زمین تخریبشده، باید بازسازی شود تا این مسیر در سمت ارمنستان مرز عملیاتی شود. با این حال، زمان نشان خواهد داد که آیا آذربایجان برای برقراری دوباره این پیوند حملونقل چراغ سبز نشان خواهد داد یا خیر.
حتی در صورت موافقت آذربایجان، ارمنستان باید منابع مالی برای انجام تعمیرات و سرمایهگذاریهای لازم را فراهم کند. در این صورت، حتی اگر ارمنستان بتواند منابع مالی این پروژه را مهیا کند، جمهوری آذربایجان همچنان باید مایل باشد که عبور امن کالاها و شهروندان ارمنی را از کشور خود تضمین کند. بر اساس ماده ۹، نیروهای روسیه باید تردد بدون مانع کالاها و افراد از طریق دالان زنگزور را تضمین کنند. پرسشی که هنوز جوابی به آن داده نشده این است که کدام کشور چنین تضمینهایی را به شهروندان ارمنستان و کالاهایی که در بخشهای طولانی از آذربایجان سفر میکنند، میدهد؟
همچنین، آیا هیچ انگیزهای برای جمهوری آذربایجان که هنوز سرخوش از پیروزی در جنگ است، وجود دارد که با موافقت با یک اتصال راهآهن و جاده کوتاهتر بین ارمنستان و روسیه، به ارمنستان رونق اقتصادی و سیاسی بدهد؟ اگرچه مساله قرهباغ میان دو کشور حداقل میان دولتها برطرف شده است اما به سختی میتوان با این دیدگاه خوشبینانه موافق بود که منافع اقتصادی دالان مغری (زنگزور) برای ایروان بسیار بیشتر از خطرات ژئوپلیتیکی این مسیر خواهد بود.
مهم نیست که مقامهای ارمنستان در مورد حفظ حاکمیت کامل ارمنستان پس از راهاندازی دالان مغری چه ادعایی دارند، زمانی که یک مسیر جادهای و ریلی در سراسر کشور الف حرکت میکند، با هدف صریح اتصال شهروندان دو قلمرو کشور «ب» و طبق تعریف کنترل آن توسط ماموران کشور «ج» انجام میشود در هر شکل آن برخی از حاکمیتها و صلاحیتهای حکمرانی برای کشور «الف» از دست میرود.
به دلیل اینکه این مسیر حملونقل از جمهوری ارمنستان عبور میکند، زمین زیر جاده و راهآهن همچنان به طور قانونی متعلق به جمهوری ارمنستان خواهد بود. با این حال، اگر شرایط مندرج در ماده ۹ اجرایی و به واقعیت تبدیل شود، حاکمیت بر این سرزمین از اساس اسمی خواهد بود، زیرا سران ارمنستان کنترل ارتباط حملونقل به روسیه را برای یک دوره زمانی نامشخص و نامحدود واگذار کردهاند.
زبان مندرج در ماده ۹ مبنی بر اینکه «سرویس مرزی روسیه(FSB) باید بر ارتباطات حملونقل کنترل داشته باشد» به صراحت به روسیه و نه ارمنستان، کنترل دالان مغری را میدهد. بنابراین، ادعای اینکه ارمنستان حاکمیت کامل خود را حفظ خواهد کرد، امری غیرواقعی یا در بهترین حالت غیرصادقانه است، مگر اینکه در حداقلیترین شرایط، دولت ارمنستان اطمینان یابد بند ۹ بیانیه دارای بند غروب است؛ به این معنی که در دورهای در آینده، کنترل کامل و در نتیجه حاکمیت کامل به ارمنستان بازمیگردد.
سناریوهای نگرانکننده برای ارمنستان
حال اجازه دهید برخی از سناریوهای بالقوه نگرانکننده را تحت پارادایم کنترل/حاکمیت در نظر بگیریم، با این فرض که مسیر حملونقل دالان مغری ساخته و عملیاتی شده است.
سناریوی اول: اگر به نفع منافع ملی ارمنستان باشد که ارتباط حملونقل در سراسر مغری را ببندد، آیا طبق توافقنامه این حق بدون قیدوشرط اجرایی خواهد شد؟
در شرایط کنونی در ماده ۹، چنین به نظر نمیرسد که ایروان توانایی انجام چنین عملی را داشته باشد. مسیر حملونقلی دالان مغری در نهایت بخشی از یک توافقنامه بینالمللی است که یک طرف ثالث، روسیه، به عنوان ضامن در آن حضور دارد. بنابراین در ظاهر، ارمنستان در حال چشمپوشی از بخش قابل توجهی از حاکمیت خود است و این موضوع از نقطه نظر امنیت ملی میتواند برای ارمنستان بسیار نگرانکننده یاشد.
سناریوی دوم: فرض کنیم چند شهروند ارمنی به طور مستقل برای جلوگیری از تهدید منافع کشور خود یا به عنوان نمایش قدرت به همسایه، دست به اقداماتی تحریکآمیز بزنند یا تصمیم بگیرند مانع از حرکت کالاها یا شهروندان آذربایجانی و ترکیهای در سراسر مسیر مغری شوند. آنگاه روسیه، آذربایجان و ترکیه چگونه پاسخ خواهند داد؟
پاسخ منطقی این است که، زمانی که شرایط دقیقتر یک توافق مشخص شود، نیروهای روسی به عنوان ضامن امنیتی مجاز به درخواست از مقامهای ارمنستان برای انجام این دستگیریها باشند. هر نوع پاسخی خارج از این قاعده میتواند حاکمیت ارمنستان را با چالش مواجه کند.
سناریوی سوم: تحولات بدبینانهتری را در نظر بگیرید؛ بهعنوان ترفندی برای بهدست آوردن کنترل واقعی بر دالان مغری، یا بخشی از منطقه سیونیک ارمنستان، سرویسهای مخفی آذربایجان یا ترکیه در اقدامی تحریکآمیز مانند حمله مسلحانه به خطوط ریلی، شرایطی را فراهم آورند تا نیروهای نظامی این دو کشور به بهانه حفظ منافع ملی و کنترل امنیت مسیر به ارمنستان حجوم آورده و مناطق خاصی را مورد اشغال قرار دهند. در چنین شرایطی تلاش ترکیه و جمهوری آذربایجان برای ایجاد منطقه حائل در اطراف کریدور مغری در مقطعی در آینده قابل رد نیست. چنانچه در ۴ مارس ۲۰۲۱، در یک سخنرانی عمومی آنلاین در یک کنفرانس اقتصادی، علیاف پیش از این تهدید کرده بود که ارمنستان را به اجرای پروژه کریدور مغری «اجبار» میکند. همچنین در موضعگیری دیگری، رئیسجمهوری آذربایجان در همان سخنرانی چهارم مارس بار دیگر از زنگزور به عنوان «سرزمینهای تاریخی آذربایجان» یاد میکند.
هرچند در برابر این ایدههای افراطی کشورهای منطقه از جمله ایران و روسیه و بهویژه تهران موضعگیریهای سختی داشتهاند به شکلی که مقامهای رسمی کشور بهویژه رهبر معظم انقلاب چندین بار و در حضور رئیسانجمهور روسیه و ترکیه و همچنین نخستوزیر ارمنستان مخالفت ایران با هرگونه تغییر در مرزهای تاریخی منطقه و حفظ تمامیت ارضی ارمنستان را اعلام کرده، اما باید این موضوع را در نظر قرار داد که تغییرات ژئوپلیتیکی و سرزمینی اغلب غیرقابل برگشت است، حتی اگر همه ساختارهای بینالمللی این تغییرات را نقض قوانین و هنجارهای بین المللی بدانند.
مقامهای رسمی ایران بهویژه رهبر معظم انقلاب چندبار و در حضور رئیسانجمهور روسیه و ترکیه و همچنین نخستوزیر ارمنستان مخالفت ایران با هرگونه تغییر در مرزهای تاریخی منطقه و حفظ تمامیت ارضی ارمنستان را اعلام کردهانددرخصوص بیانیه آتشبس ۲۰۲۰ نیز باید گفت که ابهامهای زیادی در جزئیات آن نهفته است و هنوز مسائل ریز ناشناخته زیادی در مورد بازشدن خطوط حملونقل بین ارمنستان و آذربایجان وجود دارد. این امر بهویژه در صورتی صادق خواهد بود که ماهیت مسیر حملونقل تغییر پیدا کند و بهعنوان یک کریدور یا یک کمربند امنیتی گسترده که جادهها و خطوط ریلی را احاطه کرده است تحقق پیدا کند.
با این حال، مولفه دیگری که نمیتوان در بحث عوامل موثر بر بازگشایی دالان مغری نادیده گرفت این است که ارمنستان در حال حاضر اهرمهای تاثیرگذار بسیار محدودی روی موضوعهای در حال بحث و تصمیمگیری دارد. درگیرشدن در چنین صفآراییهای مهم ژئوپلیتیکی از موضع ضعیف در مذاکره، ذاتاً مشکلساز است. تردیدی نیست که آذربایجان همه تلاش خود را به کار خواهد بست تا شرایط را تا حد امکان به نفع خود تغییر دهد. تا زمانی که روسیه یا قدرتهای منطقهای و یا ساختارهای اروپایی همانگونه که ایروان میخواهد تضمینکننده منافع ارمنستان نباشند، ارمنستان به تنهایی قدرت نظامی یا سیاسی در این مرحله برای تعیین دستور کار یا حفظ منافع ملی خود ندارد.
زمان، تعیینکننده بسیاری از مسائل در زندگی است. روابط بینالملل نیز از این قاعده مستثنی نیست. البته که در برخی موقعیتها، مرزهای باز برای ارمنستان مفید خواهد بود اما پرسش کلیدی این است که آیا شرایط کنونی این اجازه را به ارمنستان میدهد تا از منافع این گشایش مرزها بهرمند شود؟ یا باید منتظر زمان و شرایط بهتر در آینده برای تامین حداکثری منافع ملی خود بماند.
به طور حتم دانش ژئوپلیتیک به شما میگوید مرزهای بسته بهشدت چشمانداز اقتصادی بلندمدت یک کشور محصور در خشکی را محدود میکند. اما سادهلوحانه است که خطرات و مزایای ماده ۹ را از طریق آنچه در متون بینالمللی و یا یادداشتهای کارشناسان نوشته شده، ارزیابی کنیم. واقعیت این است که ارمنستان در عمل یک کشور تسلیمشده است و هر تصمیم بزرگ و نتیجهای که در این شرایط گرفته شود میتواند پیامدهای فاجعهباری برای دهههای آینده این کشور داشته باشد. واضح است که اگر هرگونه افتتاح دالان زنگزور با پیامدهای ژئوپلیتیکی همراه باشد ایروان نباید با گشایش آن مسیرهای ارتباطی موافقت کند مگر با تمهیداتی و تضامینی که در نظر گرفته میشود.
در شرایط واقعی، اگر دولت پاشینیان دادهها و تحلیلهایی دارد مبنی بر اینکه سود اقتصادی ارمنستان از دالان مغری در مقایسه با دستاوردهای ژئوپلیتیکی آذربایجان و ترکیه از این مسیر ناچیز خواهد بود، پس منطقی است که دولت ارمنستان همچنان بر نگشودن مسیرهای ارتباطی با شرایط موجود مخالفت و یا تا حد ممکن برای به تاخیر انداختن آن تا ایجاد شرایط مطلوب تلاش کند.
نقش ایران
در میان کشورها و قدرتهای منطقه تنها تهران بوده است که بهدلیل تهدید منافع ژئوپلتیکی و اقتصادی خود با هرگونه تغییر در مرزهای تاریخی و تهدید تمانیت ارضی ارمنستان مخالفت کرده است. اما باید این موضوع را مدنظر داشت که به هرشکل دولت ارمنستان بیانیهای بینالمللی سه جانبهای را امضا کرده و بدین شکل تعهداتی را مورد پذیرش قرار داده است که میتوان به بازگشایی مسیرهای مواصلاتی منطقه از جمله مسیر ارتباطی میان جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان اشاره کرد.
یکی از مواردی که تهران باید با جدیت و سرعت هرچه تمامتر آنرا دنبال کند ساخت مسیر زمینی کریدور شمال-جنوب از خاک ارمنستان استاز سوی دیگر با توجه به شرایط بینالملل به ویژه جنگ روسیه و اوکراین و قطع یکی از مسیرهای اصلی ارتباطی کالا از شرق به غرب جهان و بالعکس، ارمنستان نمیتواند در بلند مدت در برابر فشارهای روسیه، چین و کشورهای اروپایی بدین شکل مقاومت کند. نکتهای که در اینجا باید مورد توجه قرار بگیرد نقش مهم ایران در خنثی سازی تبعات منفی ایجاد دالان زنگزور برای تهران و ایروان است.
یکی از مواردی که تهران باید با جدیت و سرعت هرچه تمامتر آنرا دنبال کند ساخت مسیر زمینی کریدور شمال-جنوب از خاک ارمنستان است. جاده موجود میان ایران و ارمنستان اکنون به هیچ عنوان شرایط مطلوبی نداشته و از همین روی توان انتقال حجم وسیع بار در مسیر شمال-جنوب را ندارد. از سوی دیگر جاده موجود میان روسیه و ارمنستان تنها تا ایروان موجود است و تکیه ایروان تا مرز ایران باید هرچه سریعتر ساخته شود. البته در حال حاضر شرکتهای راهسازی ایرانی در خاک ارمنستان با حداکثر توان در حال ایجاد مسیر با استانداردهای جهانی برای انتقال کالا و مسافر در مسیر خلیج فارس تا روسیه هستند.
با تکمیل این پروژه میتوان انتظار داشت تا نیازهای روسیه بهمنظور دسترسی به بازارهای اروپایی از خاک ارمنستان، ایران و ترکیه برطرف شود و از آن مهمتر با وجود جاده اصلی شمال_جنوب، خطر طرح ادغام سرزمینی منطقه سیونیک توسط آذربایجان و ترکیه تا حدود بسیار زیادی برطرف خواهد شد.
از سوی، یکی از مولفههای مورد علاقه روسیه در پیگیری بازگشایی مسیر مواصلاتی میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان پیوند خط ریلی باکو تا ترکیه است که از زمان شوروی سابق در منطقه وجود داشته است. ایروان و باکو در راهاندازی مسیر موجود ریلی اختلافنظر زیادی ندارند و با بهسازی و ایجاد مقادیری اندک از خط ریلی موجود ارتباط کامل ریلی از روسیه تا ترکیه فراهم میشود. ایران نیز با راهاندازی مسیر موجود ریلی هیچگونه مخالفتی ندارد اما نکته مهم برای ارمنستان و ایران، ایجاد جاده زمینی از منطقه سیونیک در جنوب ارمنستان است.
از همین روی بهمنظور برطرف کردن نیازهای طرف آذری و تامین منافع ملی ایران، بیستم اسفند ۱۳۹۱ در جریان سفر «رستم قاسمی» وزیر وقت راه و شهرسازی ایران به باکو، تفاهم نامهای بین دولتهای جمهوری آذربایجان و ایران مبنی بر ایجاد پیوندهای ارتباطی جدید به امضا رسید. ماهیت این سند در ساخت دو پل راهآهن و دو پل جادهای روی رودخانه ارس خلاصه میشود، از آقبند به استان آذربایجان شرقی ایران و از این استان تا منطقه اردوباد جمهوری خودمختار نخجوان.
از اساس در این طرح در مورد یک جایگزین کامل برای مشارکت ارمنستان در پروژه دالان زنگزور صحبت میکنیم؛ جادههای مواصلاتی نه تنها در سمت چپ، بلکه در امتداد ساحل ایرانی رودخانه ارس قرار خواهند گرفت. طول نسخه ایرانی نزدیک به ۴۰ کیلومتر و برابر با نسخه ارمنی خواهد بود و اجرای آن به لحاظ فنی و مالی بسیار آسانتر است؛ ایران دارای ۱۲ بزرگراه در امتداد رودخانه ارس است، بنابراین علاوه بر پلهای ورودی و خروجی روی رودخانه ارس، فقط باید یک بخش کوچک ریلی ساخته شود.
در همین راستا پل گذرگاه ارس میان ایران و جمهوری آذربایجان در منطقه آستارا به بهرهبرداری رسید و پل ریلی در مجاورت پل آغبند نیز در ماههای آینده افتتاح میشود.
تکمیل این پروژهها میتواند مسیر ترانزیت جادهای را در اختیار روسیه و آذربایجان برای دسترسی به ترکیه و بازارهای اروپایی قرار دهد. این امر میتواند با رفع نیازهای مواصلاتی روسیه از یک سو سیاستهای منطقه قفقازی کرملین را همسو با ایران قرار دهد و از فتنه دالان زنگزور که میتواند پیامدهای سیاسی، اقتصادی، امنیتی و ژئوپلیتیکی برای ایران بههمراه داشته باشد جلوگیری کند.
مهدی سیف تبریزی