مرزها کجا هستند؟
در سالهای اخیر نخبگان سیاسی روسیه و جامعه متخصص آن تلاش کردهاند تا بازنگری در موضوعات اصلی نظیر سیاست، اقتصاد و امنیت و محتوای آنها داشته باشند. با این وصف هنوز نام «اوراسیا» و مشتقات آن که عمیقا در واژگان سیاسی روسیه جا افتاده است، مرزهای مبهم و بسیار گستردهای دارد .
این امر از موافقان و مخالفان سیاست خارجی روسیه نشات میگیرد. متاسفانه ابهام در ایدهها باعث فرسایش در کار خواهد شد. از سوی دیگر، قرار گرفتن روسیه بهعنوان یکی از ستونهای جهان چندقطبی مستلزم ایجاد و ترویج ایدهها و روایتهای کلان توسط آن است. در این زمینه فقدان فرمولبندیهای مشخص را میتوان بهعنوان دعوتی برای گفتوگو با شرکا برای توسعه مشترک مبانی مفهومی محیط اوراسیا تلقی کرد.
بهنظر میرسد رهبری روسیه دقیقا به این تاکتیک پایبند است. رئیس جمهور روسیه در سخنرانی ۲۹ فوریه ۲۰۲۴ خود در مجلس نمایندگان روسیه به ضرورت «کار بر روی شکل دادن به یک چهارچوب امنیتی برابر و غیرقابل گسست جدید در اوراسیا در آینده نزدیک» اشاره نمود و بر آمادگی خود را برای «گفتوگوی اساسی در این زمینه با همه کشورها و انجمنهایی که ممکن است به آن علاقهمند باشند» ابراز نمود.
گام دیگری برای آغاز این بحث مروری بر سنگبنای «چشماندازی برای یک امنیت برابر و غیرقابل گسست، همکاری متقابل سودمند، و عادلانه و توسعه» در دیدار رئیس جمهور با مقامات ارشد وزارت خارجه در ۱۴ ژوئن ۲۰۲۴ بود که «گفتوگو با همه شرکتکنندگان بالقوه در این سیستم امنیتی آینده» بهعنوان اولین اصل آن ذکر شد.
بدیهی است که «شرکای گفتوگو»ی بالقوه در این مورد شامل هند نیز میشود که در مفهوم سیاست خارجی روسیه بهعنوان یکی از شرکای اصلی(همراه با چین) در قاره اوراسیا معین شده است. نکته ظریف اینجا این است که هند در خلاء واقع نشده است و بخش جداییناپذیر از یک معماری امنیتی پیچیده زیرمنطقهای است که مشخصه آن، تقابل نظامی و سیاسی دو قدرت منطقهای(هند و پاکستان) و مداخله بازیگران خارجی از جمله چین و آمریکا است. برای ارزیابی اینکه مفهوم مد نظر رهبری روسیه از امنیت اوراسیا تا چه حد در جنوب آسیا قابل اجراست باید هریک از اصول مطرح شده را در نظر بگیریم.
اصل نخست: عدم اعتراض
بر اساس ایده رهبری روسیه، پارامترهای سیستم امنیتی آینده باید با همه ذینفعان علاقهمند به تعامل سازنده با مسکو هماهنگ شود. مذاکرات با رئیسجمهور چین شیجیپینگ بهعنوان اولین موفقیت در این زمینه ذکر میشود. رهبر چین احساس کرد که ایده روسیه مکمل و سازگار با چشمانداز امنیت جهانی است که توسط پکن ترویج شده است.
هرچند از نظر دهلی نو این بهترین استدلال نیست: بهطور سنتی نخبگان هندی چین را به ساختن «جهان چندقطبی و آسیای تکقطبی» متهم میکنند، حاضر نیستند نقش رهبری پکن را در سیستم امنیتی آینده بپذیرند و از تقویت مجدد «دیپلماسی نظامی» چین هراس دارند. بنابراین روسیه در هنگام توضیح بیشتر ابتکار خود، باید بر عدم ادعای هرگونه انحصار برای خود و ذینفعان از جمله هند تاکید کند، زیرا در غیر این صورت نهتنها در اسلامآباد بلکه در سایر پایتختهای جنوب آسیا نیز تردید ایجاد خواهد شد.
اصل دوم: ویژگیهای انحصاری جغرافیایی نادیده گرفته نخواهد شد
اصل دوم به امکان مشارکت اعضای اروپایی ناتو در ساختار امنیتی آینده این قاره(اوراسیا) می پردازد. ظاهرا این نکته به جنوب آسیا ربطی ندارد. اما در خصوص یک فضای امنیتی مشترک در اوراسیا صحبت میکنیم لازم است ویزگیهای رژیم بینالمللی در هر زیرمنطقه خاص را در نظر بگیریم.
بیایید فرض کنیم: آیا روسیه و کشورهای اروپایی تلاش خواهند کرد تا چارچوب نهادی سیستم امنیتی اروپا را که طرفین از پایان جنگ سرد روی آن کار کرده اند، بازگردانند. احتمالاً دیر یا زود چنین بحث هایی مطرح می شود. بنابراین، ما فرض میکنیم که مسکو و پایتختهای اروپایی از تجربیات تاریخی خود استفاده میکنند و سعی میکنند جایگزینی برای معاهده نیروهای مسلح متعارف در اروپا (پیمان CFE) یا احیای سازمان امنیت و همکاری اروپا ایجاد کنند. این سناریو یک سوال کلیدی مطرح میکند: اگر ما به دنبال اصول مشترک برای کل فضای اوراسیا هستیم، آیا کشورهای جنوب آسیا و بازیگران خارج از منطقه آماده اتخاذ چنین مدلی هستند؟
به نظر ما این سناریو بعید است که تکرار شود. مبانی گفتوگوهای امنیتی روسیه و اروپا محصول یک بافت تاریخی منحصربهفرد اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 بود، زمانی که ایدههای «خانه مشترک اروپایی» شرکا را تشویق کرد که CSCE/OSCE را به عنوان یک «سازمان ملل کوچک» منطقهای آینده درک کنند. همانطور که اکنون میدانیم، نیت خیر به تنهایی کافی نبود – فقدان اصلاحات نهادی به موقع باعث شد این پلتفرم در جلوگیری از درگیری ها در اروپا ناتوان باشد.
جنوب آسیا حتی این تجربه ناموفق را ندارد که از آن استفاده کند. مشکل این است که اصول کلی سیستم امنیتی از بین رفته اروپا در این زیرمنطقه قابل اجرا نیست – کشورهای آسیای جنوبی عادت دارند برای امنیت تنها به خود و منابع ترکیبی خود متکی باشند. هرگونه تعهد محدود کننده یا دخالت هر شخص ثالث در یک درگیری غیرقابل قبول تلقی می شود.
در این راستا، هیچ امیدی وجود ندارد که نخبگان آسیای جنوبی مایل به یادگیری تجربه ایجاد امنیت اروپا باشند. این بدان معنی است که مسکو بهتر است در گفتگوی جداگانه با کشورهای عضو ناتو شرکت کند که به تحقق دو هدف کمک می کند: احیای مکانیسم های ناکارآمد فعلی برای حفظ امنیت در اروپا و جلوگیری از فلج شدن چارچوب اوراسیا به دلیل عدم تمایل کشورهای آسیایی نسبت به اتخاذ تجربه اروپایی.
اصل سوم: همکاری بدون تقابل
افزایش تماسها بین سازمانهای چندجانبه موجود (کشور اتحادیه(اوراسیا)، CSTO، EAEU، CIS و SCO) کاملاً با فرهنگ استراتژیک نخبگان جنوب آسیا – مشارکت در هر قالب ممکن بدون تعهدات سختگیرانه سازگار است. از میان پلتفرم های فوق، تنها سازمان همکاری شانگهای به طور مستقیم با آسیای جنوبی مرتبط است و هند و پاکستان از سال 2017 در میان اعضای آن هستند. دهلی نو و اسلام آباد در کار بر روی مسائل امنیتی منطقهای مشارکت فعال دارند و اختلافات دوجانبه آنها هنوز این قالب را فلج نکرده است. با این حال، یک شرط مهم برای خواستهای آتی سازمان همکاری شانگهای باید حفظ بی طرفی باشد، یعنی جلوگیری از تبدیل آن به مجمع کشورهای مخالف غرب. این امر به ویژه برای نخبگان هندی که علاقهمند به تقویت سرمایهگذاری و همکاری فناوری با کشورهای غربی، به ویژه با ایالات متحده هستند، مهم است.
اصل چهارم: حداقلی کردن حضور نظامی خارجی
خروج تدریجی نیروهای نظامی قدرتهای خارجی از منطقه بعید به نظر می رسد که مخالفتی را از سوی پایتخت های آسیای جنوبی ایجاد کند – دهلی نو به طور سنتی نسبت به چنین اقداماتی محتاط است، در حالی که اسلام آباد سابقه طولانی و بحث برانگیز تعامل با نیروهای خارجی در خاک خود دارد. اما در حالی که روسیه در درجه اول هر زمان که به «قدرتهای خارجی» اشاره میکند، به ایالات متحده اشاره میکند، برای هند، قدرت خارجی اصلی در جنوب آسیا چین است.
از منظر هند، این پکن است که به دنبال گسترش ردپای نظامی خود در مناطق مختلف فرعی اوراسیا است، که مملو از خطراتی برای هند است. در این زمینه، نقطه قوت ابتکار روسیه این است که مسکو به ذینفعان اصلی پیشنهاد میکند تا زمینههای خاص همکاری در امنیت مشترک را شناسایی کنند که موضوع استقرار پایگاههای نظامی کشورهای «غیر اوراسیا» را از دستور کار حذف میکند. اگرچه این یک چشم انداز بلندمدت است، پیشنهادهای روسیه برای جنوب آسیا قابل قبول به نظر می رسد.
اصل پنجم: اول توسعه
به نظر ما، آخرین اصل مطرح شده توسط روسیه نه تنها برای کشورهای جنوب آسیا، بلکه برای کل اوراسیا جذاب ترین اصل است. پیوند امنیت و توسعه اقتصادی برای همه مراکز عمده سیاست و اقتصاد جهانی اصل مهمی است. به عنوان مثال، نخبگان مدرن هند شعار «همراه با همه، توسعه برای همه و اعتماد همه» را خیلی بهکار میبرند. به این ترتیب، دهلی نو علاقه خود به توسعه جهانی و آمادگی این کشور برای همکاری بین المللی را به مخاطبان خارجی نشان می دهد و در عین حال به مخاطبان داخلی از عزم خود برای ایجاد شغل و فرصت هایی برای بهبود استانداردهای زندگی برای جمعیت رو به رشد اطمینان می دهد.
در مسائل نظامی و سیاسی، تغییر در مواضع نخبگان سیاسی و نظامی در جنوب آسیا عملاً غیرممکن است، زیرا درک نگرانیهای اصلی آنها قابل بازنگری نیست. تاکید روسیه بر تضمین امنیت برای تسریع توسعه اقتصادی به ذینفعان کلیدی این امکان را می دهد که از اختلافات عقب نشینی کنند، بر یک دستور کار مثبت تمرکز کنند و حداقل گفت و گو را برای ایجاد یک سیستم امنیتی اوراسیا آغاز کنند.