سیاست حذف فیزیکی و ترور سران و رهبران نهضت و مقاومت اسلامی که این روزها بار دیگر توسط رژیم صهیونیستی به شدت دنبال میشود؛ سیاست و روشی قدیمی است. اساسا تاریخ و پیدایش رژیم صهیونیستی با این قبیل اقدامات عجین شده است و آنان در کنار کشتار مردم عادی دست به ترور سران مقاومت میزدند.
موضوع ترور همواره برای آنان به مثابه یک اولویت بوده؛ و اگر احیانا در مقاطعی ترور و حذف فیزیکی از سوی آنان دنبال نشده به این علت است که دستشان به فرماندهان مقاومت نرسیده یا ریسک و خطر آن را نپذیرفته اند.
مسأله مهم در این میان آن است که صهیونیستها به این طریق هم نمیتوانند اهداف خود را پیگیری کنند و پیروز این نبرد باشند. آنها در طول این سالها بسیاری از سران مقاومت نظیر سیدعباس موسوی، دبیرکل سابق حزبالله یا شیخ احمدیاسین موسس حماس را به شهادت رساندند، اما نه تنها این گروههای مقاومت تضعیف نشد بلکه با قدرت بیشتری به تقابل با اسرائیل پرداختند.
نکته مهم دیگر این است که ترور برای صهیونیستها یک توجیه الهیاتی دارد. آنان اساسا هر غیر یهودی را حیوان ناطق مینامند که نظیر سایر حیوانات هستند؛ لذا جان،مال و ناموس آنان محترم نبوده و مباح است. از این جهت است که کشتار و از جمله موضوع ترور برای آنان به این راحتی قابل تئوریزه شده است. آنان فلسطینیان را افراد غیر انسان و یا حیوانهای انساننما معرفی کردند که نشان از حقیقت نگاه آنان به سایر افراد دارد. حتی برای این قشر اروپاییها و سران غربی نظیر ماکرون و بایدن نیز از این دسته حیوانات انساننما هستند. آنان استراتژی دارند به نام چمنزنی. چمن را زمانی کوتاه میکنند که بلند میشود؛ از نظر صهیونیستها اساسا نباید گذاشت مسلمانان پیشرفت و قدرت بگیرند که بخواهند سر خود را در جهان بلند کنند، لذا باید آنان را کشت و در سختی قرار داد تا دیگر بلند نشوند. دقیقا از دل چنین رویکرد و تفکری است که گروهک هایی خونخوار و آدمکش نظیر گروهکهای تروریستی بیرون می آیند و خاورمیانه را درگیر می کنند.
محمدحسن قدیری ابیانه