مسعود پزشکیان رئیسجمهور در گفتوگوی تفصیلی با تارنمای KHAMENEI. IR به موضوع کمبود انرژی در کشور پرداخت که با واکنشهای مختلفی همراه بود. وی در این مصاحبهعنوان کرد: «ما در کشور ناترازی انرژی داریم و در حال حاضر برای خرید بنزین، 8 میلیارد دلار پول میدهیم؛ یعنی بنزین را مثلا حدودا 30 یا 40 هزار تومان میخریم، بعد 1500 تومان میفروشیم! خب تا کجا میتوانیم این کار را بکنیم؟» پزشکیان در ادامه به مصرف برق هم اشارهای داشت: «مثال دیگر مصرف برق است. ما به اندازهی کل اروپا مصرف انرژی، برق و امثال آن را داریم. این از نظر علمی کار درستی نیست. از آن طرف نمیتوانیم به کارخانههایمان برق بدهیم و از این طرف هر طوری که دلمان میخواهد، از برق، گاز و سایر منابع انرژی استفاده میکنیم.»
آنچه موردتوجه رسانهها قرار گرفت، اظهارات بنزینی رئیسجمهور جدید بود. وی پیشتر و در دوران نمایندگی مجلس نیز اظهاراتی درباره مصرف بنزین مطرح کرده بود. مثلا پزشکیان در فروردین 1400 در یک نشست دانشجویی گفته بود: «اعتقاد من این است که قیمت بنزین واقعی شود. اما برای اینکه اقشار مردم آسیب نبینند، به هر فرد سهم مثلا بیست لیتر بنزین 20 هزار تومانی بدهیم.» وی توضیح میدهد: «یعنی هر لیتر بنزین هزار تومان به او فروخته شود، اما او بتواند مثلا 20 هزار تومان بفروشد. معنی این حرف این است، آن فردی که در روستاست و چهار فرزند دارد، ماهی حدود یک و نیم میلیون تومان درآمد خواهد داشت. اگر بازار آزاد شود، همه با قیمت آزاد میفروشند و راحت زندگی میکنند. روندهای یارانهای به نفع ثروتمندان است. اگر صادقانه به مردم گفته شود، مردم خواهند فهمید که بنزین 20 هزار تومانی به نفعشان است.»
البته رئیسجمهور در مناظرات انتخاباتی کمی از مواضع قبلی خود در دوران نمایندگی عقبنشینی و تاکید کرد: «اینکه گفته میشود موافق بنزین 20 هزار تومانی هستم غلط است. اگر قرار است روزی قیمت بنزین بالا برود قبل از آن باید خودروهای باکیفیتی وارد کنیم که در 100 کیلومتر سه چهار لیتر بنزین مصرف میکنند.»
اما سوال اساسی اینجاست که اکنون وضعیت تولید و مصرف بنزین چگونه است؟ آیا کشور در آستانه بحران بنزین قرار دارد؟ و اینکه رئیسجمهور جدید باید چه اقداماتی انجام دهد؟
ناترازی بنزین در سال 1402؛ 11 میلیون لیتر در روز
طبق آمار شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی (نمودار یک)، در سال 1402 میزان تولید متعارف بنزین در پالایشگاههای ایران روزانه 105 میلیون لیتر بوده ولی مصرف عدد 116 میلیون لیتر در روز را ثبت کرده است. به بیان دیگر دولت ایران مجبور به واردات بنزین به میزان 11 میلیون لیتر در روز در سال گذشته شده است.
اما طبق نمودار 1، ایران از سال 1401 از صادرکننده به واردکننده بنزین تغییر وضعیت داده، موضوعی که با گلایه رهبر انقلاب در بهمنماه سال 1402 نیز همراه شد. ایشان در این باره فرمودند: «ما الان در مساله سوخت، به معنای واقعی کلمه مشکل داریم. ما کشور تولیدکننده نفت، بااینهمه منابع زیرزمینی نفتی، بنزین وارد کنیم؟ این معنی دارد؟ معنایش همین است که ما در یک مساله کلان دچار مشکلیم.»
واردات بنزین پارسال 3 میلیارد دلار ارز خورد
بررسی اسناد افشاشده از میزان واردات سوخت در سال 1402 نشان میدهد که اظهارات رئیسجمهور جدید درباره رقم واردات 8 میلیارد دلاری بنزین، دقیق نبوده اما اصل موضوع واردات بنزین واقعیت داشته است.
در جدول یک، میزان واردات بنزین و گازوئیل و شیوه تامین مالی آنها آورده شده است. بر این اساس، ایران در سال گذشته، به میزان 2.4 میلیارد لیتر بنزین وارد کرده که ارزش آن 1.8 میلیارد دلار بوده است. شیوه تامین ارز این میزان بنزین نیز از محل صادرات سایر فرآوردههای نفتی بوده است. یعنی ایران نفت کوره صادر کرده و مابهازای آن بنزین وارد کرده است.
پیشتر محسن خجستهمهر، مدیرعامل شرکت ملی نفت از عبارت سوآپ غیرهمنام در توصیف واردات بنزین استفاده کرده بود که به این معناست که ایران از یک کشور بنزین وارد میکند و به کشور دیگری ذیل قرارداد سوآپ، نفت کوره صادر میکند.
علاوهبر واردات بنزین، دولت ایران در سال گذشته 1.6 میلیارد لیتر ریفرمیت به ارزش 1.2 میلیارد دلار خریداری کرده است. ریفرمیت یکی از اجزای سازنده بنزین است که هم در پالایشگاهها و هم در پتروشیمیها تولید میشود.
در واقع یکی از ابتکارات دولت سیزدهم برای افزایش حجم بنزین تولیدی، استفاده از ریفرمیت پتروشیمیها بوده که البته طبق گفته معاون وزیر نفت در امور پالایش و پخش، استانداردهای آن کاملا مطابق یا حتی بهتر از ریفرمیت تولیدی پالایشگاههاست.
بنابر اطلاعات جدول یک، محل تامین بودجه 1.2 میلیارد دلاری برای خرید ریفرمیت، تهاتر میعانات گازی با پتروشیمیها بوده است، به این صورت که دولت سیزدهم به پتروشیمیها میعانات گازی داده و ریفرمیت دریافت کرده است. در مجموع ناترازی بنزین در سال 1402 بیش از 3 میلیارد دلار هزینه روی دوش دولت گذاشته است.
چرا ایران تبدیل به واردکننده بنزین شد؟
اما چرا از سال 1401 ایران به واردکننده بنزین تبدیل شد؟ برای پاسخ به این پرسش، شاید بد نباشد که ابتدا به این سوال پاسخ دهیم، چه شد که ایران صادرکننده بنزین شد؟ زیرا ایران به غیر از بازه زمانی سال 1397 تا 1400، همواره واردکننده بنزین بوده، پس چه اتفاقی افتاد که ایران به ناگهان صادرکننده شد؟
سه دلیل برای حضور ایران در باشگاه صادرکنندگان بنزین وجود دارد که با از بین رفتن اثر هر کدام از آنها، ایران مجددا واردکننده بنزین شده است. دلیل اول به افتتاح پالایشگاه ستاره خلیج فارس، بزرگترین پالایشگاه میعانات گازی دنیا به ظرفیت تولید روزانه 40 میلیون لیتر بنزین برمیگردد؛ پروژهای که با پیشرفت 75 درصدی از دولت دهم به یازدهم به ارث رسید. اما در دولت روحانی، پالایشگاهسازی متوقف شد و پروژهای تحویل دولت رئیسی برای افزایش ظرفیت تولید بنزین نشد.
دلیل دوم، شوکدرمانی قیمت بنزین در آبان 98 است که باعث شد مصرف بنزین به صورت مقطعی کاهش یابد. اشتباه فاحش دولت وقت در اصلاح قیمت بنزین باعث شد که از سال 98 تاکنون زمینه اجتماعی برای اصلاح قیمت فراهم نشده، و در نتیجه با افت قیمت نسبی بنزین با تورم، افسار مصرف دوباره رها شود و دلیل دوم اثرگذار بر تراز مثبت بنزین نیز از کارایی بیفتد.
دلیل سوم و اصلی که باعث شد ایران صادرکننده بنزین شود، شیوع کرونا بود. نمودار دو، مصرف بنزین در دو سناریوی «مصرف رقمخورده» و «مصرف در شرایط عدم وقوع کرونا» آورده شده است. همانطور که میبینید با آغاز واکسیناسیون از سال 1400، شیب مصرف بنزین دوباره صعودی شد و هماکنون دقیقا در نقطهای قرار گرفته که اگر کرونا رخ نمیداد در آن نقطه حضور داشت.
در نتیجه دولت سیزدهم در شرایطی آغاز شد که نه پروژهای برای تکمیل و افزایش تولید بنزین موجود بود و نه امکان اصلاح قیمت بنزین برای کنترل رفتار مصرفی وجود داشت و البته با واکسیناسیون گسترده، محدودیتهای کرونایی بهعنوان دلیل اصلی کاهش مصرف بنزین نیز از بین رفت.
تقاضای بنزین در 1420 دو برابر تولید خواهد شد
برآوردها نشان میدهد که با تداوم روند فعلی مصرف بنزین، ناترازی و ارزبری ناشی از آن سالانه بین 2 تا 3 میلیارد دلار افزایش خواهد یافت. جهت تقریب ذهن واردات 3 میلیارد دلاری بنزین در سال 1402 معادل یک ماه درآمد فروش نفت ایران است.
یعنی با روند فعلی، دولت ایران باید هر سال معادل یک ماه درآمد نفتی به بودجه واردات بنزین اضافه کند و ظرف 12 الی 16 سال آینده، تمامی درآمدهای نفتی صرف واردات بنزین خواهد شد.
همچنین طبق برآورد سند تامین انرژی بخش حملونقل، تقاضای بنزین در افق 1420 به حدود 220 میلیون لیتر در روز خواهد رسید که بیش از 2 برابر تولید فعلی بنزین کشور است.
هزینه تامین هر لیتر بنزین برای دولت چقدر است؟
مسعود پزشکیان در مصاحبه خود اشاره کرد که هزینه واردات بنزین 30 الی 40 هزار تومان بر لیتر و فروش آن لیتری 1500 تومان است. اما واقعا هزینه تامین هر لیتر بنزین بدون محاسبه ارزش ذاتی نفت، برای دولت چقدر است؟
طبق گزارش موسسه Elinenergy (نمودار سه)، براساس صورت مالی شرکت ملی نفت در سال 1400 و صورت مالی شرکتهای پالایشی در سال 1401، هزینه تمامشده تامین هر لیتر بنزین در داخل کشور بدون ارزش ذاتی نفت، معادل 6 هزار و 942 تومان محاسبه میشود. قیمت هر لیتر بنزین وارداتی در سال 1402 نیز 32 هزار و 475 تومان بوده است.
با در نظر گرفتن سهم بنزین تولید داخل و بنزین وارداتی در تامین تقاضای کل، میانگین وزنی قیمت هر لیتر بنزین در سال 1402 معادل 9 هزار و 363 تومان محاسبه میشود که این رقم با توجه به افزایش واردات بنزین در سال جاری به حدود 11.2 هزار تومان به ازای هر لیتر افزایش مییابد.
دقت کنید که قیمت محاسبه شده درباره بنزین بدون ارزش ذاتی نفت و قیمت جهانی آن بوده و بر مبنای هزینه ریالی تامین هر لیتر بنزین محاسبه شده است.
یک ایده 100 میلیارد دلاری در کنترل مصرف بنزین
حال با وجود این شرایط، چه راهکارهایی برای حل مساله ناترازی بنزین وجود دارد؟ برای پاسخ به این سوال، بد نیست به دو تجربه تاریخی مراجعه کنیم؛ دو تجربهای که در آنها مصرف بنزین با اصلاح قیمت کاهش یافت. این دو تجربه در آبان 98 و آذر 89 رخ داده است. ابتدا به سراغ آبان 98 میرویم. همانطور که در نمودار دو نشان داده شد، حتی اگر اثر «کرونا» را نیز به اثر «اصلاح قیمت آبان 98» بر مصرف بنزین اضافه کنیم، درنهایت اکنون مصرف بنزین روی عددی قرار گرفته که اگر این دو رخداد نیز اتفاق نمیافتاد، الان در آن عدد قرار داشت. به بیان دیگر، صرفا اصلاح قیمت بنزین بدون پشتیبانی راهکارهای غیرقیمتی منجر به کنترل بلندمدت مصرف بنزین نشده است. البته یک اثر مقطعی بر کاهش مصرف بنزین داشته که در مقایسه با هزینه اجتماعی آن اصلا قابل قیاس نیست. شاید اگر کرونا رخ نمیداد به جای دو سال، در همان چند ماه اول، مصرف بنزین دوباره به حالت اولیه بازمیگشت.
حال تجربه آذر سال 89 را مورد بررسی قرار میدهیم. در دولت نهم در بازه زمانی سال 86 تا 89 قیمت بنزین از لیتری 80 تومان به 700 تومان (آزاد) افزایش یافت و قیمت گازوئیل نیز از لیتری 16.5 تومان به 150 تومان رسید. اما چرا اتفاقات آبان 98 رخ نداد؟ پاسخ را باید در بسترسازی و راهکارهای غیرقیمتی قوی جستوجو کرد که تا پیش از اصلاح قیمت اجرایی شده بود.
در واقع دولت نهم از سال 86 و ذیل قانون توسعه حملونقل عمومی و مدیریت مصرف سوخت، 4 طرح کلان را برای نوسازی ناوگان شخصی، توسعه حملونقل عمومی و ریلی شهری، مدیریت مصرف سوخت و مدیریت تقاضای سفر وارد فاز اجرایی کرد. بدین ترتیب سهمیهبندی بنزین، دوگانهسوز کردن خودروها، تاسیس 2000 جایگاه CNG، خرید 16 هزار اتوبوس نو و سایر راهکارهای غیرقیمتی انجام شد تا در صورت اصلاح قیمت بنزین، مردم آلترناتیوهای ارزانتری برای جابهجایی داشته باشند.
نتیجه اجرای این راهکارهای غیرقیمتی این بود که اصلاح قیمت بنزین تنها تورم 5 درصدی را ایجاد کرد (نمودار چهار) و نکته جالب اینکه طبق گزارش مرکز آمار، هزینه حملونقل خانوار 34 درصد کاهش یافت (جدول دو). همچنین تا همین الان یک فاصله معنادار بین «مصرف بنزین محققشده» و «مصرف بنزین در صورت عدم اجرای این راهکارهای غیرقیمتی» وجود دارد که طبق گفته علیاکبر محرابیان، وزیر نیرو، منجر به صرفهجویی 100 میلیارد دلاری در مصرف بنزین شده است (نمودار پنج و شش).
ساخت پتروپالایشگاه؛ آدرس غلط رفع ناترازی بنزین
البته برخی معتقدند دولت ایران به جای سیاست کنترل مصرف باید بر افزایش تولید بنزین از طریق ساخت پالایشگاه جدید متمرکز شود. این ایده درحالی مطرح میشود که هر سال، تقاضای بنزین به میزان حدود 10 میلیون لیتر در روز افزایش مییابد و ساخت پالایشگاه با توجه به هزینه بالا و مدت زمان اجرای طولانی اصلا پاسخگوی نیازها نیست.
مثلا در طرح پتروپالایشگاه شهید سلیمانی برآورد میشود که با صرف هزینه 11 میلیارد دلاری و صرف زمان حداقل 5 سال، بتوان روزانه 7 میلیون لیتر بنزین تولید کرد. جالب اینکه اکنون بعد از گذشت 3 سال از دولت سیزدهم، این پروژه به دلایل مختلفی هنوز وارد فاز اجرایی نشده است.
نسخه پزشکیان چه چهارچوبی را باید رعایت کند؟
بررسی تجربههای پیشین نشان میدهد اجرای راهکارهای غیرقیمتی قوی میتواند به کاهش پایدار مصرف بنزین کمک کند؛ راهی که محمود احمدینژاد توانست با موفقیت در سالهای 86 تا 89 اجرایی کند و حسن روحانی با بیتوجهی نسبت به آن فاجعه آبان 98 را رقم زد. البته قطعا شرایط فعلی کشور از جنبههای مختلف مثل سرمایه اجتماعی، قدرت خرید مردم، رها بودن لنگر انتظارات تورمی، درآمدهای ارزی دولت و آشفتگی در بازار ارز متفاوت با شرایط سالهای 86 تا 89 است و نمیتوان قانون هدفمندی یارانهها و راهکارهای غیرقیمتی پیوست آن را دقیقا اجرایی کرد و نتیجه مطلوب گرفت.
به بیان دیگر دولت پزشکیان باید نسخهای جامعتر و هوشمندانهتر از نسخه دولت احمدینژاد را برای کنترل و کاهش پایدار مصرف بنزین بدون ایجاد تبعات امنیتی و اجتماعی اجرایی کند؛ نسخهای که قطعا سختیها و پیچیدگیهای فراوانی در مسیر اجرا داشته اما پیادهسازی آن غیرممکن نیست.
سیداحسان حسینی
حل مشکل آلودگی، خشکسالی و تورم و ناترازی سوخت و انرژی و پایین بودن حقوقها
متاسفانه شرایط اقتصادی برای مردم دشوار شده و این موضوع امنیت مردم و حاکمیت را تهدید می¬کند.
از طرفی اگر قیمت بنزین و دیگر حاملهای انرژی بالا رود ، مردم متحمل فشار اقتصادی میشوند، اما از سوی دیگر، اگر قیمت گذاری به همین روش کنونی بماند، آسیب و زیان آن برای مردم و کشور بسیار بیشتر است (به دلایل زیر). راه حل:
این منابع متعلق به همه مردم است، پیشنهاد میکنم برای اینکه مردم در صرفه جویی منابع مشارکت بیشتری کنند: 1- دولت صرفه جویی را از بودجه خود و نهادهای حاکمیتی شروع کند. 2- بخشی از درآمد صادراتی آنها با مشارکت بخش خصوصی با قیمت جهانی، مستقیما به مردم برسد و بخشی دیگر بصورت شفاف در بودجه دولتی، صرف رفاه و پیشرفت کشور گردد.
به همین خاطر با سهمیه بندی (ارائه سهمیه به هر کد ملی ) و اصلاح تدریجی و پلکانی شدن قیمت بنزین و دیگر حاملهای انرژی در بازار بهینهسازی و خرید و فروش سهمیه توسط مردم موافقم. اگر درست و حساب شده اجرا شود، این نتایج را در پی دارد: 1- حل مشکل مصرف بالا و غیر بهینه و ناترازی سوخت 2- کاهش کسری بودجه دولت که منشا اصلی تورم است 3- به کاهش ترافیک خیابانها و آلودگی شدید هوا و در نتیجه، بحران عظیم خشکسالی (افزایش بارندگی پس از هر دوره کاهش رفت و آمد و مصرف سوخت ، مثلا سال 98 و 99 و عید نوروز سالهای گذشته استان تهران یکی از نشانه های این موضوع است) و مرگ و میر فراوان ناشی از آن منجر میشود 4-اصلاح قیمت باعث بهینه سازی مصرف انرژی و جایگزینی خودروهای فرسوده و سرمایه گزاری و اشتغال بیشتر و افزایش سطح دستمزدها می گردد 5- به عدالت اجتماعی بیشتر می¬انجامد
در صورتی که فقط سهمیه دریافت شده از دولت قابل فروش باشد، میتوان از دلالی هم جلوگیری کرد.
همچنین بازه تغییر قیمت ها روزانه یا هفتگی درصد مشخصی میباشد و میتواند به آرامی به تعادل برسند، بنابراین جهش قیمتی نخواهیم داشت و حساسیت چندانی ایجاد نمی کند.
در زمینه دیگر حاملهای انرژی و کالاها هم سهمیه قابل مبادله به مردم داده شود . اینکار همچنین باعث اصلاح الگوی مصرف میگردد و مردم نتیجه برنامه ریزی و صرفه جویی را بطور مستقیم دریافت کنند.
باید همه به دولت کمک کنیم شرایط و علت این کار را برای مردم توضیح دهد، و این اصلاحات را با کمک کارشناسان با تجربه و یک برنامه جامع به سرانجام برساند، پیش از آنکه دیرتر شود و از روی انفعال و اجبار بخواهد کاری انجام دهد. اگر در این اصلاحات تاخیر کنیم، در اثر به هدر روی منابع و قاچاق، شرکتها، تامین کنندگان و منابع کشور ورشکسته شده و دچار قحطی خواهیم شد.
البته در کنار اصلاح و بروز بودن قیمت انرژی و سوخت، بهتر است سیاستهای تکمیلی دیگری مانند کوپن یا کارت مواد غذایی و سهمیه حمل و نقل عمومی و حذف قیمت گذاری دستوری انجام گیرد.
کیفیت خودروها چقدر تاثیر دارد
کیفیت خودروهای داخلی در کشور ما پایینتر است و بیشتر افراد آنرا علت اصلی مصرف بالای بنزین میدانند.
– اما این پرسشها مطرح است که علت ناترازی گاز و برق چیست؟ آن هم مقصر خودروسازان است؟
– آیا خودروهای خارجی موجود در ایران ( مثلا مزدا ، هیوندا و خودروهای چینی) هم مصرف پایینی دارند؟
بهترین ماشیهای دنیا هم توی خیابونهای پر ترافیک و حرج و مرج ایران ( با این فرهنگ رانندگی) مصرفشون بالا هست و حدود ۲ برابر میزان اعلامی کارخونه هست
درسته که ماشیای داخلی بی کیفیت هستن ولی علت اصلی مصرف بالای سوخت و آلودگی شدید هوا و در نتیجه خشکسالی و مرگ و میر ناشی از آلودگی همین ترافیک شدیده و مصرف غیر بهینه سوخت و انرژیه ( بنزین، گاز و برق و…)
اما مصرف بنزین خودرو پراید و تیبا در ترافیک سنگین حدود 10 لیتر است
مصرف خودرو هیوندای I20 و رنو کپچر بعنوان خودروهای کم مصرف خارجی در همین شرایط ترافیک شدید خیابانها ( و نه خیابانهای پاریس و کیفیت بنزین آنجا) نیزحدود 10 میباشد، اگر چه خودروهای سمند و پژو بیشتر است. پس علت چیز دیگری است
علت اصلی مصرف بالا ، ترافیک سنگین خیابانها و علت ترافیک…..
حتی اگر همه خودروهای مملکت هم برقی بودن باز هم این مشکلات حل نمیشدن، چونکه برخلاف تصور خیلیا برق لازم برای شارژ خودرو خیلی خیلی بالاتر از تصور عامه هست و این میزان برق برای این همه استفاده غیر بهینه از خودرو اونقدر زیاد هست که خیلی بیشتر از الان کمبود برق و همینطور آلودگی ناشی از سوخت نیروگاهها خواهیم داشت.
همه این مشکلات بخاطر اینه که با سیاست گذاری غلط اقتصادی و انرژی و و قیمت دستوری انرژی ، مردم انگیزه ای برای مصرف بهینه ندارن ، یعنی نفع اقتصادی براشون نداره، برعکس،صاحبان خودرو انگیزه بالا برای مصرف بیشتر دارند
علت اصلی ترافیک، مصرف بالای انرژی و سوخت و در نتیجه آلودگی هوا و خشکسالی، قیمت دستوری آن است که باعث شده هیچکس انگیزه ای اقتصادی برای صرفه جویی و مصرف بهینه نداشته باشد، راه حل آن: پرداخت سهمیه قابل مبادله انرژی و سوخت بر اساس کد ملی بسیار به سود همه مردم و دولت است و بسیاری از معضلات اقتصادی و زیست محیطی کشور را حل میکند